تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 326 از 469 اولاول ... 226276316322323324325326327328329330336376426 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,251 به 3,260 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #3251
    آخر فروم باز alizshah's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    فعلا هیچ کجا
    پست ها
    5,618

    پيش فرض

    فکر کنم این سوتی رو تعریف کرده بودم تو این تاپیک اما یه بار دیگه میگم. قضیه اینه که یکی از دوستای من واسه تولد دوست دخترش یه دونه از این کلاههای پشمالو با شال گردن خریده بود که اون زمان مد بود. اما چون میترسید مامانش ببینه به من گفت تو ببر خونتون فردا صبح میگیرم ازت ... من بردم خونه کلی فکر کردم کجا بزارمش بردم گذاشتم تو انباری... فردا صبح دوستم زنگ زد گفت من فلان کافی شاپ هستم اگه اشکال نداره بیار اینجا به من بده من وقت نکردم بیام در خونتون. منم قبول کردم. رفتم از تو انباری نایلون رو گرفتم احساس کردم شال گردن و کلاه یه کم خیس هستن دست زدم دیدم آره یه کم نم داره اما گفتم اشکال نداره خشک میشه تا اونجا...
    بعد سریع نایلون رو گرفتم رفتم بیرون. باید دو خط تاکسی سوار میشدم. خط دوم که داخل شهر بود عقب نشستم قبل از من هم دو تا خانم سانتی مانتال نشسته بودن از اینایی که فیسسسس میکشن و کلی افاده دارن. یه کم از ایستگاه فاصله گرفته بودیم که من نایلون رو یه کم بالا گرفتم دستم بره تو جیبم تا کرایه رو حساب کنم یهو احساس کردم یه چیز از تو نایلون پرید بیرون و نشست رو شونه م... سرمو برگردوندم دیدم یه موش کوچولو نشسته رو شونم رنگم عین گچ سفید شد صدامم در نمیومد. بعد موش رفت پشت صندلی عقب. هیچ کس اینارو تو ماشین ندید فقط من فهمیدم چه فاجعه ای رخ داده و پاهامو 10 سانت بالا نگه داشته بودم و تو دلم دعا میکردم که رفته باشه صندوق عقب ... یهو دیدم خانم بغل دستی من با دستش داره میزنه رو ساق پاش و بعد چنان جیغی کشید که راننده جفت پا رفت رو ترمز و ماشین و نگه داشت و از ماشین پیاده شد فرار کرد... بعد هر 4 تا در ماشین باز شدن و هر کس به یه طرف فرار میکرد و اون خانم هم وسط خیابون داشت بالا پایین میپرید و تقریبا شلوارشو در آورده بود از پاش و مردم همه داشتن نگاه میکردن. به نظرتون من اون صحنه چیکار کردم خیلی آروم و بی سر و صدا صحنه رو ترک کردم و رفتم به کافی شاپ مورد نظر و امانتی رو به دوستم دادم و اون هم داد به عشقش... حتما میتونید حدس بزنید که اون نم روی شال چی بود دیگه
    حالا چرا موش هار و نمیکشین
    یدفه تو خواب میببین یه چیزی تو شلوارت میگرده ها !
    Last edited by alizshah; 16-07-2008 at 17:41.

  2. #3252
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    فکر کنم این سوتی رو تعریف کرده بودم تو این تاپیک اما یه بار دیگه میگم. قضیه اینه که یکی از دوستای من واسه تولد دوست دخترش یه دونه از این کلاههای پشمالو با شال گردن خریده بود که اون زمان مد بود. اما چون میترسید مامانش ببینه به من گفت تو ببر خونتون فردا صبح میگیرم ازت ... من بردم خونه کلی فکر کردم کجا بزارمش بردم گذاشتم تو انباری... فردا صبح دوستم زنگ زد گفت من فلان کافی شاپ هستم اگه اشکال نداره بیار اینجا به من بده من وقت نکردم بیام در خونتون. منم قبول کردم. رفتم از تو انباری نایلون رو گرفتم احساس کردم شال گردن و کلاه یه کم خیس هستن دست زدم دیدم آره یه کم نم داره اما گفتم اشکال نداره خشک میشه تا اونجا...
    بعد سریع نایلون رو گرفتم رفتم بیرون. باید دو خط تاکسی سوار میشدم. خط دوم که داخل شهر بود عقب نشستم قبل از من هم دو تا خانم سانتی مانتال نشسته بودن از اینایی که فیسسسس میکشن و کلی افاده دارن. یه کم از ایستگاه فاصله گرفته بودیم که من نایلون رو یه کم بالا گرفتم دستم بره تو جیبم تا کرایه رو حساب کنم یهو احساس کردم یه چیز از تو نایلون پرید بیرون و نشست رو شونه م... سرمو برگردوندم دیدم یه موش کوچولو نشسته رو شونم رنگم عین گچ سفید شد صدامم در نمیومد. بعد موش رفت پشت صندلی عقب. هیچ کس اینارو تو ماشین ندید فقط من فهمیدم چه فاجعه ای رخ داده و پاهامو 10 سانت بالا نگه داشته بودم و تو دلم دعا میکردم که رفته باشه صندوق عقب ... یهو دیدم خانم بغل دستی من با دستش داره میزنه رو ساق پاش و بعد چنان جیغی کشید که راننده جفت پا رفت رو ترمز و ماشین و نگه داشت و از ماشین پیاده شد فرار کرد... بعد هر 4 تا در ماشین باز شدن و هر کس به یه طرف فرار میکرد و اون خانم هم وسط خیابون داشت بالا پایین میپرید و تقریبا شلوارشو در آورده بود از پاش و مردم همه داشتن نگاه میکردن. به نظرتون من اون صحنه چیکار کردم خیلی آروم و بی سر و صدا صحنه رو ترک کردم و رفتم به کافی شاپ مورد نظر و امانتی رو به دوستم دادم و اون هم داد به عشقش... حتما میتونید حدس بزنید که اون نم روی شال چی بود دیگه
    خیلی باحال بود اما واقعا واقعی بود؟ افسانه نبود؟
    اگه واقعیه که عند سوتیه.

    من نفهمیدم یکی توضیح بده!
    منم نفهمیدم!!

    حالا چرا موش هار و نمیکشین
    یدفه تو خواب میببین یه چیزی تو شلوارت میگرده ها !
    تایید میشه.

  3. #3253
    ناظر انجمن عکاسی masoudtr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    نقطه مرزی
    پست ها
    4,562

    پيش فرض

    حالا ما هم سوتی بدیم :
    4 ماه پیش بود توی آزمایشگاه فیزیک حوصلمون سر رفت گفتیم گوشی بروبچ رو بگیریم یه صفایی بکنیم
    آخه 5 بار گوشیمو گرفتن دیگه نیوردم
    خلاصه گوشی یکی رو رگفتیمو داشتیم ور میرفتیم یهو دیدیم یکی sms فرستاد متن و عنوان فرستنده این بود

    ما رو میگی اعصابمون خورد شد جواب ندادیم
    دوباره همینو فرستاد یه هفت هشت بار فرستاد و هی مینوشت جوابم و نمیدی
    من هم کلاً با محمد امین شوخی داشتم نوشتم : بسه بابا انقدر ** شعر نگو حوصله ندارم
    هیچی دیگه نفرستادو ما هم با خیال راحت نشستیم کلیپ نگا کردیم فرداش دیدم رفیقم که گوشیشو ازش گرفته بودم با عصبانیت داره میاد طرفم من گفتم : چته مگه چی شده؟
    گفت : ر*دی به اعصابم تازه میگی چی شده؟
    گفتم مگه حالا چی شده؟
    گفت این ** شعرا چیه send کردی به gf من ؟
    گفتم کی؟
    من که یه sms فقط فرستادم به محمد امین
    گفت آخه ***** من شماره اون ***** رو میخوام چیکار که بیام تو دفترچه تلفن گوشیم سیو کنم؟
    من که تازه گرفته بودم چه سوتی زشتی دادم کلی خجالت کشیدم و معذرت خواهی کردم
    بدختیم اینجا بود که
    اولاً این دو تا همش سر دخترای مردم با هم زیر آب زنی داشتن
    و ثانیاً اون روز نوبت گروه یک بود و اون تو گروه دو بود فکر کدم از خونه داره میفرسته
    متن sms هم چیزیو برام ثابت نکرد
    تقصیر خودشه که اسم دختره را به نام محمد امین سیو کرده

  4. #3254
    آخر فروم باز pouria007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    NeverLand
    پست ها
    1,474

    پيش فرض

    تقصیر خودشه که اسم دختره را به نام محمد امین سیو کرده
    خوب میخواسته لو نره البته تقصیر من هم هست که فکر نکردم چرا باید اسم رقیبشو سیو کنه و اصلاً به من چه ربطی داشت برم با شماره طرف جواب sms بدم؟

  5. #3255
    پروفشنال Meisam Khan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    616

    پيش فرض

    ديروز يه سوتي بد دادم.
    مامانم بهم گفت كه برم چايي درست كنم. منم رفتم كتري رو پر از اب كرد و گذاشتم رو اجاق.
    بعدش نشتم با برادرم fifa 08 بازي كردن.
    سه دست بازي كرديم كه به احتساب نوع بازي من و برادرم(اگه تو بازي من اول گل بزنم بايد يازي ريست شه) حدود 45 دقيقه طول كشيد.
    بعدش مامانم گفت كه بچه ها بوي سوختني نمياد .......
    خدا رو شكر اتفاق خاصي نيفتاد.

  6. #3256
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sourena_8888's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    260

    پيش فرض

    ديروز يه سوتي بد دادم.
    مامانم بهم گفت كه برم چايي درست كنم. منم رفتم كتري رو پر از اب كرد و گذاشتم رو اجاق.
    بعدش نشتم با برادرم fifa 08 بازي كردن.
    سه دست بازي كرديم كه به احتساب نوع بازي من و برادرم(اگه تو بازي من اول گل بزنم بايد يازي ريست شه) حدود 45 دقيقه طول كشيد.
    بعدش مامانم گفت كه بچه ها بوي سوختني نمياد .......
    خدا رو شكر اتفاق خاصي نيفتاد.
    خوبه که ... کچ ها و رسوب های کتری کنده شد...

  7. #3257
    آخر فروم باز pouria007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    NeverLand
    پست ها
    1,474

    پيش فرض

    منو نمیگید همین طور شد منتها تخم مرغ داشتم آبپز میکردم رفتم بیرون 2 ساعت و نیم بعد برگشتم دیدم خونه هیچ جاش قابل رویت نیست خدا رو شکر هیشکی نبود سریع در و پنجره رو باز کردمو کلی ادکلن حروم کردم

  8. #3258
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sourena_8888's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    260

    پيش فرض

    منو نمیگید همین طور شد منتها تخم مرغ داشتم آبپز میکردم رفتم بیرون 2 ساعت و نیم بعد برگشتم دیدم خونه هیچ جاش قابل رویت نیست خدا رو شکر هیشکی نبود سریع در و پنجره رو باز کردمو کلی ادکلن حروم کردم
    به این سوتی نمیگن ...تا دلت بخواد از این گندا زدم

  9. #3259
    آخر فروم باز pouria007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    NeverLand
    پست ها
    1,474

    پيش فرض

    به این سوتی نمیگن ...تا دلت بخواد از این گندا زدم
    ما دیدیم یکی گفت یکی گفتیم

  10. #3260
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    حالا چرا موش هار و نمیکشین
    یدفه تو خواب میببین یه چیزی تو شلوارت میگرده ها !
    اونا نزدیکه مارو بکشن... یه بار به من حمله کردن ... کجایی تو ؟ البته الان خیلی کم شدن نمیدونم چرا. فکر کنم رفتن ییلاق...

    خیلی باحال بود اما واقعا واقعی بود؟ افسانه نبود؟
    اگه واقعیه که عند سوتیه.
    بیا ... اینقدر زیرآب مارو زدن اینقدر تهمت زدن که دروغ میگی از فلان فیلم الهام گرفتی و ... دیگه هیچ کس باور نمیکنه سوتی های مارو. چیه اینم توی فیلمی سریالی تئاتری کنسرتی چیزی دیدید ؟

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •