سلام دوستان..
دوست من که نسبتا هم باهاش صمیمی هستم پدربزرگشو از دست داده. این اتفاق برای هفته ی پیش بود و از اونجایی که با هم توی یک خوابگاه هستیم توی این یک هفته هیچی به من نگفت و من با شک خودم مسله رو فهمیدم. این یک هفته یعنی از زمانی که ایشون رو از دست داده تا الان بیست و چهار ساعت روز و شب با هم بودیم.
خلاصه دیروز که فهمیدم بهش تسلیت گفتم. به نظر شما چرا به من نگفت و ازش بپرسم عت این مساله رو؟
جالبه میگه تمامی مراسم ها از جمله سوم و هفتم تموم شدند. من خودم دپ سال پیش برام مسله ی مشابهی پیش اومد و دستم برای مراسم چهلم اومد.
یک سوال دیگه ای که دارم اینه که برای چهلمش باید برم و چی بهش بگم؟ اخه اگه قرار بر رفتن باشه باید حدود سه ساعت رو با اتوبوس به شهرشون برم. (الان خوابگاه ما توی شهرشون هست)
بدجوری گیج شدم و مطمهنم شما هم گیج شدید.
خودم خیلی دوست دارم برم ولی میگم چون که بهم نگفته شایددوست نداشته برم مراسمش.