تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 329 از 469 اولاول ... 229279319325326327328329330331332333339379429 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,281 به 3,290 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #3281
    آخر فروم باز pouria007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    NeverLand
    پست ها
    1,474

    پيش فرض

    این هم یه سوتی از پسرخالم که یادم میفته میترکم از خنده:
    پسرخاله ما یه 5 سال پیش رفت کانادا تو هواپیما کنار یه یارویی نشسته بوده خیلی جوک بوده پسرخاله ما هم کلی باهاش رفیق شده بوده و با انگلیسیه دست و پا شکسته میگفته و میخندیده
    یهو مهماندار میاد و میگه چیزی میل ندارین ؟ اینا میگن نه خیلی ممنون
    این مهمانداره هم حجابش رو درست رعایت نکرده بوده
    دوست پسرخالم میگه : Oh It's so Hot (یعنی وای خیلی گرمه)
    پسرخاله ما هم آدم منفی فکر میکنه منظورش اون Hot که معنی تیکه و جیگر و ... میده منظورشه
    بر میگرده میگه : and so s e x y
    هیچی دیگه مهمانداره بدجور بهش چش قوره میره ولی خنگه نمیفهمه چی شد بعد یارو براش توضیح میده همونجا از شدت سوتی میخواسته پس بیفته
    موقعی که تعریف میکرد گفتم آخه ****** فکر کردی اگه اون منظورش بود میگفت She's so Hot نمی گفت It

  2. #3282
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    Ceaf.ir
    پست ها
    2,661

    پيش فرض

    این هم یه سوتی از پسرخالم که یادم میفته میترکم از خنده:
    پسرخاله ما یه 5 سال پیش رفت کانادا تو هواپیما کنار یه یارویی نشسته بوده خیلی جوک بوده پسرخاله ما هم کلی باهاش رفیق شده بوده و با انگلیسیه دست و پا شکسته میگفته و میخندیده
    یهو مهماندار میاد و میگه چیزی میل ندارین ؟ اینا میگن نه خیلی ممنون
    این مهمانداره هم حجابش رو درست رعایت نکرده بوده
    دوست پسرخالم میگه : Oh It's so Hot (یعنی وای خیلی گرمه)
    پسرخاله ما هم آدم منفی فکر میکنه منظورش اون Hot که معنی تیکه و جیگر و ... میده منظورشه
    بر میگرده میگه : and so s e x y
    هیچی دیگه مهمانداره بدجور بهش چش قوره میره ولی خنگه نمیفهمه چی شد بعد یارو براش توضیح میده همونجا از شدت سوتی میخواسته پس بیفته
    موقعی که تعریف میکرد گفتم آخه ****** فکر کردی اگه اون منظورش بود میگفت She's so Hot نمی گفت It
    جالب بود!!!

  3. #3283
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    سلام خوشحالم بلاخره منم یه سوتی گفتم که نگررفتید چیه همش که من نباید بگم نفهمیدم

    چندتا دیگه
    (اینو نمیدونم گفتم یا نه) هندزفریم خرابب شده بووود یه گوشیش صدا نمیومد رفتم کامپیوترمو روشن کردم هدست گذاشتم دیدم اون چیه اینم یه طرفش صدا نمیاد
    گریه ام گرفت به مامانم گفتم یه گوشم نمیشنوه

    ما یه پسر خاله داریم که یه موتور داره بعد منم عشق موتور سرعت بالا و اینا منم چون پایم خیلی موتور سواری با من حال میده این پسرخاله ی م هم جلو دوستاش خیلی کلاس منو میذاره که آره دختر خالم اینطوریه اینا
    دیروز دوباره رفتیم بیرووون سر سرعت گیر این دوستاش واستاده بودن منم دیدم آروم شده موتور گفتم روسریمو بیارم جلو حالا دارم روسریمو درست میکنم پسرخالمم دوستاشو دید اومد کلاس بذار ییه تک چرخ زدو من از پشت افتادم انقد خجالت کشیدم جلوی اونا تند بلند شدم پریدم رو موتور رفتیم مثل این دزدا فکر کن اگه تو سرعت تک چرخ میزد.......


    یه سوتی دیروووز تو همین p30 رفتم تو قسمت گروه ها دیدم نوشته دوبله ی دوباره ی ارباب حلقه ها منم گفتم انگلیسیم که بد نیست برم عضو شم شاید به بچه ها کمک کردم
    توضیح:دوبله یه چیزیه که جای شخصیتهای فیلم حرف میزنیم نه ترجمه اینو وقتی عضو شدم و قوانینش رو خوندم فهمیدم(قبلش میدونستم)


    دیروز تو ماشین برادرم و من داشتیم سر موبایلو اینا حرف میزدیم بعد حرف کشید سر این که چققد حال میده نصفه شبا ززنگ میزنیم اهل فامیل رو بیدار میکنیم مامانم هم خیلی ریلکس میگه سختتون نیس/؟؟ تو تاریکی چطور شماره ها رو میبینید؟؟؟ مثلا مامانم نمیدونه گوشی خودش روشن میشه

    دختر عموی مامانم تو عروسی دیشب جای خیلی بیستی داشت پاشد به مامانم گفت ابجی زهرا بیا اینجا بشین(با لهجه ی تمام شمالی)
    نمیدونم چرا یه لحظه جو گرفتو همون لحظه با صدای بلند اداشو در آوردم بعدم انقد خجالت کشیدم

    تو ماشین گرم بووود به بابام گفتم کولررو روشن کن 5 دقیقه بعد گفتم بابا سردم شد خاموشش کن یکدفعه دیدم همه منو بد نگاه میکنن
    چرا؟؟؟ چون بابام اصلا نشنیده بووود من گفتم کولرو روشن کن
    همین الانم یه سوتیی دادم این شکلک ها رو خواستم بذارم جای اینکه روش کلیک کنم کشیدمش آوردم تتو چند بار اما نشد بعد دوباره یادم اومد قضیه چی بووود

    سوتی ها فراوونه اما بعضی ها از حوصله خارجه و بعضی ها انقد ضایع هستن که نه تنها بن میشم بلکه شاید چیزای دیگه

  4. #3284
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم بردیا's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    9,715

    پيش فرض

    یه سوتی دیروووز تو همین p30 رفتم تو قسمت گروه ها دیدم نوشته دوبله ی دوباره ی ارباب حلقه ها منم گفتم انگلیسیم که بد نیست برم عضو شم شاید به بچه ها کمک کردم
    توضیح:دوبله یه چیزیه که جای شخصیتهای فیلم حرف میزنیم نه ترجمه اینو وقتی عضو شدم و قوانینش رو خوندم فهمیدم(قبلش میدونستم)
    ایول.جالب بود.زننده اون گروه خود من هستم.:d

  5. #3285
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    چشم از این به بعد سعی میکنم سوتی های زیاد جالب نزارم. سوتی های یه ذره جالب کمی تا قسمتی بی مزه میزارم.

    اینم یکیش :

    من دیروز داشتم هدفون رو به کامپیوتر وصل میگردم اشتباهی میکروفون رو به سبز وصل کردم بلند گو رو به قرمز ... هه هه هه هه....
    ااااااا. شما انگار خیلی بد برداشت میکنید از حرفها!!!! مگه من گفتم خالی بندیه که شما اینطوری میگی.
    میخواید بذارید میخواید نذارید. آخه به من چه مربوطه!!



    یه سوتی من دادم پری روز. داشتم میرفتم کلاس زبان. تیپ سبز زده بودم. کیف و کفش و روسریم سبز بود.کلی هم اعصابم خورد بود که درس اصلا نخونده بودم تازه دیرم هم شده بود. بعد یه پسره رد شد گفت علفها رو میخورن (آخه متلک قحت بود!!) بعدش منم یهو از دهنم پرید که حتما تو هم گاوی!!!! خداییش اینقدر خجالت کشیدم بعدش!!!!

  6. #3286
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    ایول.جالب بود.زننده اون گروه خود من هستم.:d
    معرفی میکنم منم عضو جدید گروه هستم
    خارج از شوخی
    کیه که تو p30 شما رو نشناسه

  7. #3287
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض


    یه سوتی من دادم پری روز. داشتم میرفتم کلاس زبان. تیپ سبز زده بودم. کیف و کفش و روسریم سبز بود.کلی هم اعصابم خورد بود که درس اصلا نخونده بودم تازه دیرم هم شده بود. بعد یه پسره رد شد گفت علفها رو میخورن (آخه متلک قحت بود!!) بعدش منم یهو از دهنم پرید که حتما تو هم گاوی!!!! خداییش اینقدر خجالت کشیدم بعدش!!!!
    ایینکهسوتی نبووود عزیزم جوابشو دادی خوبم دادی دمت گرم فقط سعی کن از این به ببعد تو تیپت تنوع رنگی رو فراموش نکنی

  8. #3288
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    ایینکهسوتی نبووود عزیزم جوابشو دادی خوبم دادی دمت گرم فقط سعی کن از این به ببعد تو تیپت تنوع رنگی رو فراموش نکنی
    آخه اون بدبخت که با بدی نگفت. این متلکها رو همیشه میگن و عادیه. منم خیلی با لحن بدی گفتم جوری که یهو انگار بهش ضربه روحی!! خورد!!!
    (سوتی از نوع لپی)

  9. #3289
    پروفشنال Gune Baxan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    آنا یوردوم
    پست ها
    624

    پيش فرض

    تلاش های من برای سوتی دادن و نقل اون در اینجا راه به جایی نبرد. پس یک سوتی از یکی از دوستان نقل می کنم.

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

    مکان سوتی : پارک محلمون

    زمان سوتی : حدود ساعت 7 عصر

    -----------------------------

    صحنه : خارجی

    ( من و دوستم از شدت بیکاری روی یکی از نیمکت های پارک نشسته بودیم و صحبت یکی از دوستان مشترکمون به نام عباس بود.)

    دوستم : ببینم شماره جدید عباس رو نداری؟

    من : نه ندارم، ولی فکر کنم حسن داره

    دوستم : بذار زنگ بزنم از حسن بگیرم. من شماره رو ازش می گیرم تو بزن تو گوشیت.

    من : اوکی.

    ( دوستم شماره حسن رو گرفته و در حال صحبت با اونه )

    دوستم : الو...... سلام حسن........ چطوری؟......... بابا کجایی خبری ازت نیست؟.......... ما هم خوبیم شکر........ ببینم شماره جدید عباس رو نداری؟.......... باهاش کار واجب دارم........ آره بگو می نویسم.....
    بگو......... خب.......... خب........... دویست و چند؟......... خب....................

    من :

    دوستم : آقا دستت درد نکنه............... ممنون............ قربانت............ خداحافظ

    در صحنه بعدی

    هر دوی ما :

    ------------------------------------------------------------------------------------------------------

    توضیح : مشابه این صحنه رو شاید در سریال سه در چهار دیده باشین. مطمئن باشید ما هم دیدیم و از مشابهت این سوتی با اون صحنه بیشتر و بیشتر خندیدیم.

  10. #3290
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    12

    پيش فرض

    [FONT='Arial','sans-serif']ترم آخر که کار آموزی بهداشت بودیم , داشتم واسه چند تا سرباز واکسن میزدم . بعد یهو تعداد سربازا زیاد شد , منم هول کردم میخواستم زودتر کارشونا راه بندازم , همینجوری یه واکسن کشیدم پر از هوا !!! بعد به بازوی سرباز بیچاره تزریق کردم . اونقدر دردش گرفت که همه ی بدنش قرمز شد و از شدت درد داشت به خودش میپیچید !!! سرباز بیچاره به من گفت واسه همه اینقدر درد میاد ؟ گفتم نه این درد یه نوع حساسیت به مواد توی واکسنه , رفتی خونه یه شربت آبلیمو حتما بخور !!!!!!!!! بعد بچه ها گفتن : تو که پدر این بیچاره رو در آوردی ؟!!! منم گفتم : عیبی نداری , زیاد تابلوش نکنید تا استاد نفهمیده !!! بعدش دیدم استادمون داره همینجوری به من نگاه میکنه و میخنده !!!!!!!!![/FONT]

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •