کاملا موافقم،کلی حالم گرفته شد،دلمون به یه امیر جعفری خوش بود که اون هم به بدبختیش انداخت
اغما هم داره دست الیاس رو میشه،اینجور که معلومه بردیا عاشق شوهر قبلیشه،ببینیم تغییری در تصمیمش میگیره یا نه!!!!!
اغماء
میوه ممنوعه
یک وجب خاک
شکرانه
هیچکدام
کاملا موافقم،کلی حالم گرفته شد،دلمون به یه امیر جعفری خوش بود که اون هم به بدبختیش انداخت
اغما هم داره دست الیاس رو میشه،اینجور که معلومه بردیا عاشق شوهر قبلیشه،ببینیم تغییری در تصمیمش میگیره یا نه!!!!!
سلام
این روزهای اخری اغما بهتر شده و میوه ممنوعه بد...
اصلا خوشم نیومد این میوه ممنوعه اینجوری شده
تزریق اخلاقگرایی با کمی احترام / یادداشتی بر مجموعه میوه ممنوعه
سینمای ما - ساسان امیر کلالی: تا حالا فيلم هندي ديده ايد؟ مگر مي شود كسي فيلم هندي نديده باشد. همه مي دانند كه ورود دستگاه ويدئو به خانه هاي ما با فيلم هاي هندي شكل گرفت و قبلترها هم سينماها كم فيلم هندي نمايش نمي دادند.( حتمآ با خودتان مي گوييد كه مي خواهم ميوه ممنوعه را يك فيلم هندي بنامم. اندكي صبر كنيد قصدم اين نيست. ) پس بگذاريد سوالم را تغيير دهم. فيلمهاي هندي چه ويژگيهايي دارند كه تا بدين حد براي تماشاگر ايراني جذاب به نظر مي رسند؟ ( با اينكه علاقمندان فيلمهاي هندي در گذشته اكثريت تماشاگران را تشكيل مي دادند، ليكن همچنان طيف وسيعي را شامل مي شوند ) طبيعتا قرار نيست اين سوال بحث مركزي ما باشد ولي براي اينكه به بحث اصلي برسيم چند ويژگي را نام مي برم. ماجراي عشق پسر و دختر در انواع و اقسام آن و موانعي كه بر سر راه رسيدن آنها به يكديگر وجود دارد مانند مخالفت پدر با دختر ويژگي اصلي اين فيلمهاست.
فقر، بدبختي و بدبياري يكي از شخصيتهاي فيلم مانند درگذشت پدر و مادر و زن و بچه و... و همچنين دعواي پدر و پسر. در واقع اين اتفاقات بخش اعظمي حوادث زندگي پيرامون ما را شامل مي شود. و از آن جایي كه ما مردم جزو مردمان ممالك شرقي محسوب مي شويم علاقه زيادي به تماشاي ماجراهاي زندگي خودمان و همچنين ابراز همدردي با شخصيتهاي درمانده فيلمها داريم. زماني كه سينماگران ما شاهد محبوبيت فيلمهاي هندي بين مشتاقان سينما بودند، دست به كپي و تقليد از اين سينما و آوردن موضوعاتي مشابه در فيلمهاي ايراني زدند. و ژانري در سينماي ايران شكل گرفت كه اگر اشتباه نكنم هوشنگ كاووسي ( منتقد معروف آن زمان ) نام فيلمفارسي را براي آن انتخاب كرد. و اين سينما جايگزيني شد براي فيلمهاي هندي. امروزه همچنان فيلمفارسي و فيلم هندي در بين علاقمندان ايراني حرف اول را مي زنند. حالا فهميديد چرا نگفتم ميوه ممنوعه فيلم هنديست. هر چه باشد حس وطن دوستي ما ايجاب مي كند تا زمانيكه پديده هاي وطني موجود است حتي المقدور از نام آنها استفاده كنيم. بله سريال ميوه ممنوعه را جزو طبقه فيلمفارسي ها مي دانم. به دليل حضور همان مولفه هاي آشناي فيلم فارسي. در اين سريال ما شاهد يك ماجراي عشقي بين دختر و پسري هستيم كه پدر دختر(حاج يونس( با ازدواج آنها مخالف است. شاهد بدبختي هاي يك آدم ورشكسته بنام شايگان هستيم. همچنين از دست دادن خانواده يكي از شخصيتها در زير آوار زلزله كه نام اين شخصيت در سريال مصطفي است.
دعواي زن و شوهر كه تا پاي طلاق هم ادامه مي يابد ( يعني همان خواهر غزاله كه متاسفانه نامش را فراموش كردم ). و البته خط اصلي داستان كه مربوط به يك مثلث عشقي است: یعنی علاقه يونس به فتوحي و فرزاد به هستي. پس بد نيست ما هم با نامي تحت عنوان سريالفارسي را بر سر زبانها بيندازيم. چرا كه از اين دست سريالها كم نداريم.
ولي بايد بگويم ميوه ممنوعه نسبت به سريالهاي همانند خودش يك سر و گردن بالاتر است. و اين را بايستي مديون كارگرداني حسن فتحي بدانيم. كارگرداني كه كم كم خودش را بعنوان يك سريال ساز حرفه اي معرفي مي كند ( شب دهم، ملاصدرا،مدار صفر درجه). اين كارگردان توانسته با بهره گيري از توانايي ها و تجارب خودش از يك داستان تكراري ، يك سريال شيك و تماشاگر پسند بسازد. مثلا افزودن ماجراي ناپديد شدن شايگان ( كه ظاهرا بستر اصلي سريال است ولي اگر دقيق بنگريم به اين نتيجه مي رسيم كه در واقع زمينه سازي براي موضوع مهمتري مثل ايجاد علاقه يك پيرمرد به دختري جوان بوده و در نهايت همين موضوع به خط اصلي سريال تبديل مي شود ) و همچنين حضور يك بازپرس كه سعي زيادي در زرنگ نشان دادن خود دارد، و اینها همه تمهيداتي است كه كشش سريال را افزايش داده است. راستش را بخواهيد وقتي فهميدم قرار است در ماه رمضان سريالي تحت عنوان ميوه ممنوعه پخش شود با خود فكر مي كردم كه سريال ماورايي امسال قرار است اين يكي باشد. كه خوشبختانه اين گونه نبود. ولي اين خوشحالي ما باعث نمي شود كه از عنوان اين سريال و اين كه اين عنوان چقدر با موضوع سريال همخواني دارد براحتي بگذريم. اين عنوان ما را به ياد قضيه آدم و حوا مي اندازد و دعواي قديمي مردها با زنها كه سقوط ابدي بشر را تقصير زنها مي دانند. ولي در اين سريال شخصيتي كه انگشت اتهام به سوي اوست يك مرد است( حاج يونس ) . و ظلمي كه او به همسرش روا مي دارد، او را بعنوان يك شخصيت منفور نزد تماشاگران زن معرفي مي كند ( حداقل در خانه ما كه وضع بدين منوال است. همين ديشب بود كه خاله ام با عصبانيت خطاب به حاج يونس گفت مرتيكه بي شعور خجالت نمي كشه! ). و خب انتخاب این اسم با آن ماجرا همخواني ندارد. به هر صورت عنوان هايي كه براي سريالها انتخاب مي شوند بايستي خودشان تماشاگر جذب كنند هرچند با موضوع سريال همخواني نداشته باشند. نكته اي كه در مورد سريال بابستي بدان اشاره كرد شخصيت پردازي هاي قابل قبولي است كه سعي كرده از دسته بندي كردن آدم هاي خوب و بد جلوگيري كند و در واقع رفتارهاي هر كدام از شخصيتها را با اتفاقاتي كه در زندگي براي آنها رخ داده توجيه كند. كه اين امر را در ايجاد علاقه حاج يونس به هستي ( اشتباه نكنيد تصوير سازي شخصيت حاج يونس بعنوان يك شخصيت خاكستري مشكلي ندارد. منفور بودن او نزد خانمها ريشه در تاريخ روابط زن و مرد دارد ) و تصميم هستي براي سركيسه كردن حاج يونس به وضوح مي بينيم. مي ماند شخصيت جلال فتوحي كه تنها آدم بد سريال است.
در مورد اين يكي بايد بگويم كمي اهمال صورت گرفته ، چون هنوز متوجه اين نشده ايم كه چرا پسر حاج يونس فتوحي اي كه مدام از مال حلال صحبت مي كند، اين گونه به تصوير كشيده شده. به نظر مي رسد حسن فتحي با آگاهي از روند سريال سازي در ماه رمضان دست به انتخاب بازيگراني حرفه اي زده كه عمده وقت و توانش را صرف بازي گرفتن از آنها نكند. ولي بازي ساير بازيگران در مقايسه با حرفه اي هاي سريال ( علي نصيريان، گوهر خيرانديش، هانيه توسلي و امير جعفري ) به هيچ وجه همخواني ندارد و در سطحي بسيار پايين قرار دارد. به هر صورت صداقتي كه در ساخت سريال ميوه ممنوعه وجودداشته نتيجه اش رضايت عمومي تماشاگران از سريال است. هرچند يك سريالفارسي بيش نیست، ولي از ديگر سريالهايي كه قراراست در آنها تزريق اخلاق گرايي * بدون هيچ پشتوانه محكمي صورت بگيرد كه بهتر است! --------
* تزريق اخلاق گرايي : اين تركيب را از منتقد محبوبم جواد طوسي قرض گرفتم.
منبع خبر : سینمای ما
منم حالم گرفته شد خیلی دیگه نامردی بود
اگه قرار باشه آدم اینقدر الکی بمیره که همه قاتل می شدن![]()
موافقم با نظرت!!... کسی جوابی نداره برای این حرف؟؟...![]()
آره،الکی مردن داره توی این سریالها زیاد میشه،مثل توی اون اغما که نزول خوره افتاد و مرد
اگه اینجوری بود،قدیما توی مدرسه هر دعوایی می شد چندتا کشته داشت!!!
نمی دونم چرا توی این فیلمها اینقدر روی مرگ آنی تاکید دارن
حیف شد این خانم بردیا کشته شد. وگرنه میتونستیم امیدوار باشیم که با دکتر پژوهان ازدواج کنه و پری خانم هم علاوه بر یه شوهر یه مادر خوب هم پیدا کنه!!
انشاالله که نمرده و بیهوش شده!!
انشاالله که نمرده و بیهوش شده!!
ولی به به نظر من خوب شد مرد اصلا ازش خوشم نمیومد
نقدی متفاوت از تصویر شیطان
"شیطان تلویزیون" دست "ابلیس" را از پشت بسته است
خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: در "اغماء" شاهد شیطانی دیگر هستیم که به اصطلاح دست شیطان اصلی را از پشت میبندد، اما باید توجه داشت که القاء تلقی جسمانی و انسانی برای شیطان میتواند منشاء آسیبهای فرهنگی دینی در جامعه شود.جوانان نسل قدیم به یاد دارند که در روزگاری نه چندان دور ماه رمضان طعم و رنگی خاص در رسانه ملی داشت. در دهه شصت در ماه رمضان حتی پخش فیلم ها و سریال های خارجی (به خاطر وجود بازیگران زن خارجی) از تلویزیون متوقف و پخش محدود موسیقی محدودتر می شد. تلویزیون سعی می کرد در ماه رمضان کمتر مزاحم عبادت و طاعات مردم شود، گویی انگار تلویزیون هم روزه دار بود.
اما از آغاز دهه هفتاد و با فراگیر شدن رسانه تلویزیون در کشور که با تولد زنجیره ای شبکه های تلویزیونی همراه شد رویکرد صدا و سیما "جلب حداکثری مخاطب" شد و تلویزیون با همه شبکه هایش با همه قوا به میدان آمد تا مردم اسیر ویدئو و ماهواره نشوند.
نکته قابل توجه این بود که عطش حضور و جلب مخاطب حتی ماه مبارک رمضان را ـ با همه خاص بودنش ـ دربر گرفت و از میانه های دهه هفتاد بود که سریال های به اصطلاح "مناسبتی" برای ماه رمضان هم روی آنتن رفت و حتی به مرور، سیاست "میخکوب کردن سر سفره افطار" با پخش مسلسل وار سریال های مناسبتی از شبکه های مختلف چنان با جدیت در دستور کار قرار گرفت که در سال های اخیر حتی اعتراض برخی متدینین را هم برانگیخت و آنها سریال های تلویزیون را دلیل کم رونقی مساجد توصیف کردند.
با نگاهی گذرا به سریالهای مذهبی که سالهای اخیر از سیما پخش شده میتوان نتیجه گرفت سریالهای مذهبی تلویزیون ابتدا رویکردی مستقیم داشت: اقتباس از کتابهای شهید مطهری، داستانهایی در نکوهش ثروتاندوزی و لزوم توجه به فقرا با چاشنی همیشگی و ایرانیپسند خواستگاری و ازدواج خوراک مناسبتیسازان و نویسندگان سریالها بود
با نگاهی گذرا به سریال های مذهبی که طی سال های اخیر از سیما پخش شده، می توان این نتیجه را گرفت که سریال های مذهبی تلویزیون در ابتدا رویکردی مستقیم داشت: اقتباس از کتاب های شهید مطهری، داستان هایی در نکوهش ثروت اندوزی و لزوم توجه به فقرا با چاشنی همیشگی و ایرانیپسند (!) "خواستگاری و ازدواج" خوراک مناسبتیسازان و نویسندگان این سریال ها بود.
اما از دو سال قبل به نظر می رسد مدیران صدا و سیما تصمیم گرفته اند با احتیاط از رویکرد مستقیم و روش های ساده برای ساخت سریال های مذهبی عبور و از روش ها و شیوه های غیرمستقیم تر، عمیق تر و پیچیده تر برای انتقال پیام های مذهبی استفاده کنند، ساخت سریال "او یک فرشته بود" آغازی بر این روند بود.
برای نخستین بار در این سریال، شیطان به مظهر بدی و پلیدی حضوری فیزیکی و مستقیم در سکانس های تلویزیونی داشت و پرسوناژها را مستقیما وسوسه می کرد! سریال "آخرین گناه" هم ادامه همین رویکرد بود، اما در رمضان 86 سریال "اغماء" یک نقطه عطف در این رویکرد بود، مهمترین محور جذابیت سریال "اغماء" باز هم حضور "شیطان" در متن سریال بود، اما تفاوتی که شیطان امسال با شیطان "او یک فرشته بود" دارد این بود که شیطان "اغماء" (الیاس) به مراتب ماهرتر و ریاکارتر و جذابتر است!
***سه گانه "خدا، انسان، شیطان" را می توان اسطوره ای ترین و فطری ترین و حتی قدیمی ترین سه گانه بشریت، فارغ و فراتر از نژاد و مذهب و فرهنگ و ... دانست، مفاهیمی چون "نیکی و بدی، وسوسه، گناه، عذاب، ریاضت و ..." به قدری در ذات و وجود انسان آمیخته شده است که همواره به اشکال مختلف در همه فرهنگ ها و تمدن های بشری جاری بوده است.
این سه گانه اسرارآمیز خیلی زود راه خود را از "فلسفه" به "هنر" باز کرد، در عصر مدرنیته و ماشین، با وجود همه جذابیتهای تمدن جدید، این سه گانه اساطیری همچنان پیشتاز ذهن و خیال و تصویر انسان است، به طوری که حتی سینما و تلویزیون هم ، به عنوان "دو هنر نوین قرن جدید"، کاملا تحت تاثیر آن قرار گرفته اند.
اما تصویر و تصوری که از "شیطان" در قرآن کریم به عنوان معتبرترین منبع دینی اسلامی ارائه می شود، دو بخش یا دوره دارد، بخش اول شامل "دیالوگ های خدا و شیطان در مورد سجده بر انسان و نافرمانی و رانده شدن شیطان از درگاه الهی و سپس فریفتن آدم و حوا در بهشت توسط شیطان و رانده شدن آدم از بهشت" است.
در این دوره شیطان تجسمی ملموس و عینی دارد، مستقیم و بیواسطه حضور دارد و با خدا و انسان گفتگو می کند، اما بعد از هبوط آدم و حوا به زمین و "مهلتی" که به شیطان داده می شود، تجسم و نقش آفرینی شیطان کاملا تغییر می یابد. به عبارت دیگر، شیطان زمینی حکایت دیگری از جنس دیگری دارد.
قرآن کریم، شیطان را دشمنی آشکار برای آدمیان توصیف می کند که دارای "ابزارهایی" است (از جمله قمار و شراب) و با آن آدمیان را وسوسه می کند و در اموال و فرزندان آدم شریک می شود.
اما در سریال هایی چون "اغماء" شاهد شیطانی دیگر هستیم که به اصطلاح دست شیطان اصلی را از پشت می بندد! هر چند به دلیل تازگی و جذابیت سوژه، مخاطبان بیشتری جذب "اغماء" می شوند، ولی باید توجه داشت که القا تلقی جسمانی و انسانی برای شیطان (از رسانه رسمی کشور) می تواند منشاء آسیب های فرهنگی دینی در جامعه شود، به این معنی که مخاطبان "اغماء"دیده در کوچه و خیابان دنبال الیاس بگردند و برای شیطان، اختیار و قدرت عجیب تصور کنند.
در صورتی که توجه به خودسازی و تزکیه نفس یکی از اصولی ترین آموزه های دینی است که در این نوع نگاه به شیطان به محاق می رود و فراموش می شود، ضمن اینکه با توجه به آیاتی از قرآن که به الهام فجور و تقوی به "نفس" انسان اشاره دارد، نباید مبداء و منشاء همه گناهان را "شیطان" دانست.***اینکه تلویزیون به عنوان فراگیرترین و رسمی ترین رسانه کشور در پربیننده ترین برنامه های خود سریال هایی با مضمون "شیطان و ماوراء" را به مخاطبان خود عرضه می کند، فارغ از همه نکات منفی می تواند این خاصیت را داشته باشد که شروعی برای تغییر ذائقه مخاطب ایرانی و ارتقاء سلیقه مخاطب عام باشد.
واقعیت این است که سینما و تلویزیون ایران با وجود ظرفیت ها و فرصت های بسیار برای تجربه ژانرهای جدید چون "ژانر ماوراء، فلسفی و فیلم های روانشناختانه" هنوز به نوعی اسیر ستاره ها و میراث فیلمفارسی و داستان های نخ نمای عشقی و نوع سخیفی از عاطفه ورزی قرار دارد، تحریک و قلقک ذائقه عام فارسی توسط تلویزیون و با سوژه ای پیچیده و جذاب چون "شیطان" می تواند شروعی برای سینمای ماوراء در ایران باشد.
نگاهی به "اغماء" ـ 3
سعی کردم در "اغماء" مادری متفاوت باشم
در برخی کارها کارگردان از من میخواهد نقش مادری را بازی کنم که در فلان مجموعه بازی کردهام، اما سیروس مقدم از من خواست در "اغماء" متفاوت از مادرهایی باشم که تاکنون بودهام.شیرین بینا درباره دلایل پذیرش نقش مولود در مجموعه "اغماء" با توجه به کم حجم بودن و آماده نبودن فیلمنامه به خبرنگار مهر گفت: "وقتی سیروس مقدم از من برای این مجموعه دعوت به کار کرد حدود یکساعت و نیم درباره کاراکتر مولود با من صحبت کرد. گرچه فیلمنامه آماده نبود، اما کاراکتر را برایم کاملاً جا انداختند. من هم بعد از شنیدن خط سیر قصه، از کاراکتر مولود خوشم آمد، چرا که جای بازی داشت و مقدم هم به من گفت جزو کاراکترهای بیادماندنی مجموعه میشود."
وی درباره پرداخت کم به شخصیت مولود افزود: "اگر چه نقش کوتاه است، اما موتور محرکه کل مجموعه است، چرا که بعد از مرگش پیامدهایی برای همسرش طه پژوهان به وجود میآید. در واقع کم حجم بودن این کاراکتر برایم اهمیت نداشت، بلکه نقش مهم بود. علاوه بر آن به خاطر فوت مادرم در شرایطی هم نبودم که نقشم بیشتر از این باشد. درباره پرداخت بیشتر به کاراکتر مولود هم باید اشاره کنم به هر حال نویسنده تا این حد در کار به آن پرداخته بود."
بازیگر نقش مولود در ادامه خاطرنشان ساخت: "اما با توجه به بازخوردهای مردم، فکر میکنم باید فلاش بکهای شخصیت مولود در طول کار باید بیشتر میشد. مردم توقع دارند بیشتر شخصیت مولود را در طول کار میدیدند، اما بعد از مرگش این کاراکتر دیده نمیشود و جای خالی ارتباطهای حسی که میتوانست در فلاشبکها با دکتر پژوهان و دخترش داشته باشد، احساس میشود. بینندگان نیاز او را احساس میکنند."
بینا درباره اینکه شما همیشه نقش مثبت بازی میکنید و مولود چه ویژگیهایی متفاوتی از کارهای دیگرتان داشت گفت: "در این مجموعه مادری متفاوت هستم، مادری بیمار که سعی میکند اطرافیانش از زجری که میکشد مطلع نشوند. او خیلی صبور است. البته تا به حال پیش آمده که وقتی به کاری میروم، کارگردان از من میخواهد نقش همان مادری را بازی کنم که در فلان مجموعه بازی کردم، اما سیروس مقدم در "اغماء" این را از من نخواست و خواست تا مولود متفاوت از مادرهایی باشد که بازی کردم."
وی در ادامه افزود: "البته وقتی برای مجموعه دعوت شدم، قرار شد مولود دو قسمت حضور داشته باشد، اما بعد از مدتی دوستان تصمیم گرفتند که مولود پنج قسمت باشد. از سوی دیگر باید قبول کرد که کارهای مناسبتی با فشردگی کار میشود و عوامل از کارگردان گرفته تا مابقی بازیگران و عوامل تمام تلاش خود را برای مجموعه تلویزیونی "اغماء" میکنند و فکر میکنم مردم هم ارتباط خوبی با آن برقرار کردند."
شیرین بینا هم اکنون در تله فیلم "پازل" به کارگردانی علی غفاری بازی میکند. همچنین مشغول تمرین نمایش "امپراتور و آنجلو" برای جشنواره تئاتر فجر به کارگردانی امیر دژاکام است.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)