ترا،ای کهن پیر جاوید برنا
ترا دوست دارم ، اگر دوست دارم
ترا ، ای گرانمایه ، دیرینه ایران
ترا ای گرامی گهر دوست دارم
ترا ، ای کهن زاد و بوم بزرگان
بزرگ آفرین نامور دوست دارم
م. امید
ما بیشترlol![]()
ترا،ای کهن پیر جاوید برنا
ترا دوست دارم ، اگر دوست دارم
ترا ، ای گرانمایه ، دیرینه ایران
ترا ای گرامی گهر دوست دارم
ترا ، ای کهن زاد و بوم بزرگان
بزرگ آفرین نامور دوست دارم
م. امید
ما بیشترlol![]()
من ارزان که گردم به مستی هلاک .:.:. به آیین مستان بریدم به خاک
به تابوتی از چوب تاکم کنیــــــــــــد .:.:. به راه خرابات خاکم کنـــــــید
میارید بر گور من جز ربـــــــــــــــاب .:.:. مریزید در ماتمم جــــز شراب
به شرطی که در انـــــدوه مرگ من .:.:. ننالد به جز مطرب و چـنگ زن
حافظ
نه من از دست نگارين تو مجروحم وبس
كه به شمشير غمت كشته چو من بسيارند
عجب از چشم تو دارم كه شبانش تا روز
خواب ميگيرد وشهري زغمت بيدارند
دستم نمي رسد كه دل از سينه بركنم
باري علاج شكر گريبان دريدن است
تو کسي نيستي آخر، نه مرادي، نه مريد
نه معاويه، نه مولا ، نه حسيني، نه يزيد
تو يکي هستي مثل همه لبريز خلل
اين همه خبط و خطا از تو بعيد است بعيد
از تو و خيل شمايي که شماييد هنوز
که نه اوييد و نه خويش ايد، گرفتار من ايد
که شما دل نسپرديد به همراهي عشق
که شما بر سر آنيد فقط دل ببريد
عیرضا قزوه
دلم تا دست بر دامان در زد
دو دستی سنگ شیون را به سر زد
امیدم مشت نومیدی به در کوفت
نگاهم میخ در قفل قدر کوفت
قادر طهماسبی
تا چند همچو شمع زبان آوری کنی .:.:. پروانه مراد رسید ای محب خموش
حافظ
شرر در جان وحشی زد غم آن یار سیمین تن
زوی غافل نباشید ای رفیقان تا سحر امشب
وحشی بافقی
بازآي و بر چشمم نشين اي دلستان نازنين
کآشوب و فرياد از زمين بر آسمانم مي رود
شب تا سحر مي نغنوم و اندرز کس مي نشنوم
وين ره نه قاصد مي روم کز کف عنانم مي رود
در خدمت تو چو صرف شد عمر دراز
گفتم که مگر با تو شوم محرم راز
کی دانستم که بعد چندين تک و تاز
در تو نرسم وز دو جهان مانم باز
ابوسعید ابوالخیر
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)