تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 33 از 640 اولاول ... 232930313233343536374383133533 ... آخرآخر
نمايش نتايج 321 به 330 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #321
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    زن جام را به دست گرفت
    ـ لب جام در برابر لبانش ـ
    حركاتش سرشار از آرامش و یقین،
    حتي قطره اي از جام بيرون نريخت.

    دستان مرد لطیف و استوار بودند:
    سوار بر اسبي جوان...
    و با اشاره اي آرام
    اسب را كه مي لرزيد، به ايستادن واداشت.

    اما هنگامي كه مي خواست
    جام سبك را از دست زن بگيرد،
    براي هر دو بسيار سنگین شده بود:
    هر دو مي لرزيدند،

    به شدت
    آن گونه که هيچ يك نمي توانست دست ديگري را بگيرد.
    و سرانجام شراب تيره بر زمين جاري شد
    .


    هوگو فون هوفمانستال

  2. #322
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    هرگاه دفتر محبت را ورق زدي و هرگاه زير پايت خش خش برگها را احساس كردي
    هرگاه در ميان ستارگان آسمان تك ستاره اي خاموش ديدي
    براي يكبار در گوشه اي از ذهن خود نه به زبان بلكه از ته قلب خود بگو:
    يادت بخير
    كاش قلبم درد پنهاني نداشت


    چهره ام هرگز پريشاني نداشت
    كاش مي شد دفتر تقدير عشق
    حرفي از يك روز باراني نداشت
    كاش مي شد راه سخت عشق را
    بي خطر پيمود و قرباني نداشت

  3. #323
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    سهم من از تو چند خط نوشته
    سهم من از تو یادآوری گذشته

    سهم من از تو یه عکس فراموش شده
    ..
    مگر نه اینکه روزهای خوبی را برایت رقم زدم
    مگر نه اینکه معشوقه خوبی برایت بودم
    پس چرا ؟!
    پس چرا
    باید سهم من این باشد ...

  4. #324
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    هنوز هم تلخ می نویسم ...
    به گمانم هنوز هم تلخم !
    براستی چرا اینگونه شده ام ؟
    وقتی تنها می شوم
    حرفم نمی آید، افکارم جمع نمی شود
    آشفته می شوم، نگران
    راحت بگویم
    تلخ می شوم
    مثل قهوه ی تلخی که با یک لیوان شکر هم قابل خوردن نیست!
    می گفت چقدر در كنارت آرامش دارم
    دلم برای در کنار تو بودن تنگ شده !
    برویم و تا چندی دور شویم از هیاهوی این شهر
    خوش بگذرانیم
    بخندی تا من هم کمی بخندم ...!
    مي داني از وقتي كه رفتي نخنديدم
    امشب می نشینم و به حرفهایت فکر می کنم
    باورم نمی شود همه ی اینها را خطاب به من زده باشد
    چه متغیر شده ام این روزها
    وقتی تنهایم عجیب احساس دوگانگی می کنم
    کاش هرگز تنها نبودم
    براستي چرا اينگونه شده ام ؟
    چه بد كه تلخ مي نويسم

  5. #325
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    گیرم که ابر بامدادان بهشت اینجا
    بارید و خوش بارید
    وان روشنی آسمانی را
    نثار این حصار بی طراوت کرد
    از ساحل دریاچه ی اسفند
    با بی کرانی ایینه اش تابید و خوش تابید
    اما
    مرغان صحرا خوب می دانند
    گلهای زندان را صفایی نیست
    اینجا قناری ها ی محبوس قفس پیوند
    این بستگان آهن و خو کرده با دیوار
    بر چوب بست حس معصوم سعادت های مصنوعی
    با دانه ای فنجان آبی چهچهی آوازشان خرسند
    هرگز نمی دانند
    کاین تنگناشان پرده ی شور و نوایی نیست

  6. #326
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    چشمم به روی بیشه و
    دریاچه بود و ابر
    و خوشه های خیس اقاقی ها
    و روشنای آب که قلبم را
    در هرم آفتاب نشابور
    طفلان منتظر
    در کوچه ای محکمه کردند
    قلبم برهنه شد
    آنجا به روی خاره و خارا
    در تیز تاب دشنه ی خورشید
    با واژه واژه پرسش آنان
    قلبم برهنه شد
    از خویش رفته بودم
    باران نرم و ریز فرو می ریخت
    بر بازوان سبز علف ها
    و گیسوان خیس خزه ها
    بر سطح پر تبسم امواج آب و
    من
    در هرم آفتاب نشابور
    آتش گرفته بودم

  7. #327
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    اسفالت
    باران خورده
    مثل فلس ماهی ها
    از روشنی گاهی
    بر هستی اشیا گواهی ها
    تنهایی ای
    آن سان که حتی سایه ات با تو
    گاه اید و گاهی نمی اید
    در بی پناهی ها

  8. #328

    RohAm Ram2
    Guest

    9



    منم اومدم !

    به تنهایی خود کرده ام خو
    جفت چشانم میکند سوسو


    چشمان قرمزم مبهوت گشته بر در

    کسی هست آیا بر من زند سر؟




  9. #329
    اگه نباشه جاش خالی می مونه A_M_IT2005's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    بین جهنم و بهشت
    پست ها
    331

    پيش فرض

    نمیدانم بگویم یا نگویم
    که این دل در غم هجران تو سوخت
    از آن روزی که رفتی تو ز پیشم
    دل من آتش تنهایی افروخت
    Last edited by A_M_IT2005; 16-11-2007 at 05:41.

  10. این کاربر از A_M_IT2005 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #330
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    لبم محکوم شد به ساده بودن
    غرورم محکوم شد به خونسرد بودن
    احساسم محکوم شد به کم حرف بودن
    دلم محکوم شد به گوشه گیر بودن
    چشمانم محکوم شد به مهربان بودن
    دستهایم محکوم شد به سرد بودن
    پاهایم محکوم شد به تنها رفتن
    آرزوهایم محکوم شد به محال بودن
    وجودم محکوم شد به تنها بودن
    عشقم محکوم شد به محبوس بودن
    و اما امروز تو عشق من محکوم میشوی به خاطر اسیر بودن
    و من باز هم مثل همیشه خودم رو محکوم میکنم به عاشق
    بودن

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •