برای خوردن یک سیبــــ
چه قدر تنهــــــا ماندیم!
....
...
..
.
سهراب سپهری
![]()
برای خوردن یک سیبــــ
چه قدر تنهــــــا ماندیم!
....
...
..
.
سهراب سپهری
![]()
Last edited by F l o w e r; 16-09-2012 at 23:14. دليل: افزودن نام شاعر
سـخت است ميـدانـی ؟
اين هـمـهدر دنيـا است كــه هيچـكدام ..
بـرايم تـنگ نميشـود ..
من و ته سیگار و پنجره نیمه باز
مانده ایم که کدام یک برای سقوط مناسب تریم؟
خنده ام می گیرد
وقتی پس از مدت ها بی خبری
بی آنکه سراغی از این دل گرفته باشي
میگویی : دلم برایت تنگ است.
یا مرا به بازی گرفته ای ،
یا معنی واژه ها را خوب نمیدانی ...
![]()
رفیق
یک لقمه نان - که نیست -
چنان در گلوی فکرم گیر کرده است
که با هزار آفتاب هم روشن نخواهد شد ..
مرا چه به روشنفکری ../.
شعر کوچه (دفتر شعر ابر و کوچه)
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم/همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم/شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم /شدم آن عاشق دیوانه که بودم/در نهان خانه جانم گل یاد تو درخشید/
فریدون مشیری
Last edited by F l o w e r; 16-09-2012 at 23:25. دليل: افزودن نام شعر و شاعر / شاعر دارای تاپیک اختصاصی می باشد
گاهی دلم میخواهد خودم را بغل کنم!
ببرم بخوابانمش!
لحاف را بکشم رویش!
دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!
حتی برایش لالایی بخوانم،
وسط گریه هایش بگویم: غصه نخور خودم جان!
درست میشود!
درست میشود!
اگر هم نشد به جهنم...
تمام میشود...
بالاخره تمام میشود...!!
.
بعضی چیزها را " باید " بنویسم
نه برای اینکه همه " بخونن " و بگن " عالیه "
برای اینکه " خفه نشم "
همین !!
به نسل های بعد بگویید ...
که نسل ما نه سر پیاز بود نه ته پیاز ...
نسل ما خود پیاز بود ...
که هر که ما را دید گریه كرد...
بعضی زخمها هست ..
که هر روز صبح ، باید روشونُ باز کنی ، نمک بپاشی!
تا یادت نره ..
دیگه سراغ ِ بعضی آدما نبــــــــاید رفت !!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)