در جوانی مستی در پیری سستی
پس کی خدا پرستی ؟
در جوانی مستی در پیری سستی
پس کی خدا پرستی ؟
يه گوش بريده نداره نشون×××كه بابا رو پيدا كند دردشون...
نكن در جسم و جان منزل كه اين دون است و ان والا
قدم زين هر دو بيرون نه . نه اينجا باش و نه انجا
اگر دعوتم رد كني ور قبول
من و دست و دامان آل رسول...
آخراين دل به قربان تو خواهد شد اي دوست×××من كجا عشقت كجا قربان شدن بهره تو كجا...
لازم بود كه قرباني عشقت بشوم...يا كه مانم به نظر عاشق عشقت بشوم...
اينحا رو ول كن فعلا بيا توي صندلي داغ ...
اي كه دم از عشق خدايت ميزني...فكر كن كه خدايت تورا ميخواهد...
در زلف چون كمندش اي دل مپيچ گانجا
سرها بريده بيني بي جرم و بي جنايت
تمام لحظه هاي سعادت ميدانستند
که دستهاي تو ويران خواهد شد
و من نگاه نکردم
تا آن زمان که پنجره ي ساعت
گشوده شد و آن قناري غمگين چهار بار نواخت
تا رازي دارم با خدا مهربانم يا الله عاشقم بر شما كن نظارم...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)