تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 337 از 640 اولاول ... 237287327333334335336337338339340341347387437 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,361 به 3,370 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #3361
    داره خودمونی میشه NeGi!iN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2009
    محل سكونت
    In Sad Cabin
    پست ها
    62

    پيش فرض

    بعد از سلام خدمت همه ی شما دوستان ...




    مرگ من روزی فرا خواهد رسید
    در بهاری روشن از اموج نور

    در زمستان غبار آلود و دود
    یا خزانی خالی از فریاد و شور

    مرگ من روزی فرا خواهد رسید
    روزی از این تلخ و شیرین روزها
    روز پوچی همچو روزان دگر
    سایه ای ز امروزها ، دیروزها
    !

    دیدگانم همچو دالان های تار
    گونه هایم همچو مرمر های سرد
    ناگهان خوابی مرا خواهد ربود
    من تهی خواهم شد از فریاد درد

    می خزند آرام روی دفترم

    دست های فارغ از افسون شعر

    یاد می آرم که در دستان من

    روزگاری شعله می زد خون شعر

    خاک می خواند مرا هر دم به خویش
    می رسند از راه تا در خاکم نهند
    آه شاید عاشقانم نیمه شب
    گل به روی گور غمناکم نهند

    می رهم از خویش و می مانم ز خویش
    هر چه بر جا مانده ویران می شود
    روح من چون بادبان قایقی

    در افق ها دور و پنهان می شود

    بعد ها نام مرا باران و باد
    نرم می شویند از رخسار سنگ
    گور من گمنام می ماند به راه

    فارغ از افسانه های نام و ننگ

  2. 3 کاربر از NeGi!iN بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #3362
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sepideh_bisetare's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    زیر سقف کبود آسمون...
    پست ها
    342

    پيش فرض

    رفتنم نزدیک است
    مرگ من نزدیک است
    مرگ من سایه وار
    از پس من زمین را می کاود
    مرگ من هم آغوشم
    در بستر بیداری می خندد
    مرگ من در پشت پنجره
    در انتظار رسیدن می گرید
    مرگ من ساده است
    مرگ من سرخ است
    مرگ من سرد است
    مرگ من سرمست از من
    آواز رسیدن می خواند
    مرگ من در میخانه قلبم
    شراب حسرت می نوشد
    مرگ من نزدیک است
    مرگ من دست در دستم
    کوچه ها را در انتظار رسیدن به کوچه ای بن بست
    تا آخر زمین گردش می کند
    مرگ من آواز چکاوک است
    در کوچ زمستانی
    مرگ من دشتی است
    به وسعت ابدیت
    مرگ من سراسر خون است
    از فرق شکافته فرهاد
    مرگ من نزدیک است
    مرگ من از غروب خورشید سرخ است
    مرگ من حسرت رسیدن است
    مرگ من ابتدای ازل نیست
    و انتهای ابدیت هم نخواهد بود
    مرگ من تنفس ماهی است
    در خفگی حوض
    مرگ من ستاره ای است
    در آسمان هفتم
    مرگ من بر روی شانه ام
    آواز هوسناکی در گوشم زمزمه گر است
    مرگ من آغازی بر رسیدن بهار
    در تمام اعصار تاریخ است
    مرگ من کوچ پرستو نیست
    مرگ من گریه شمع نیست
    مرگ من بال پروانه نیست
    که در شبهای انتظار با شعله شمعی بسوزد
    مرگ من بید مجنون نیست
    که با نسیمی از حسرت نگاهت بلرزد
    مرگ من شیون ندارد
    مرگ من شیرین است
    اما هیچ فرهادی عاشق ندارد
    مرگ من لیلی است
    اما هیچ آواره مجنونی ندارد
    مرگ من نزدیک است
    مرگ من از پشت صبح پیداست
    مرگ من در طلوع آسمان پیداست
    مرگ من از پشت بال پروانه پیداست
    مرگ من در آیینه چشمانم پیداست
    در صدای جویبار پیداست
    در صدای دریا پیداست
    در سکوت کوه پیداست
    در هاله ماه پیداست
    مرگ من نزدیک است
    مرگ من فرداست
    فردایی که خورشیدش از ماه نور می گیرد
    فردایی که گلهایش همه ستاره
    ستارگانش همه خورشید
    خورشیدش همه دریا
    دریاهایش همه صحرا
    صحراهایش همه سراب
    سرابهایش همه حقیقت
    حقیقتش همه فردا
    و فردایش خواهد رسید
    مرگ من نزدیک است
    مرگ من با طلوع خورشید می رسد
    با صدای پای نسیم می رسد
    مرگ من زمانی خواهد رسید
    که همه چشمان عاشق باشند
    و همه کویرها پر از شقایق باشد
    مرگ من آنگاه می رسد
    که هیچ آهویی در دام صیاد نباشد
    و هیچ هجرانی در یاد نباشد
    مرگ من نزدیک است
    مرگ من بی صدا می رسد
    اما من صدای نفسهایش را
    در دستانم می فهمم
    رنگ آنرا می فهمم
    سرمایش را می فهمم
    من مرگ را می فهمم
    می فهمم که آمدنش نزدیک است
    می فهمم که حسرت چشمانش در چشمانم آبی است
    می فهمم که با طلوع فردا
    مرگ من نزدیک است

  4. این کاربر از sepideh_bisetare بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #3363
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sepideh_bisetare's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    زیر سقف کبود آسمون...
    پست ها
    342

    پيش فرض

    هر کسی هم نفسم شد
    دست آخر قفسم شد
    من ساده به خیالم
    که همه کار و کسم شد
    اونکه عاشقانه خندید
    خنده های منو دزدید
    پشت پلک مهربونی
    خواب یک توطئه میدید

  6. #3364
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sepideh_bisetare's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    زیر سقف کبود آسمون...
    پست ها
    342

    پيش فرض

    با شکستنت شکستم
    عاشقم ، عاشق و خستم
    پای تو موندم و ساختم
    دل به هیچ کسی نبستم
    نه به عشقت ، نه به عشقم
    قسم دروغ نخوردم
    بازیه برده رو باختم
    به تو باختم و نبردم
    وقته گریه هات دلم رو
    به شبا شعله کشیدم
    حقمو دادی و رفتی
    من به هیچی نرسیدم
    خیلی ، سخته ، دل بریدن
    خیلی سادست ، دل شکستن
    سخته عاشقونه موندن
    دل به هیچ کسی نبستن
    چه عذابیه که امروز
    تو رو دارم و ندارم
    موندی تا ابد تو قلبم
    اما رفتی از کنارم

  7. #3365
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sepideh_bisetare's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    زیر سقف کبود آسمون...
    پست ها
    342

    پيش فرض

    آره اشک به چشم تو خیلی میاد
    انگار احساس منم غمگینه
    شاید این معجزه باشه شاید
    روی خورشید داره بارون میشینه
    حرف بزن بگو پشت این نگاه
    پشت این گریه ها چی پنهونه
    اگه تلخه اگه ناگفتنیه
    راز این سکوتو کی میدونه
    همه ی ترانه هام، خاطره هام
    حتی زندگیم از اسم تو پره
    اگه راهیم باشه بدون تو
    آخرش به خط بن بست میخوره
    حس میکنم حرف نگاهت
    میگه این قصه تمومه
    دارم حس میکنم انگار
    یه دو راهی پیش رومه
    دست گریه هاتو رو کن
    نذار تو برزخ بمونم
    بگو سرنوشت عشقم
    چی شده میخوام بدونم

  8. #3366
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sepideh_bisetare's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    زیر سقف کبود آسمون...
    پست ها
    342

    پيش فرض

    میخوام غرورمو به پات مثه یه شیشه بشکنم
    تورو خدا نرو ازت نمیتونم دل بکنم
    من که تمومه زندگیم بسته به چشمای توئه
    چرا میگی یکی دیگه بجام تو رویای توئه
    نمیدونی تو این روزا چه خسته و شکسته ام
    تورو خدا تنهام نذار دل به دل تو بسته ام
    هر چی بهم بگی قبول من دیگه حرفی ندارم
    حتی بخوای میمیرمو یه عمری تنهات میزارم
    چند شبیه تو کوچتون مستمو پرسه میزنم
    دونه به دونه عکساتو با گریه بوسه میزنم
    چیزی نمونده بخدا قسم که من دیوونه شم
    اگه بری بجون تو تیغو به رگهام میکشم
    گیج و خمارو دربدر ببین چه درگیر توام
    خودت بگو چکار کنم آخه نمک گیر توام

  9. #3367
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sepideh_bisetare's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    زیر سقف کبود آسمون...
    پست ها
    342

    پيش فرض

    دلخوش کدوم شب شهریوری وقتی پا ئیز توی راه خوب من
    دیگه هیچ مسافری تو جاده نیست آخه شب خیلی سیاه خوب من
    دلخوش لبخند آسمون نباش همه ی شبای ما بارونین
    همه ی ستاره های عشقمون پشت ابرای سیاه زندونین
    دلخوش کدوم هوای تازه ای وقتی که دیگه نفس تو سینه نیست
    دیگه تو چشم خودت نگاه نکن وقتی هیچ تصویری تو آینه نیست
    همه ی دلخوشیها زود گذرن همه ی غصه های وا موندنی
    مهر شادی های ما رفته رفته به باد همه ی ثانیه ها سوزوندنی
    بگو تو فکر کدوم خاطره ای که هنوز به خاطرش دلت خوشه
    حالا که فصل جدائی اومده داره آینده ی ما رو میکشه

  10. #3368
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sepideh_bisetare's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    زیر سقف کبود آسمون...
    پست ها
    342

    پيش فرض

    تنها نرو این راه رفتن نیست
    دنیای تو چیزی به جز من نیست
    تو از خودت چیزی نمیدونی
    تنها نرو تنها نمیتونی
    میری که با فکر تو تنها شم
    میری که همدرد خودم باشم
    تو آخر راهو نمیدونی
    تنها نرو تنها نمیتونی
    من حال این روزاتو میدونم
    چیزی نگو چشماتو میخونم
    این جاده تا وقتی نفس داره
    چشماشو از تو ورنمیداره
    من از هوای جاده دلگیرم
    از فکرشم دلشوره میگیرم
    این آینه تو فکر شکستن نیست
    باور نکن این صورت من نیست
    دستامو با احساس تو بستم
    من بی نهایت با تو همدستم
    تا جاده میره سمت بیراهه
    گم کن منو این آخرین راهه

  11. 2 کاربر از sepideh_bisetare بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #3369
    آخر فروم باز farryad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    1,084

    پيش فرض

    آقا بلند شو،این راه آهن است
    ...از خواب می پرد و نگاهش به آن زن است

    پا در رکاب صندلی خسته ی سکوت
    فریاد می زند به نگاهی که الکن است

    یعنی مسافر شب دی ماه قرن پیش
    آن خوب ، آن که پاره ای از تن من است

    با آن بلیط کهنه که در چشم های اوست
    تعبیر این هزاره ی تاریک و روشن است!

    زن در خجالت آن ایستگاه خیس
    با آنکه خط ممتد راهش مبرهن است

    در ازدحام جاری تن های کاغذی
    گم می شود میان نگاهی که الکن است

    حالا قطار خواب مرا سوت می کشد
    این ایستگاه چندم تنهایی من است

    آزاد کاعباسی
    Last edited by farryad; 27-09-2009 at 14:13.

  13. 7 کاربر از farryad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #3370
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sepideh_bisetare's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    زیر سقف کبود آسمون...
    پست ها
    342

    پيش فرض

    می روم شبی از این سرای کاغذی
    می پرم بدون بال های کاغذی
    می روم شبی ولی نَهم به یادگار
    توی کوچه، چند ردّ پای کاغذی
    دور مانده ام از ارتفاع آسمان
    بین طول و عرض این فضای کاغذی
    جای پهلوان شهر را گرفته اند
    مرد های آهنین نمای کاغذی!!
    با حضور قلب سجده می بریم بر-
    پول های کاغذی؛خدای کاغذی!!
    بیت های تازه بس کنید، خسته ام
    دیگر از مرور ماجرای کاغذی
    خسته ام و روی کاغذی نوشته ام:
    می روم شبی از این سرای کاغذی

  15. 3 کاربر از sepideh_bisetare بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •