BioShock: Infinite

[manuelcalavera]

چيزي كه رو مخم موند :

  محتوای مخفی: ... 

علاوه بر لوتس ها كه خيلي جاهاش عجيب بود قدرتهاي اليزابت بود كه برام سوال از كجا نشات مي گرفت و چطور به اين قدرتها ست پيدا كرده؟؟؟

+
راستی یه چیز جالبی هم که از ديروز تو فكرشم اينه كه داستان بازي بعضي جاهاش شبيه halflife شده(علاوه بر وجود اليزابت كه به گفته خود لوين تو خلقش به آلكس تو هاف لايف نگاه كرده)
از :

  محتوای مخفی: ... 

سفر تو زمان و بعد گرفته تا tear ها يا پورتال هايي كه اليزا باز مي كنه......البته فرق پورتالش اين بود كه اينجا به دنياهاي متفاوت افراد و زمان سفر مي كردن ولي تو هاف لايف سفر تو مكانها هست

.

قدرت ها ؛

  محتوای مخفی:  

فکنم توی یه وکسافون عنوان میشه که به حالت عادی اَنا این قدرتارو نداشته و این قابلیت ها روی یه سری دیوایس توسط لوتس ها وجود داشته که بعدا" روی انا/الیزابت اجرا میشه
اون چند ثانیه ی بعد از کردیتز رو دیدین بچه ها ؟ چرا انا رو با حالت سوالی صدا میکرد ؟ اون که دیگه نباید تعجب کنه از اینکه انا جایی نرفته

اتفاقا" منم اون شباهتو حس کردم مخصوصا وقتی که

  محتوای مخفی:  

توی بلندگو ها باهات حرف میزدن یا شست و شوی مغزی داده میشدن مردم که خیلی شبیه ِ ایده ی Wallace Breen ِ همین City 17 بود که همه ش از توی بلندگو میرفت روی مخ

[anti-military]

اول میخواستم به بازی نمره 9.5 بدم اما داستان بازی باعث شد نیم نمره کم کنم. یعنی همون نمره 9 رو به بازی میدم

داستان بازی درسته که خیلی قوی بود اما 2 تا نکته داشت که باعث شد داستان بازی خیلی هم شاهکار نباشه

1- نویسنده بیش از حد سعی کرده بود داستان رو تخیلی و فلسفی کنه جوری که خیلی جاها با منطق جور در نمیومد
2- نویسنده سعی کرده بود عقاید خودشو تحمل کنه به گیمر و احساس میکنم تو زمان نوشتن داستان زیادی جو گیر شده بوده


گرافیک بازی فوق العاده خاص و قوی و هنری بود و من تو تمام عمرم گرافیکی به این پولیشی ندیده بودم
گیم پلی بازی هم خیلی عالی بود

درکل تنها مشکل بازی همین داستان فوق تخیلیش بود که اگه تخیلاتش رو کمتر میکردن خیلی بهتر میشد
البته به روند داستانی بازی نمره 10 میدم اما به موضوع و کلیاتش نمره 9

[manuelcalavera]

1- نویسنده بیش از حد سعی کرده بود داستان رو تخیلی و فلسفی کنه جوری که خیلی جاها با منطق جور در نمیومد
2- نویسنده سعی کرده بود عقاید خودشو تحمل کنه به گیمر و احساس میکنم تو زمان نوشتن داستان زیادی جو گیر شده بوده

1- شما میخوای فلسفه و تخیل با منطق پیش بره ، اصن فیلمم نبین، چون اساسا" آدمی میره سمت ِ این هنر ها ( بازی / فیلم و کلا" هنرهای بصری ) که از واقعیتی که هست فاصله بگیره. ذات BioShock ، حرکت در مسیر Abnormality هست و زیاد با چیزایی که مرسوم هست کاری نداره و همین بایوشاک رو متفاوت میکنه. این حرف شما مث ِ این میمونه که از آفتاب پرست خوشت میاد ولی شاکی باشی که چرا رنگ عوض میکنه. تمام دارایی آفتاب پرست اون رنگ عوض کردنشه و ... بایوشاک هم تمام جذابیتش به داستان فلسفیش و پیچیدگی های داستانیشه و اگه بایوشاک رو دوست دارید ، ناچارید که بخاطر همین ویژگی ها دوست داشته باشید وگرنه محیط پولیش رو که یه کارتون هم داره.

2- کدوم بازیی نویسنده عقایدشو تحمیل نکرده ؟ بازی هایی هم که حق انتخاب داریم هم بین چند تایی که نویسنده تعیین کرده حق انتخاب داریم. خدا رو شکر کاری هم به مذهب نداشت بازی که بعضیا صداشون در بیاد و بحث از مسیرش خارج بشه. همه ی بازی ها تحمیل میشه. اتفاقا" در محیط ِ رئالی مث ِ بازی های Call of Duty و امثال اون که همه چیز مث دنیای ماست و گیمر چهار تا شهر رو نابود میکنه یک نفره که تخیل و تحمیل ِ عقیده بیشتره که. باز اینجا محیط داد میزنه که فضا فانتزیست و با خطکش های این دنیا نباید چیزی مقایسه بشه ...

[milad_takjoo]

خب بازی تموم شد یه چیزی دربارش بگیم....

BIOSHOCK INFINITE

از زمانی که اولین بار صحبت از ساختن بازی زده شد و اولین تریلر آمد و بعد که ایده هایی نویی مانند شهر در هوا مطرح شد وهمه ما هیجان زده بودیم...تا زمانی که به عرضه نزدیک شدیم و صبح تا شب تریلرهای جدید را میدیم حدس هایی می زدیم و منتظر بودیم....وبعد اینکه بازی عرضه شد و نمرات عالی گرفت و تحسین همه را برانگیخت...
در همه این مدت من حتی فکر نمی کردم این بازی حتی با این نمرات ، به پای پدربزرگش یعنی بایوشاک نسخه اول برسد...با این همه حتی بعد از یکی دو ساعت بازی هم امیدی چندانی به رسدین به نسخه اول نداشتم...ولی یکدفعه رویه انفجاری بازی خود را نشان داد..واقعا این بازی(یا به اصطلاح اثر هنری) یک شاهکار به تمام معناست که به جز در اتمسفر ، در همه چیز از پدربزگ خود بهتر است...

گرافیک

گرافکی از لحاظ فنی بسیار خوب است..نورپردازی عالی بافت های باکیفیت و منطقه دید وسیع همه و همه عالی کار شده اند...وقتی در اوایل بازی به این شهر زیبا و در هوا نگاه می کنید واقعا مو بر تن هر آدمی سیخ می شود...یکی از منتقدا بود گرافیک بازی رو با Dishonored مقایسه کرده بود...واقعا جای تاسف داره...تفاوتشون بین زمین تا آسمان هست...مدلسازی دشمنان هم عالی انجانم شده و حس بسیار خوبی میده....از لحاظ هنری هم واقعا جای بحثی نیست...بدون شک یکی از بهترین طراحی هنری این نسل یا حتی تاریخ بازی های رایانه ایست..واقعا آنقدر زیباست که با توصیف کردن نمی توان نوشت...

صدا وموسیقی

همان در اوایل بازی که تازه وارد شهر میشین یه موسیقی پخش میشه که واقعا تا مغز استخوان آدم میره...ترکیب موسیقی ها ویالونی بایوشکی با محیط های هنری واقعا زیبا کارشده ...صداگذاری و افکت های صوتی بازی هم عالی کار شده و هیج جای بحثی نیست...موسیقی های لایسنس شده زیادی در یازی هستم که خیلی زیبا هستن...

داستان و گیم پلی

دستان بازی به جز یک مورد که کمی خسته کننده بود در بقیه موارد بسیار هیجان انگیز و با سورپرایزهای فراوان و همچنین روایت عالی هستش..البته جاهای مبهم هم کم نداشت که نیاز به دوباره رفتن بازی داره و 100 درصد هم این بازی چنین ارزشی داره.....دیدن بعضی صحنه ها در بازی باعث کوبیدن سرتان بر میز می شود!!!!!!پس موظب باشین..!
اوایل کمی از گیم پلی بازی ناراحت بودم چون گیرایی لازم رو نداشت...ولی بعد یه مدت همون طور که گفتم بازی بسیار دلنشین میشه...از جمله نکات مثبت میشه به همکاری با الیزابت اشاره کرد..واقعا تو جاهایی که نیاز دارین به کمکتون میرسه و واقعا چه از لحاظ داستانی جه گیم پلی عنصر مفیدیه...از دیگر نکات میشه به دشمنان با هوش مصنوعی عالی و تنوع بسیار خوب و البته دشمانی که نحو کشتنشون شمار رو یاد بیگ ددی میندازه و الیته ویگر های عالی و به درد بخور...
همه اینها هستن ولی باز هم بازی چیزی نیاز داره که از نسخه قبل متمایز باشه...و اون چیزی نیست جز sky-line...وسیله ای بسیار مفید که هیجان بازی رو تو نبردهایی که میتونین ازش استفاده کنین ده برابر میکنه...چرخ زدن دور دشمن ها و از بالا تیر زدن بهشون و بعد به الیرابت میگین براتون کاور درست کنه و از بالا میپرین پشتش و بقشون رو میزین...اینها همه عالی پیاده شده و گیم پلی بازی رو به واقع بهتر از نسخه اول قرار داده..بازی مکان های زیادی برای اکتشاف داره و خواهشا الکی به صورت خطی نرین جلو...چون واقعا چیزای جالبی تو هر مکان پیدا میکین...یه موردی که تو بایوشاک قبلی خیلی دوس داشتم این بود که وقتی تفنگی رو ارتقا میدادین یه چیزیایی بهش اضافه میشد که متاسفانه تو این نسخه وجود نداره...شاید چیز خاصی نبود ولی ارزش ارتقا رو خیلی بالا می برد...الیته تنوع سلاح در بازی خیلی زیاده

نکات مثبت

داستان عالی و روایت عالی تر
گیم پلی روان و بی نقص با الیزابت و skyline ها
موسیقی های بی نظیر
لوکشین های هنری و تاثیر گذار
بایوشاکی بودن!

نکات منفی

به مدت یک یا دو ساعت الکی چرخیدن و شلیک کردن در بازی(یعنی داستان اون قسمت خوب نبود)
اتمسفر به گیرایی رپچر نبود(الیته هیچ بازی به اتمسفر اون نمیرسه)

تو این دو سه روزی که داشتم بازی میکردم واقعا نمیدونستم چی خوردم کی شب شد کجا رفتم و فقط حواسم به این بازی بود..واقعا تا این حد تاثیر گذار؟
نمرات بازی رو پایین نوشتم....من منتقد نیستم ولی عاشق بایوشک هستم بنابراین نمره ای که این بازی استحقاقش رو داره میدم...
تو نسلی هستیم که فرمول ساخت 95 درصد بازی ها یکیه و عوام هم اون رو مورد استقبال قرار میدن...خیلی ها عاشق این بازی هستن و خیلی ها میپرسن شما چرا از این بازی خوشتون میاد؟به اون دسته که این سوال رو میپرسن باید گفت که شما اونقدر درگیر بازی های یکنواخت با صحنه های سینمایی که فقط باید یه دکمه رو بزنین تا کاراکتر همه کار بکنه انجام دادین که سلیقتون تغییر کرده...
واقعا خودم نمیدونم درباره این بازی چی بگم ...فقط میگم با حوصله به کند و کاو در این بازی بپردازین که بدون شک یکی از بهترین بازی ها تاریخ هستش


گرافیک 9/10
صدا و موسیقی 10/10
داستان 9.5/10
گیم پلی 10/10

نمره کلی10/10

[havas_1980]

گرافیک 9/10
صدا و موسیقی 10/10
داستان 9.5/10
گیم پلی 10/10

نمره کلی10/10

شرمنده ولی من تا به حال اینجوری نمره دادن رو ندیده بودم!
نمره کامل رو به بازی دادین در حالی که گرافیک و داستانش نمره کامل رو نگرفتن!

  محتوای مخفی: ... 

آخه گیمر خوب ! این که نمیشه چون شما اسم یوزرت halflife هست و عشق این بازی هستی از هر بازی که خوشت میاد بیای با halflife مقایسش کنی! آخه این بازی دیگه چه ربطی به اون داره؟
این بازی را با اون مقایسه میکنی؟ اصن قابل مقایسن؟

شما این قسمت از صحبت رو نگاه کردین؟

(علاوه بر وجود اليزابت كه به گفته خود لوين تو خلقش به آلكس تو هاف لايف نگاه كرده)

واقعا هم اینطوریه.

[Leon-117]

  محتوای مخفی: پایاد و جزئیات داستان بازی 

من فکر کنم قضیه لوتس ها رو کامل متوجه شدم ! : خوب بر میگردیم به وقتی که بوکر baptism رو قبول میکنه.توی یه دینا بوکر این baptism رو قبول میکنه و بخاطر کارهای که در گذشته انجام داده و احساس گناه میکنه تصمیم میگیره یه فرد دیگه بشه کلا!و از اینجاست که زاکاری کامستاک بوجود میاد و تبدلی میشه به یه قرد مذهبی. توی یه دنیای دیگه بوکر این baptism رو قبول نمیکنه و شروع میکنه به شرط بندی و آدم کشی و این وسط کلی بدهکار میشه. توی دنیای کامسستاک،کامستاک با روزالیند لوتس ملاقات میکنه.روزالیند سفر کردن داخل زمان و یه سری تکنولوژی دیگه رو کشف کرده و به کامستاک میگه که با این تکنولوژی ها میتونه شهر خودش رو داشته باشه. کامستاک پیشنهاد روزالیند رو قبول میکنه و اینجوری کلمبیا ساخته میشه.بعد از مدتی کامستاک میبینه که بچه ای نداره که بعد از اون رهبر/پیامبر بشه! توی یکی از واکسفون ها که توسط روزالیند ضبط شده گفته میشه که توی یکی از این دنیا ها برادر خودش رو(که برادر خودش نیست!دقیقا خودش هست،به زبون ساده این 2 نفر 1 نفرن!)رو پیدا میکنه. حالا کانستاک تصمیم میگیره که بره از دنیای دیگه بچه ی بوکر رو بگیره ازش. رابرت لوتس میره پیش بوکر و میگه تو بچه رو بده به ما و ما همه ی حساب های تو رو پاک میکنیم و بوکر قبول میکنه. زن کامستاک که همون لیدی کامستاک باشه وقتب میبینه کامستاک یه بچه کوچیک داره و بچه خودش نیست شاکی میشه و کامستاک میزن هزن خودشو میکشه! بعد از مدتی رابرت لوتس به خواهرش(یا بهرته بگیم خود مونثش!) میگه که کامستاک داره زیاده روی میکنه و بهتره ما برگردیم و همه چیزو درست کنیم،روزالیند هم قبول میکنه ولی کامستاک میزنه جفتشون و میکشه. جالا به دلایلی که هنوز متوجه نشدم این 2 تا یجوری برمیگردن(؟!؟!!؟!؟!!؟) تصمیم میگیرن کامستاک رو بکشن پایین و رابرت میره پیش بوکر و ازش میخواد بره الیزابث رو از کامستاک بگیره.......... بازم یه سری سوال در مورد این لوتس ها باقی موند!دوستان یاری کنید!

[manuelcalavera]

  محتوای مخفی: پایاد و جزئیات داستان بازی 

من فکر کنم قضیه لوتس ها رو کامل متوجه شدم ! : خوب بر میگردیم به وقتی که بوکر baptism رو قبول میکنه.توی یه دینا بوکر این baptism رو قبول میکنه و بخاطر کارهای که در گذشته انجام داده و احساس گناه میکنه تصمیم میگیره یه فرد دیگه بشه کلا!و از اینجاست که زاکاری کامستاک بوجود میاد و تبدلی میشه به یه قرد مذهبی. توی یه دنیای دیگه بوکر این baptism رو قبول نمیکنه و شروع میکنه به شرط بندی و آدم کشی و این وسط کلی بدهکار میشه. توی دنیای کامسستاک،کامستاک با روزالیند لوتس ملاقات میکنه.روزالیند سفر کردن داخل زمان و یه سری تکنولوژی دیگه رو کشف کرده و به کامستاک میگه که با این تکنولوژی ها میتونه شهر خودش رو داشته باشه. کامستاک پیشنهاد روزالیند رو قبول میکنه و اینجوری کلمبیا ساخته میشه.بعد از مدتی کامستاک میبینه که بچه ای نداره که بعد از اون رهبر/پیامبر بشه! توی یکی از واکسفون ها که توسط روزالیند ضبط شده گفته میشه که توی یکی از این دنیا ها برادر خودش رو(که برادر خودش نیست!دقیقا خودش هست،به زبون ساده این 2 نفر 1 نفرن!)رو پیدا میکنه. حالا کانستاک تصمیم میگیره که بره از دنیای دیگه بچه ی بوکر رو بگیره ازش. رابرت لوتس میره پیش بوکر و میگه تو بچه رو بده به ما و ما همه ی حساب های تو رو پاک میکنیم و بوکر قبول میکنه. زن کامستاک که همون لیدی کامستاک باشه وقتب میبینه کامستاک یه بچه کوچیک داره و بچه خودش نیست شاکی میشه و کامستاک میزن هزن خودشو میکشه! بعد از مدتی رابرت لوتس به خواهرش(یا بهرته بگیم خود مونثش!) میگه که کامستاک داره زیاده روی میکنه و بهتره ما برگردیم و همه چیزو درست کنیم،روزالیند هم قبول میکنه ولی کامستاک میزنه جفتشون و میکشه. جالا به دلایلی که هنوز متوجه نشدم این 2 تا یجوری برمیگردن(؟!؟!!؟!؟!!؟) تصمیم میگیرن کامستاک رو بکشن پایین و رابرت میره پیش بوکر و ازش میخواد بره الیزابث رو از کامستاک بگیره.......... بازم یه سری سوال در مورد این لوتس ها باقی موند!دوستان یاری کنید!

دقیقا. با یه کم جزییات بیشتر. واقعا از اون پیچیده هایی بود که سر و ته داشت و همه چیز مشخص بود.

ادیت : الان دقیقا چه سوالی راجع به این لوتس مونده ؟ بقیه ش که دیگه قابل بررسی نیست

[anti-military]

1- شما میخوای فلسفه و تخیل با منطق پیش بره ، اصن فیلمم نبین، چون اساسا" آدمی میره سمت ِ این هنر ها ( بازی / فیلم و کلا" هنرهای بصری ) که از واقعیتی که هست فاصله بگیره. ذات BioShock ، حرکت در مسیر Abnormality هست و زیاد با چیزایی که مرسوم هست کاری نداره و همین بایوشاک رو متفاوت میکنه. این حرف شما مث ِ این میمونه که از آفتاب پرست خوشت میاد ولی شاکی باشی که چرا رنگ عوض میکنه. تمام دارایی آفتاب پرست اون رنگ عوض کردنشه و ... بایوشاک هم تمام جذابیتش به داستان فلسفیش و پیچیدگی های داستانیشه و اگه بایوشاک رو دوست دارید ، ناچارید که بخاطر همین ویژگی ها دوست داشته باشید وگرنه محیط پولیش رو که یه کارتون هم داره.

آخه تخیل هم حدی داره دیگه! من تا حالا فیلم تخیلی زیاد دیدم و بازی تخیلی زیاد بازی کردم اما این یکی تخیل خیلی زیاد رو با فلسفه مخلوط کرده بود که باعث شده بود گیمر احساس کنه بازی بیش از حد از منطق و واقعیت دور شده و نتونه باهاش ارتباط برقرار کنه. من تا حالا فیلم زیاد دیدم که سفر تو زمان و دنیا های مختلف رو داشته باشه اما همشون یا تم طنز داشتن یا کاملا جدی نبودن و بیشتر جنبه فان داشتن تا یه اثر فلسفی و هنری

همه چیز اندازه ش خوبه و تخیل هم دیگه بیش از حد باشه بازی لوس میشه

2- کدوم بازیی نویسنده عقایدشو تحمیل نکرده ؟ بازی هایی هم که حق انتخاب داریم هم بین چند تایی که نویسنده تعیین کرده حق انتخاب داریم. خدا رو شکر کاری هم به مذهب نداشت بازی که بعضیا صداشون در بیاد و بحث از مسیرش خارج بشه. همه ی بازی ها تحمیل میشه. اتفاقا" در محیط ِ رئالی مث ِ بازی های Call of Duty و امثال اون که همه چیز مث دنیای ماست و گیمر چهار تا شهر رو نابود میکنه یک نفره که تخیل و تحمیل ِ عقیده بیشتره که. باز اینجا محیط داد میزنه که فضا فانتزیست و با خطکش های این دنیا نباید چیزی مقایسه بشه ...

هر کسی یه دیدی از دنیا داره که دوست نداره بقیه بیان دید خودشون رو حتی از نظر تخیل بهش تحمیل کنن. بین تخیل و غیر واقعی بودن فرق وجود داره
2 نوع تخیل داریم یکی تخیلی که ممکنه تو آینده اتفاق بیوفته و قابل باوره و یکی تخیلی که کاملا دروغه و به هیچ وج قابل قبول و باور نیست
سفر در زمان کلا از تخیل گذشته و وارد مسخره بازی شده!!!!! سفر در زمان دیگه تخیل نیست مسخره بازیه

از طرفی من دوست داشتم بازی بیشتر به سمت مذهب و خدا پیش بره که اینطوری نشد

قبول کنید که داستان بازی میتونست جذاب تر بشه اگه تخیل بازی یکم کمتر میشد


=================

نکات + بازی

گرافیک : 10
گرافیک فوق العاده که هر صحنه اش مشخص بود با دقت خیلی زیاد روش کار شده و خیلی براش زحمت کشیده شده
تا حالا این همه دقت و ظرافت تو گرافیک یه بازی ندیده بودم

گیم پلی : 9.5
گیم پلی هم خیلی عالی بود و اصلا خسته کننده نبود و خیلی رون بود

صداگذاری : 10
خیلی دقیق و هنری صداگذاری شده بود

داستان : 9
دلایلش هم که بالا گفتم

روند روایت و پیشروی داستان : 10

اما قشنگ ترین قسمت بازی

  محتوای مخفی: . 

قشنگ ترین صحنه بازی اون قسمتی بود که پرنده الیزابت میخواست بوکر رو بکشه اما الیزابت به خاطر بوکر ازش عذر خواهی میکنه و اونم از کشتن بوکر صرف نظر میکنه
واقعا قشنگ بود این قسمت بازی

[manuelcalavera]

آخه تخیل هم حدی داره دیگه! من تا حالا فیلم تخیلی زیاد دیدم و بازی تخیلی زیاد بازی کردم اما این یکی تخیل خیلی زیاد رو با فلسفه مخلوط کرده بود که باعث شده بود گیمر احساس کنه بازی بیش از حد از منطق و واقعیت دور شده و نتونه باهاش ارتباط برقرار کنه. من تا حالا فیلم زیاد دیدم که سفر تو زمان و دنیا های مختلف رو داشته باشه اما همشون یا تم طنز داشتن یا کاملا جدی نبودن و بیشتر جنبه فان داشتن تا یه اثر فلسفی و هنری

همه چیز اندازه ش خوبه و تخیل هم دیگه بیش از حد باشه بازی لوس میشه



هر کسی یه دیدی از دنیا داره که دوست نداره بقیه بیان دید خودشون رو حتی از نظر تخیل بهش تحمیل کنن. بین تخیل و غیر واقعی بودن فرق وجود داره
2 نوع تخیل داریم یکی تخیلی که ممکنه تو آینده اتفاق بیوفته و قابل باوره و یکی تخیلی که کاملا دروغه و به هیچ وج قابل قبول و باور نیست
سفر در زمان کلا از تخیل گذشته و وارد مسخره بازی شده!!!!! سفر در زمان دیگه تخیل نیست مسخره بازیه

از طرفی من دوست داشتم بازی بیشتر به سمت مذهب و خدا پیش بره که اینطوری نشد

قبول کنید که داستان بازی میتونست جذاب تر بشه اگه تخیل بازی یکم کمتر میشد

قسمت اول فرمایشاتتون
پس فکر کنم شما فیلم نمیبینید زیاد ...
فیلمهای جدی و مهم در مورد سفر / دنیاهای موازی در زمان ؛
Looper
Butterfly effect
Devil's Advicate
Fountain فیلم ارنوفسکی که تماما فلسفه س
سریال پیچیده ی Fringe
Deja Vu
Source Code
Midnight in Paris وودی الن
اینا بیشترشون جدی و فلسفی هستند و تازه اوناییه که من میتونست یادم بیاد. میبینید که کلی فیلم فاخر با موضوع سفر در زمان هست که نه تن طنز داره نه مسخره بازیه.
اساسا به واسطه ی سفر در زمان یا باور به وجود دنیاهای موازی، با واقعیت هایی انسان مواجه میشه که بیشتر از هر چیز دیگه ای فلسفیه. چون بحث تغییر تاریخ یا ورژن دیگه ی خود آدم یا کسایی که دوسشون داریم پیش میاد و بیشتر از هر وقت فلسفه و روانشناسی مطرح میشه.
گیمر ها به حدی ارتباط برقرار کردن که اصن لازم به بحث نیس . نمیدونم از کجا این حرف رو میزنید ...
میتونم چند تا بازی هم اسم ببرم که از بایوشاک هم تخیلی تره


قسمت دوم فرمایشاتتون ؛
شما مدام از تحمیل کردن شکایت میکنید ولی یه بند دارید برای بازیی که باید براش ۱۴۰ هزار تومن میدادید مکسیمم ، ۱۰ تومن دادید، تعیین تکلیف میکنید که باید به سمت مذهب و خدا میرفت ... برای بازی یکی دیگه هم حکم صادر میکنید بعد از تحمیل کردن حرف میزنید ؟ فعلا توی این مملکت همه چیز به سمتیه که شما میخواید دیگه بازیو بذارید بازیساز آزاد باشه.
در ضمن شما مث همونایی هستید که وقتی داوینچی از پرواز حرف میزد میگفتن "مسخره بازیه ، تخیل با غیر واقعی بودن فرق داره" و از این داستانا. لااقل این سفر در زمان به صورت تئوری ممکن هست ، یه زمانی پرواز از لحاظ تئوری هم ممکن نبود.


متاسفانه کلا به قضایا اشتباه نگاه میکنید ... اطمینان داشته باش.

[anti-military]

قسمت اول فرمایشاتتون
پس فکر کنم شما فیلم نمیبینید زیاد ...
فیلمهای جدی و مهم در مورد سفر / دنیاهای موازی در زمان ؛
Looper
Butterfly effect
Devil's Advicate
Fountain فیلم ارنوفسکی که تماما فلسفه س
سریال پیچیده ی Fringe
Deja Vu
Source Code
Midnight in Paris وودی الن
اینا بیشترشون جدی و فلسفی هستند و تازه اوناییه که من میتونست یادم بیاد. میبینید که کلی فیلم فاخر با موضوع سفر در زمان هست که نه تن طنز داره نه مسخره بازیه.
اساسا به واسطه ی سفر در زمان یا باور به وجود دنیاهای موازی، با واقعیت هایی انسان مواجه میشه که بیشتر از هر چیز دیگه ای فلسفیه. چون بحث تغییر تاریخ یا ورژن دیگه ی خود آدم یا کسایی که دوسشون داریم پیش میاد و بیشتر از هر وقت فلسفه و روانشناسی مطرح میشه.
گیمر ها به حدی ارتباط برقرار کردن که اصن لازم به بحث نیس . نمیدونم از کجا این حرف رو میزنید ...
میتونم چند تا بازی هم اسم ببرم که از بایوشاک هم تخیلی تره

خود سازنده بازی هم گفته بود داستان همه پسند نیست و ممکنه بعضی ها خوششون نیاد! خوب من جزء اون بعضی ها هستم
درکل بحث سلیقه هستش اینجا که طرف تا چه حد داستان های تخیلی رو دوست داشته باشه
من داستان های تخیلی که قابل باور باشه رو خیلی دوست دارم مثل بازی Half Life که باهاش زندگی کردم اما داستای تخیلی مثل سفر در زمان رو نه

قسمت دوم فرمایشاتتون ؛
شما مدام از تحمیل کردن شکایت میکنید ولی یه بند دارید برای بازیی که باید براش ۱۴۰ هزار تومن میدادید مکسیمم ، ۱۰ تومن دادید، تعیین تکلیف میکنید که باید به سمت مذهب و خدا میرفت ... برای بازی یکی دیگه هم حکم صادر میکنید بعد از تحمیل کردن حرف میزنید ؟ فعلا توی این مملکت همه چیز به سمتیه که شما میخواید دیگه بازیو بذارید بازیساز آزاد باشه.
در ضمن شما مث همونایی هستید که وقتی داوینچی از پرواز حرف میزد میگفتن "مسخره بازیه ، تخیل با غیر واقعی بودن فرق داره" و از این داستانا. لااقل این سفر در زمان به صورت تئوری ممکن هست ، یه زمانی پرواز از لحاظ تئوری هم ممکن نبود.


متاسفانه کلا به قضایا اشتباه نگاه میکنید ... اطمینان داشته باش.

منظور من دین اسلام یا دین خاصی نبود منظورم من این بود که تو بازی تا این حد فلسفی جای اشاره به خدا خالی بود! نهایت چندبار بیشتر اسم خدا برده نشد تو بازی

در مورد سفر به زمان هم این موضوع پیچیده ترین و تخیلی ترین موضوعی هست که انسان میتونه بهش فکر کنه!
شما فقط یه موضوع نام ببر که فکر کردن بهش پیچیده تر از سفر در زمان باشه! غیر واقعی ترین پدیده جهان هستی همین سفر به زمانه
که از نظر من واسه انسان کاملا غیر قابل باوره و اصلا با موضوعاتی مثل پرواز و این حرفها قابل قیاس نیست

حتی اگه بشه زمان رو متوقف کرد که حتی فکر کردن به همچین چیزی هم سخته اما نمیشه زمان رو به عقب یا جلو برد این دیگه نهایت و آخرین درجه تخیله
شما فقط یه چیز رو نام ببر که از سفر در زمان تخیلی تر باشه!


درکل یکم سلیقه ایه. یکی مثل شما که سفر در زمان رو قابل باور میدونه از داستان خوشش میاد یکی مثل من که سفر در زمان رو برای انسان مسخره بازی میدونه دوست داشت
داستان یکم کمتر تخیلی باشه!