تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 33 از 49 اولاول ... 2329303132333435363743 ... آخرآخر
نمايش نتايج 321 به 330 از 483

نام تاپيک: ادبیات طنز

  1. #321
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    آن ها می خورند،
    که فقط گرسنه نمانند !
    می خوابند،
    که فقط خسته نشوند !
    می خندند ،
    که فقط گریه نکنند !
    ... آدم بزرگ ها را میگویم.

  2. این کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #322
    آخر فروم باز iCe m@n's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2009
    محل سكونت
    استان البرز
    پست ها
    4,020

    پيش فرض

    گذاشته روي ميز من يه پوشه

    که اسم عشقهاي بنده توشه

    زري پري سکينه زهره سارا

    وجيحه و مليحه و ثريا

    نگين و نازي و شهين و نسرين

    مهين و مهري و پرندو پروين

    چهارده فرشته و سه اختر

    دو ليلي وسه اشرف و دو آذر

    سفيد و سبزه گندمي و ذاغي

    بولند و قهوه اي و پر کلاغي

    هزار خانمند توي اين ليست

    با عده اي که اسمشون يادم نيست

  4. 3 کاربر از iCe m@n بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #323
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    درحرف هایش جای شک بود ونگفتم
    عشقش پراز دوز و کلک بود و نگفتم
    شعرش پر از قند است اما حرفهایش
    بر زخم های من نمک بود و نگفتم
    می گفت تنها بوده و لای کتابش
    دیدم که عکس دخترک بود و نگفتم
    دیشب پر از حرف نگفته بودم وای
    پشت خطوط مشترک بود و نگفتم

  6. این کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #324
    کاربر فعال انجمن موسیقی و ورزش Pessimist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,383

    پيش فرض

    در وصف زن ذليلان!

    الهــــي به مــــــردان در خانه ات
    به آن زن ذليلان فـــــرزانــــــه ات!

    به آنانکه با امـــــر "روحي فداک"
    نشينند وسبـــــــــــــزي نمايند پاک!

    به آنانکه از بيـــــــخ وبن زي ذيند
    شب وروز با امــــــر زن مي زيند!

    به آنانکه مرعــــــــــوب مادر زنند
    ز اخلاق نيکـــــــــوش دم مي زنند!

    به آن شيــــــــــــر مردان با پيشبند
    که در ظـــرف شستن به تاب وتبند!

    به آنانکه در بچّــــــــــه داري تکند
    يلان عوض کــــــــــــردن پوشکند!

    به آنانکه بي امــــــــــــر واذن عيال
    نيايد در از جيبشان يک ريــــــــال!

    به آنانکه با ذوق وشــــــــــوق تمـام
    به مادر زن خود بگويند: مـــام (!)

    به آنانکه دارند بــــا افتخـــــــــــــار
    نشان ايزو...نه!"زي ذي نه هزار"!

    به آنانکه دامـــــــن رفــو مي کنند
    ز بعد رفــــــــويش اُتـــو مي کنند!

    به آنانکه درگيــــر ســــوزن نخند
    گرفتـــــــــــار پخت و پز مطبخند!

    به آن قرمــــــــه سبزي پزان قدر
    به آن مادران به ظاهــــــــــر پدر(!)

    الهـــــــــي! به آه دل زن ذليــــــل
    به آن اشک چشمان "ممّد سبيل"(!)

    به تنهاي مردان که از لنگـــه کفش
    چو جيــــــــغ عيالاتشان شد بنفش!

    :که مارا بر اين عهـــد کن استوار
    از اين زن ذليلي مکن برکنـــــــار!

    به زي ذي جماعت نما لطف خاص
    نفرما از اين يوغ مــــــارا خلاص!

  8. این کاربر از Pessimist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #325
    آخر فروم باز iCe m@n's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2009
    محل سكونت
    استان البرز
    پست ها
    4,020

    پيش فرض

    به اشعارش نگه کردن چه سخته ......خیالش ازدوعالم تحت تحته
    هراندازه که توپش قلقلی بود...........یقین دارم که حالش فلفلی بود
    زبس باpc اش الفت گرفته.............گمانش توپه اش درصفحه (مانیتور)رفته
    بابا. ازحال واحوالت خبرده..............به یک بیتی درین تاپیک نظرده
    زبیکاری گمانم خسته هستی.......زاشعارقشنگت .دل شکستی
    بیآرآن توپه راتا درنوردی...............که گویم باتو.تاپیک راچه کردی!!!
    عجب تاب وتوانی داره درویش.......کزین اشعاردایم گشته دل ریش

  10. 2 کاربر از iCe m@n بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #326
    کاربر فعال انجمن موسیقی و ورزش Pessimist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,383

    پيش فرض

    عشق یعنی ناز و اخم یک عروس
    تا کند خود را برایت لوس ِ لوس

    عشق یعنی ساکت و خاموش باش
    او دهد فرمان سراپا گوش باش

    عشق یعنی سکه های بی شمار
    یک هزار و سیصد و شصت و چهار

    عشق یعنی قربون ماشینتم
    عاشق ودرماندۀ کابینتم

    عشق یعنی خانه ای بالای شهر
    گر نداری تا قیامت قهر قهر!!

    عشق یعنی جشن در تالار وباغ
    رقص نور و مطرب و آهنگ داغ

    عشق یعنی ده رقم لیست غذا
    تاشکم هایی در آید ازعزا

    عشق یعنی که جهازش خوشگلی است
    باقی حرفاش تماماً رو دلی است

    عشق یعنی شیر بهاء .. بگذار نگم
    چون که سکته می زنی جون ننم

    عشق یعنی قربون پول بابات
    گرچه او میگه که می میرم برات

    چون که خواهی جفت گردی با کسی
    گر نگیری سفت ، فوراً مرخصی

    جون من خود را کمی باهوش کن
    گفتۀ اینجانب را حتماً گوش کن

    گربه ای را کُن از اول اختیار
    بر در ِ حجله بکن بالای دار!

    زهر چشمی، هارت و پورتی ، ها ببم
    کیسه گردد ماست هایش بد رقم

    چون از اول گر نهی دیوار کج
    تا اواخر می شود رفتار کج...

  12. 3 کاربر از Pessimist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #327
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض

    يه روزي آقاي کلاغ ، به قول بعضيا زاغ
    رو دوچرخه پا مي‌زد ، رد شدش از دم باغ

    پاي يک درخت رسيد ، صداي خوبي شنيد
    نگاهي کرد به بالا ، صاحب صدا رو ديد

    يه قناري بود قشنگ ، بال و پر ، پر آب و رنگ
    وقتي جيک جيکو مي‌کرد ، آب مي‌کردش دل سنگ

    قلب زاغ تکوني خورد ، قناري عقلشو برد
    توي فکر قناري ، تا دو روز غذا نخورد

    روز سوم کلاغه ،‌رفتش پيش قناري
    گفتش عزيزم سلام ، اومدم خواستگاري!

    نگاهي کرد قناري ، بالا و پايين، راست و چپ
    پوزخندي زد به کلاغ ، گفتش که عجب! عجب

    منقار من قلمي ، منقار تو بيست وجب
    واسه جي زنت بشم؟ مغز من نکرده تب

    کلاغه دلش شيکست ، ولي ديد يه راهي هست
    براي سفر به شهر ، بار و بنديلش رو بست

    يه مدت از کلاغه ، هيچ کجا خبر نبود
    وقتي برگشت به خونه ، از نوکش اثر نبود

    داده بود عمل کنن ، منقار درازشو
    فکر کرد اين بار مر‌خره ، قناريه نازشو

    باز کلاغ دلش شيکست ، نگاه کرد به سر و دست
    آره خب، سياه بودش! اينجوري بوده و هست

    دوباره يه فکري کرد ، رنگ مو تهيه کرد
    خودشو از سر تا پا ، رفت و کردش زرد زرد

    رفتش و گفت: قناري! اومدم خواستگاري
    شدم عينهو خودت ، بگو که دوسم داري

    اخماي قناريه ، دوباره رفتش تو هم!
    کله‌مو نگاه بکن ، گيسوهام پر پيچ و خم

    موهاي روي سرت ، واي که هست خيلي کم
    فردا روزي تاس مي‌شي! زندگي‌مون ميشه غم

    کلاغ رفتش خونه نگاه کرد به آيينه
    نکنه خدا جونم ! سرنوشت من اينه؟!

    ولي نا اميد نشد ، رفت تو فکر کلاگيس
    گذاشت اونو رو سرش ، تفي کرد با دو تا ليس

    کلاه گيسه چسبيدش ، خيلي محکم و تميز
    روي کله‌ي کلاغ ، نمي‌خورد حتي ليز

    نگاه که خوب مي‌کنم ، مي‌بينم گردنتو
    يه جورايي درازه ، نمي‌شم من زن تو

    کلاغه رفتشو من ، نمي‌دونم چي جوري
    وقتي اومدش ولي ، گردنش بود اينجوري

    خجالت نمي‌کشي؟ واسه گوشتاي شيکم!؟
    دوست دارم شوهر من ، باشه پيمناست دست کم!

    ديگه از فردا کلاغ ، حسابي رفت تو رژيم
    مي‌کردش بدنسازي ، بارفيکس و دمبل و سيم

    بعدش هم مي‌رفت تو پارک ، مي‌دوييد راهاي دور
    آره اين کلاغ ما ،‌خيلي خيلي بود صبور

    واسه ريختن عرق ، مي‌کردش طناب‌بازي
    ولي از روند کار ، نبودش خيلي راضي

    پا شدي رفتش به شهر ، دنبال دکتر خوب
    دو هفته بستري شد ، که بشه يه تيکه چوب

    قرصاي جور و واجور ، رژيماي رنگارنگ
    تمرينهاي ورزشي ، لباساي کيپ تنگ

    آخرش اومد رو فرم ، هيکل و وزن کلاغ
    با هزار تا آرزو ، اومدش به سمت باغ

    وقتي از دور ميومد ، شنيدش صداي ساز
    تنبک و تنبور و دف ، شادي و رقص و آواز

    دل زاغه هري ريخت ! نکنه قناريه؟
    شايدم عروسي بازاي شکاريه!!

    ديدش اي واي قناري ، پوشيده رخت عروس
    يعني دامادش کيه؟ طاووسه يا که خروس؟

    هي کي هست لابد تو تيپ ، حرف اولو مي‌زنه!
    توي هيکل و صورت ،‌ صد برابر منه

    کلاغه رفتشو ديد ، شوهر قناري رو
    شوکه شد ، نمي‌دونست، چيز اصل کاري رو!

    مي‌دونين مشکل کار ، از همون اول چي بود؟
    کلاغه دوچرخه داشت ،‌صاحب bmw نبود

  14. 4 کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #328
    کاربر فعال انجمن موسیقی و ورزش Pessimist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,383

    پيش فرض

    آبی یا قرمز

    شنیدم در زمان خسرو پرویز
    گرفتند آدمی را توی تبریز

    به جرم نقض قانون اساسی
    و بعض گفتمان های سیاسی

    ولی آن مرد دور اندیش، از پیش
    قراری را نهاده با زن خویش

    که از زندان اگر آمد زمانی
    به نام من پیامی یا نشانی

    اگر خودکار آبی بود متنش
    بدان باشد درست و بی غل و غش

    اگر با رنگ قرمز بود خودکار
    بدان باشد تمام از روی اجبار

    تمامش از فشار بازجویی ست
    سراپایش دروغ و یاوه گویی ست

    گذشت و روزی آمد نامه از مرد
    گرفت آن نامه را بانوی پر درد

    گشود و دید با هالو مآبی
    نوشته شوهرش با خط آبی:


    عزیزم، عشق من ، حالت چطور است؟
    بگو بی بنده احوالت چطور است؟
    اگر از ما بپرسی، خوب بشنو
    ملالی نیست غیر از دوری تو
    من این جا راحتم، کیفور کیفور
    بساط عیش و عشرت جور وا جور
    در این جا سینما و باشگاه است
    غذا، آجیل، میوه رو به راه است
    کتک با چوب یا شلاق و باطوم
    تماما شایعاتی هست موهوم
    هر آن کس گوید این جا چوب دار است
    بدان این هم دروغی شاخدار است
    در این جا استرس جایی ندارد
    درفش و داغ معنایی ندارد
    کجا تفتیش های اعتقادی ست؟
    کجا سلول های انفرادی ست؟
    همه این جا رفیق و دوست هستیم
    چو گردو داخل یک پوست هستیم
    در این جا بازجو اصلا نداریم
    شکنجه ، اعتراف، عمرا نداریم
    به جای آن اتاق فکر داریم
    روش های بدیع و بکر داریم
    عزیزم، حال من خوب است این جا
    گذشت عمر، مطلوب است این جا
    کسی را هیچ کاری با کسی نیست
    نشانی از غم و دلواپسی نیست
    همه چیزش تمامن بیست این جا
    فقط خود کار قرمز نیست این جا

  16. 3 کاربر از Pessimist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #329
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض

    عشق از زبان مشاغل مختلف
    (طنز عشقی)




    راننده :
    دیگه دارم کم کم ریپ میزنم مثل ماشینهای تصادفی شدم اگه همینطوری پیش بره باید برم زیر دست اراقچی …قلبمم به روغن سوزی افتاده پدر عشق بسوزه !



    معلم ریاضی :
    نمیدنم چرا جواب تمام مسائلم بی نهایت میشه یا بی جواب میمونه هرچی تفریق میکنم جمع میشه هرچی جمع میکنم کم میشه از ضرب که مپرس آه !




    مهندس کامپیوتر :
    ای آنکه مرا دی سی کرده ای و در وجودم ویروس بلاستر 2003 فرستاده ای کی دوباره من را ری پیر خواهی کرد ؟ به فریاد گرافیکم برس!


    دکتر :
    چند سالی است که به زخم مریضانم مرحم میگذارم و از چنگال مرگ رهایشان میکنم ! کو طبیبی که به زخمم مرحم گذارد و دلم را آزاد گرداند !


    ساغی :
    می میدهم و غم کسان میگیرم از لطف تو می کجا غمین میبینم حالا که شدم عاشق ودل در بند است می را ز شفا بیچاره ترین میبینم!


    عینک فروش :
    اگر روزی بگویم عاشقم بر من نخندید که شغلم عاشقی دارد …فراوان بسازم بهر هر چشمی من عینک ،گرفتارم کند چشمی چه آسان!

  18. 4 کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #330
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    ای که در کوچه ی معشوقه ی ما می گذری

    بر حذر باش که HIV ی مثبت دارد!

  20. 2 کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •