تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 33 از 720 اولاول ... 232930313233343536374383133533 ... آخرآخر
نمايش نتايج 321 به 330 از 7196

نام تاپيک: ترجمه --------Translation 3

  1. #321
    R e b i r t h Kurosh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    همون جا ! :دی
    پست ها
    10,857

    پيش فرض

    تلقی (برداشت) فلانی از تعریف مسئولیت بحران این است که سازمان مسئول بحران است.
    ممنون استاد ..

    اما با توجه به قسمتی که بولد کردم (که تعریف کومبز از مسئولیت بحران هست) و ادامه‌ی جمله، بعید می‌دونم این ترجمه هم درست باشه ...
    کل متن اصلی اینه :


    Coombs (1998) defined crisis
    responsibility
    as the perception that the organization is responsible for the crisis and
    identified three elements believed to affect such perceptions: attribution dimension,
    the history of organizational performance, and severity of the crisis

  2. #322
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2011
    پست ها
    44

    پيش فرض

    ممنون استاد ..

    اما با توجه به قسمتی که بولد کردم (که تعریف کومبز از مسئولیت بحران هست) و ادامه‌ی جمله، بعید می‌دونم این ترجمه هم درست باشه ...
    کل متن اصلی اینه :


    Coombs (1998) defined crisis
    responsibility
    as the perception that the organization is responsible for the crisis and
    identified three elements believed to affect such perceptions: attribution dimension,
    the history of organizational performance, and severity of the crisis
    کومز مسئولیت بحران را با این تعبیر تعریف کرد که سازمان مسئول بحران است و سه شاخص را مشخص کرد که معتقد بود بر چنین تعابیری (برداشت هایی - تفاسیری)‏
    تاثیرگذارند: میزان انتساب [بحران به سازمان یا ...]، سابقه کار سازمانی و شدت بحران.

  3. #323
    R e b i r t h Kurosh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    همون جا ! :دی
    پست ها
    10,857

    پيش فرض

    کومز مسئولیت بحران را با این تعبیر تعریف کرد که سازمان مسئول بحران است و سه شاخص را مشخص کرد که معتقد بود بر چنین تعابیری (برداشت هایی - تفاسیری)‏
    تاثیرگذارند: میزان انتساب [بحران به سازمان یا ...]، سابقه کار سازمانی و شدت بحران.
    ممنون



    اما هم‌چنان این تعبیر و برداشت مشکل دارن انگار ...
    این سه شاخص، بر تعبیر خود کومز تأثیر می‌گذاره ؟! فکر نمی‌کنم منظورش این باشه !


    با این تعبیر تعریف کرد که ... دقیقاً به چه معناست ! به این معنیه که تعبیر کومز اینه ...
    در حالی که فکر می‌کنم این perception به سازمان برگرده ...


    و این سه عامل هم بر پرسپشن سازمان تأثیر می‌ذاره ...


    نمی‌دونم، نظر شما چیه ؟!


    من خودم به این نتیجه رسیدم که برای مفهوم بودنش، این جوری ترجمه کنم :


    تعریف کومبز (1995) از مسئولیت بحران، برداشت سازمان‌ها از (میزان) مسئولیت‌پذیری در قبال موقعیت بحران است. به عقیده‌ی وی، سه عنصر بر این موضوع تأثیرگذار هستند: ابعاد اسناد، پیشینه‌ی عملکرد سازمان، و شدت بحران.

  4. #324
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2011
    پست ها
    44

    پيش فرض

    ممنون



    اما هم‌چنان این تعبیر و برداشت مشکل دارن انگار ...
    این سه شاخص، بر تعبیر خود کومز تأثیر می‌گذاره ؟! فکر نمی‌کنم منظورش این باشه !


    با این تعبیر تعریف کرد که ... دقیقاً به چه معناست ! به این معنیه که تعبیر کومز اینه ...
    در حالی که فکر می‌کنم این perception به سازمان برگرده ...


    و این سه عامل هم بر پرسپشن سازمان تأثیر می‌ذاره ...


    نمی‌دونم، نظر شما چیه ؟!


    من خودم به این نتیجه رسیدم که برای مفهوم بودنش، این جوری ترجمه کنم :


    تعریف کومبز (1995) از مسئولیت بحران، برداشت سازمان‌ها از (میزان) مسئولیت‌پذیری در قبال موقعیت بحران است. به عقیده‌ی وی، سه عنصر بر این موضوع تأثیرگذار هستند: ابعاد اسناد، پیشینه‌ی عملکرد سازمان، و شدت بحران.
    آقای کوروش من پست قبلی ام رو به این شکل ویرایش می کنم :
    برداشتی که کومز از تعریف مسئولیت بحران دارد این است که سازمان مسئول بحران است (یعنی باید پاسخگوی بحران پیش آمده باشد) و سه شاخص را مشخص کرد که معتقد است بر چنین برداشت هایی ‏
    تاثیرگذاراست: میزان انتساب [بحران به سازمان یا ...]، سابقه عملکرد سازمان و شدت بحران. (یعنی میزان مسئولیت سازمان در بحران به این سه شاخص بستگی دارد)

    به نظر من داره میگه کومز برداشتی از تعریف مسئولیت داره و اون برداشت اینه که این سازمان است که باید پاسخگوی بحران بوجود آمده باشد و بعد سه شاخص را مشخص می کنه که میزان مسئول بودن سازمان را در بحران به وجود آمده تعیین می کنه یعنی هر چه مقدار این شاخص ها بالاتر باشد سازمان هم مسئولیت بیشتری در بحران دارد یعنی باید پاسخگوتر باشد یکی میزان انتساب یا اختیار سازمان در بحران به وجود آمده دیگه سابقه عملکرد سازمان و یکی هم میزان شدت بحران.
    البته مفهوم جمله خیلی روانتر بود اگر لغت perception به سازمان برمیگشت ولی ساختار جمله این را نمی رساند یعنی در آن حالت جمله باید این جوری می بود:
    ...as the perception that the organisation has toward the responsibility for the crisis ...

  5. این کاربر از lkhkshkdjkihisjl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #325
    R e b i r t h Kurosh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    همون جا ! :دی
    پست ها
    10,857

    پيش فرض

    آقای کوروش من پست قبلی ام رو به این شکل ویرایش می کنم :
    برداشتی که کومز از تعریف مسئولیت بحران دارد این است که سازمان مسئول بحران است (یعنی باید پاسخگوی بحران پیش آمده باشد) و سه شاخص را مشخص کرد که معتقد است بر چنین برداشت هایی ‏
    تاثیرگذاراست: میزان انتساب [بحران به سازمان یا ...]، سابقه عملکرد سازمان و شدت بحران. (یعنی میزان مسئولیت سازمان در بحران به این سه شاخص بستگی دارد)

    به نظر من داره میگه کومز برداشتی از تعریف مسئولیت داره و اون برداشت اینه که این سازمان است که باید پاسخگوی بحران بوجود آمده باشد و بعد سه شاخص را مشخص می کنه که میزان مسئول بودن سازمان را در بحران به وجود آمده تعیین می کنه یعنی هر چه مقدار این شاخص ها بالاتر باشد سازمان هم مسئولیت بیشتری در بحران دارد یعنی باید پاسخگوتر باشد یکی میزان انتساب یا اختیار سازمان در بحران به وجود آمده دیگه سابقه عملکرد سازمان و یکی هم میزان شدت بحران.
    البته مفهوم جمله خیلی روانتر بود اگر لغت perception به سازمان برمیگشت ولی ساختار جمله این را نمی رساند یعنی در آن حالت جمله باید این جوری می بود:
    ...as the perception that the organisation has toward the responsibility for the crisis ...
    ممنون، اون جمله‌ای که ابتدا گذاشتم، بهترین ترجمه‌ای که میشه کرد همین خواهد بود ...
    عذر می‌خوام که از اول کامل نذاشتم، الان که دو سه صفحه‌ی ادامه‌اش رو خوندم، فهمیدم که این برداشت، همون برداشت عمومی هست ... یه جمله داریم که این رو نشون میده :


    Stronger perceptions of personal control/locus of causality would increase crisis
    responsibility and image damage if the organization or political figures had the capacity
    to prevent the crisis or event. In contrast, perceptions of external control should
    lessen crisis responsibility and image damage if it is shown that the organization or
    the accused person could do little or nothing to prevent the crisis, as in the case of a
    natural disaster



    حالا با این اوصاف، چی ترجمه می‌کنید کلمه‌ی perception رو ؟! برداشت عمومی ؟!
    برداشت‌های عمومی قوی‌تر ؟!
    ذهنیت ؟!


    چون داره میگه هر چی مردم فکر کنن سازمان اختیار بیش‌تری در به وجود اومدن این بحران داشته، تصویر و ذهنیت اون شخص یا سازمان بیش‌تر خراب میشه و بالعکس ...


    +


    یه نکته‌ای ...
    دیدم تو ترجمه‌تون attribution رو مصراً انتساب ترجمه کردید. از نظر مفهومی، انتساب بهتر از اسناده (esnad)
    اما من اسناد رو بر مبنای کلید واژه‌ی Fundamental Attribution Error که در تمامی محافل فارسی‌زبان به "خطای بنیادی اسناد" ترجمه شده، به اسناد برگردوندم و بعد از اون هم هر بار این واژه اومد، همون اسناد ترجمه کردم ...


    به نظرتون اسناد اشتباهه ؟!
    نمی‌دونم با موضوعیتش چقدر آشنایی دارید، این خطای بنیادی مربوط به آدم‌هایی است که تا اشتباهی از کسی سر می‌زنه، فوراً اون اشتباه رو به یکی از خصوصیات طرف منتسب می‌کنن ... مثلاً اگه کسی زمین بخوره، اولین چیزی که میگن، دست و پا چلفتیه !! نمیان بگن که مثلاً زمین سر بوده، یا این بنده خدا کفشش مشکل داره ...


    این خطای بنیادی اسناده ...
    حالا اگه این رو اسناد ترجمه کنم، نمیشه بقیه‌اش رو انتساب بنویسم !
    از طرفی اگه این رو انتساب ترجمه کنم، اصلاً واژه‌ی مأنوسی در زبان مدیریت نیست ...

  7. #326
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2011
    پست ها
    44

    پيش فرض

    ممنون، اون جمله‌ای که ابتدا گذاشتم، بهترین ترجمه‌ای که میشه کرد همین خواهد بود ...
    عذر می‌خوام که از اول کامل نذاشتم، الان که دو سه صفحه‌ی ادامه‌اش رو خوندم، فهمیدم که این برداشت، همون برداشت عمومی هست ... یه جمله داریم که این رو نشون میده :


    Stronger perceptions of personal control/locus of causality would increase crisis
    responsibility and image damage if the organization or political figures had the capacity
    to prevent the crisis or event. In contrast, perceptions of external control should
    lessen crisis responsibility and image damage if it is shown that the organization or
    the accused person could do little or nothing to prevent the crisis, as in the case of a
    natural disaster



    حالا با این اوصاف، چی ترجمه می‌کنید کلمه‌ی perception رو ؟! برداشت عمومی ؟!
    برداشت‌های عمومی قوی‌تر ؟!
    ذهنیت ؟!


    چون داره میگه هر چی مردم فکر کنن سازمان اختیار بیش‌تری در به وجود اومدن این بحران داشته، تصویر و ذهنیت اون شخص یا سازمان بیش‌تر خراب میشه و بالعکس ...


    +


    یه نکته‌ای ...
    دیدم تو ترجمه‌تون attribution رو مصراً انتساب ترجمه کردید. از نظر مفهومی، انتساب بهتر از اسناده (esnad)
    اما من اسناد رو بر مبنای کلید واژه‌ی Fundamental Attribution Error که در تمامی محافل فارسی‌زبان به "خطای بنیادی اسناد" ترجمه شده، به اسناد برگردوندم و بعد از اون هم هر بار این واژه اومد، همون اسناد ترجمه کردم ...


    به نظرتون اسناد اشتباهه ؟!
    نمی‌دونم با موضوعیتش چقدر آشنایی دارید، این خطای بنیادی مربوط به آدم‌هایی است که تا اشتباهی از کسی سر می‌زنه، فوراً اون اشتباه رو به یکی از خصوصیات طرف منتسب می‌کنن ... مثلاً اگه کسی زمین بخوره، اولین چیزی که میگن، دست و پا چلفتیه !! نمیان بگن که مثلاً زمین سر بوده، یا این بنده خدا کفشش مشکل داره ...


    این خطای بنیادی اسناده ...
    حالا اگه این رو اسناد ترجمه کنم، نمیشه بقیه‌اش رو انتساب بنویسم !
    از طرفی اگه این رو انتساب ترجمه کنم، اصلاً واژه‌ی مأنوسی در زبان مدیریت نیست ...
    خواهش می کنم...
    به نظر من اول مفهوم این لغت مهمه منظورش میزان دخالت یا قدرت یا اختیار یک سازمان در به وجود آمدن یک بحران و یا هر چیز دیگری است به ‏عبارت دیگه میزان تقصیر یا مسئولیت در اتفاق به ‏وجود آمده است. بصورت فنی و اصطلاحی همه واژه های اسناد، انتساب،و اتصاف اگرچه ثقیل ولی معادلند ولی اگر بخواهیم متن روان و عامه فهمی باشه من ‏بیشتر واژه "اختیار،" "میزان سهم " و "نسبت" بفراخور متن را ترجیح می دهم. مثلا در همین قسمتی که بحث شد می شود گفت میزان سهم سازمان در ایجاد بحران.
    که البته به سلیقه خودتون برمیگیرده.

  8. این کاربر از lkhkshkdjkihisjl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #327
    پروفشنال mostafa_khan001's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    پست ها
    761

    پيش فرض

    Note: Time entries must be consistent across all boundary condition time-dependent tables specified. Remember to hit enter or click in another cell after the last data entry


    توضیحات مربوط به این جدوله:


    اینجوری درسته ترجمه اش؟
    ورودی های زمان بایستی با تمام شرایط مرزیه تعیین شده در جدول time-dependent سازگار باشند.
    (ظاهر این جمله اینه که ترجمه بالا درسته، اما این ترجمه از نظر تخصصی برام بی معنا است! واسه همین میگم شاید من اشتباه کلمات رو کنار هم میچینم)

    جمله دومش رو هم که نمیدونم معنیش رو.
    ممنون میشم کمکم کنید.با سپاس.

  10. #328
    اگه نباشه جاش خالی می مونه AmirMomtaz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    محل سكونت
    A Hell Named iran
    پست ها
    431

    پيش فرض


    اون X نام یه شخصه ... در واقع به جای نام اصلی، X قرار دادم ...

    تو بیانش مشکل دارم ... این واژه‌ی perception هم با معنای عامش که درک باشه جور در نمیاد ...
    سلام کورش جان،
    مثه اینکه این جمله شما با همون برداشت من از X بعنون تعداد زیاد بیشتر جور در میاد
    ولی راستشو بخوای من همون X رو با اسم شخص که عوض میکنم هنوز مفهومش درست در میاد:

    کومز مسئولیت پذیری بحران رو تعیین کرد برای القای این احساس (جا انداختن این فکر) که سازمان در برابر بحران جوابگو است ..
    یعنی با این تعریف این ذهنیت رو بوجود بیاره (بعنوان یک اصل دربیاد) که سازمانها باید خودشون رو نسبت به بحران مسئول بدونند..
    در ادامه هم که میگه اون سه عنصر در بوجود آوردن چنین ذهنیتی (برقراری چنین اصلی) واقعا موثر خواهند بود ...
    1- تا کجا سازمان خودشو مسئول بدونه - مرزهای مسئولیت کجاست؟ (ابعاد انتساب)
    2- سازمان تا حالا در عمل چطور بوده؟ (کارنامه سازمان)
    3- شدت بحران
    4- مخم داغ کرد ...

  11. این کاربر از AmirMomtaz بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #329
    آخر فروم باز sd70's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    1,272

    پيش فرض

    دوستان ممنون ميشم راهنمايي کنيد معادل اين جمله دقيقا به انگليسي چي ميشه:

    "اولين دوره مسابقات دانش آموزي سازه هاي ماکاروني (spaghetti bridge) در X"

    X مثلا اسم شهره
    Last edited by sd70; 29-11-2011 at 18:31.

  13. #330
    اگه نباشه جاش خالی می مونه AmirMomtaz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    محل سكونت
    A Hell Named iran
    پست ها
    431

    پيش فرض

    Note: Time entries must be consistent across all boundary condition time-dependent tables specified. Remember to hit enter or click in another cell after the last data entry

    ورودی های زمان بایستی با تمام شرایط مرزیه تعیین شده در جدول time-dependent سازگار باشند.

    جمله دومش رو هم که نمیدونم معنیش رو.
    ممنون میشم کمکم کنید.با سپاس.
    1 - ظاهرا منظور اینه که در تمام جدولهای وابسته به زمان باید ورودیهای زمان با هم متناسب یا مرتبط یا ثابت باشند (حالا بسته به مورد استفاده)

    2- فراموش نشه که باید بعد از وارد کردن آخرین ورودی Enter رو بزنید یا داخل یه سلول دیگه کلیک کنید

  14. این کاربر از AmirMomtaz بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •