من از "ارگ بمم" خشت به خشتم متلاشی
تو "نقش جهان" هر وجبت ترمه و کاشی
در هر نفس این است دعایم همه، جانا!
در زیر و بم خاطره آزرده نباشی
من از "ارگ بمم" خشت به خشتم متلاشی
تو "نقش جهان" هر وجبت ترمه و کاشی
در هر نفس این است دعایم همه، جانا!
در زیر و بم خاطره آزرده نباشی
اختلاف یعنی
دختری چوب کبریت های نفروخته اش را می خورد
مردی خورشید را می خرد تا سیگارش را روشن کند
اختلاف یعنی
مردی برای اجاره خانه / کلیه اش را می فروشد
زنی برای زیبایی / کلیه بدنش را عمل می کند
دنیای عجیبی شده
یکی پول هایش را پارو می کند
یکی اشک هایش را....
ســـــکوت می کنم . . .
و به چـــشـمانم اجـازه می دهم تا فـــریاد بزنند
و تـــو مـــجبـور می شوی
گوشــــهایت را محــکم بگیری !
تا فــــریاد احسـاس من
پــــرده وجـدانـــت را پاره نــکنـد !!
ﻣُـﺤـﺒﺖ ﺯﯾــﺎﺩﯼ،
ﻫَـﻤﯿـﺸﻪ ﺁﺩﻣــﮩـﺎ ﺭﺍ ﺧــَـﺮﺍﺑـــــ ﻣــﮯڪُـﻨـﺪ
ﮔـﺎﻫــﯽ ﺁﺩﻣــﮩـﺎ ﻣــﯽ ﺭﻭﻧــﺪ ...
ﻧـﻪ ﺑـــﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨـڪـﮧ ﺩﻵﯾـﻞ ﻣــﺂﻧـﺪﻧـﺸــﺎﻥ ڪـَـﻢ ﺷـُـﺪﻩ ...
ﺑـﻪ ﺍﯾـﻦ ﺩﻟﯿـﻞ ﮐﻪ ﺁﻧـﻘــَـﺪﺭ ڪـﻮﭼَـڪـَـﻨـــﺪ
ڪـﮧ ﺗﺤـﻤـﻞ ﺣـَﺠـﻢ ﺑــﺎﻻﯼ ﻣُـﺤـﺒﺖ ﺗـــــﻮ ﺭﺍ ﻧــﺪﺍﺭﻧـﺪ ...
" ﺍﻭ ڪـﮧ ﺭﻓـﺘﻨﯽ ﺳﺖ ، ﺑُـﮕـــﺬﺍﺭ ﺑــــﺮﻭَﺩ....
هـــی لعنتـــی ...
اون طوریـــــم کـــه تـــو فکـــر میکنــــی نیـــست ... !
شایـــد عاشقـــت بــــودم روزی
ولــــی ببیــن بـــی تـــو هــــم زنــده ام ...
هـــم زنـــدگی میکنـــم ... !
فقـــط گاهـــی در ایــــن میــــان یـــــــادت زهــــر میکنــــد بـــه کامــم زندگــــــی را
همیــــــــن ... !
ببیـــــــن
من هم
مثل خــــــیلی از عاشـــــق ها
از تو یـــــادگاری دارم
ولــــی
یــــادگـــاری من
با بقیه فــــرق دارد
یــــــادگــــــاری مــــن
از تو
ســــینه ای پر از درد اســـــت ...
تـو
مـاه را دوسـت داری ،
مــن
مـاه هـاست کـه تـو را ...
![]()
دلم میخواهد شب باشد، من باشم و تو ...
به خیالم تو خواب باشی ...
نگاهت كنم، آرام ببوسمت...
نوازشت كنم...
و آرام بگویم دوستت دارم ...
و تمام حرفهای دلم را كه وقتی نگاهم میكنی نمیتوانم بگویم عاشقانه
نجوا كنم...
و تو در سكوت بشنوی و از عشقم سر كیف شوی ، اما ...
چشمانت را باز نكنی و به خیالم خواب باشی... !
من هم به خیالت ندانستم كه بیداری ... !
نمی خواهم بودنت در زندگی من
فقط حلقه ای به دستم اضافه کند ...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)