سلام..
من توی دانشگاه آزاد واحد اسکو رشته حسابداری تو سایت آزمون ثبت نام کردم که میخوام به واحد ایلخچی تغییر بدم
بعد از مدت ها انتظار بالاخره داره وقت معافیت تحصیلی بنده میرسه ولی اصلا حس خوبی ندارم
از یه طرفی میخوام معافیت تحصیلی بگیرم و از خدمت خلاص بشم و از یه طرفی هم نه و به این فکر میکنم که بعد از تموم کردن دانشگاهم اگه نتونستم امریه ارگان های غیر نظامی رو بگیرم چی؟؟؟ باید اعزام مجدد بشم و احتمال اینکه تو یگان پیاده و... بخورم خیلی زیاده
و یا اینکه بعد از درس خوندنم اگه نتونستم امریه جور کنم و اعزم مجدد هم نشدم غیبت میخورم و از کلی امکانات کارت پایان خدمت محروم میشم و تحصیلات دانشگاهیم هم حدر میره
دارم دییونه میشم بخدا
فعلا 15 روز مرخصی گرفتم و دارم به بدبختی خودم فکر میکنم... یه حسی به خودم میگه بشین خدمتتو تموم کن بعد هر کاری میخوای انجام بده ولی وقتی که وارد پادگان میشم و کار هایی که نباید انجام بدمو انجام میدم و حرف هایی که نباید بشنوم رو میشنوم این حس کاملا از بین میره
قبلا که تو پارک موتوری عقیدتی - سیاسی بودم اونجا یه اتفاقایی افتاد که حالمو خیلی خیلی خیلی خراب کرد
توی پارک موتوری عقیدتی - سیاسی خیلی اذیت میشدم و نگهبانیم هم زیاد بود اولاش هم که با وجود بومی بودن به عنوان غیر بومی انتخابم کرده بود و یک هفته اول رو تو پادگان موندم ولی بعدا تونستم خودمو غیر بومی کنم و روز هایی که نگهبان نیستم رو بتونم از تبریز به آذرشهر برم
توی پارک موتوری عقیدتی که بودم فرمانده اونجا که درجه ستوان دومی داشت معمولا توی پارک موتوری پیداش نمیشد و داعما توی ماموریت و جاهای دیگه بود و وقتی هم که بود سرباز های قدیمی تر پارک موتوی که ارشد من بودند و خیلی هم زیاد منو اذیت میکردند و نمیذاشتند هم فرمانده پارک موتوری رو ببینم و من هم به همین خاطر یک نامه طولانی از اوضاع بد خودم و افسردگی شدیدی که منو ناراحت میکرد و اذیت هایی که سربازی قدیمی میکردند نوشتم و به فرمانده پارک موتوری دادم که بخونه
با نوشتن این نامه فکر کردم که همه چی حل میشه ولی...
بعد از خوندن اون نامه توسط فرمانده پارک موتوری اون من رو پیش مسول امور وظیفه مون سروان الهیات ج.ج برد و اون سروانه هم واقعا انسان خیلی خیلی خوبی بود و قرار شد شعبه مو عوض کنه و منشی خودش تو عقیدتی بکنه. . و قرار هم بود نگهبانی ندم و هر روز ساعت دو برم خونه و 7 بیام پادگان... اصلا باورم نمیشد به خودم میگفتم منو این همه خوشبختی محاله
دیگه تقریبا افسردگیم داشت بهتر میشد و اصلا هم فکر معافیت تحصیلی و... نبودم
ولی فرمانده پارک موتوری که دید این سروانه برخلاف انتظارش رفتارش با من خیلی خوبه و هم اینکه سربازان قدیمی پارک موتوری بدی منو پیشش گفته بودند تصمیم گرفت که کلا من رو از عقیدتی سیاسی بیرون بندازه و پیش سرگرد و سرهنگ رفت که اینو منتقل کنین به قرارگاه و ما تو عقیدتی نیازش نداریم اونا قبول نکردند و اینکه اون سروانه هم طرف منو گرفت و قرار شد که تو عقیدتی نگهم دارند ولی اون فرمانده پارک موتوری به طرز عجیبی نامردی کرد و اون نامه رو که من بهش نوشته بودم رو پیش همه نشون داده و گفت که این مشکل روانی داره کار دست خودش میده بهتره بندازیمش بیرون و اونا هم این کار رو کردند
عوض اینکه دست من رو بگیرند و کمکم کنند مثل آشغال مچاله کردنم و انداختنم بیرون
اولاش که منو بزور به عقیدتی آورده بودن اینبار به زور بیرونم انداختند.... با اینکار اونها خیلی خیلی خیلی خیلی ضربه روحی زیادی خوردم حتیهمین الان هم که سه ماه از میگذره وقتی بهش فکر میکنم گریه م میگریه دو هفته اولش که انداختنم بیرون تو شوک بودم چندین و چندین بار خواستم خودکشی کنم ولی بعدا منصرف شدم
رفتم قرارگاه... دو هفته اول اونجا هم گیج میزدم ..
فرمانده قرارگاه هم بعد مدتی قرار شد من رو به گردان 131 تکاور بفرسته که داشتم دیوونه میشدم (گردانت 131 توی پادگان جدید ارتش تیپ 121 تکاور هست ... خدمت کردن تو اونجا خیلی سخته توی بیابونه و کنار مار و عقرب طوری که 2 ماه هم کسری داره) ولی خوشبختانه با حرف هایی که همون سروانه توی عقیدتی با فرمانده قرارگاه انجام داد قرار شد توی قرارگاه نگهم دارن...
الان هم توی قرارگاه نسبت به پیاده بهتره ولی باز اصلا اعصابم نمیکشه با وجود اینکه تقریبا هر روز بعد از ظهر میام خونه ولی گیر یه فرمانده دیوونه افتادم
بعد از اینکه منو از عقیدتی پرت کردند بیرون رفتم با رییس عقیدتی سیاسی شمالغرب کشور حجت الاسلام سید ع.م حرف زدم و باوری که من از روحانی ها داشتم این بود که به عقیدتی برم میگردونه ولی اون هم به بدترین نحو ممکن مثل یه سگ باهام رفتار کرد..
همونطور که قبلا هم گفتم قاری قرآن هستم و آدم تقریبا مذهبی بودم ولی بعد از وقوع این کار ها نه نماز میخونم و نه به مراسمات مذهبی میرم و نه... و اینکه هر کجا هم روحانی می بینم حالم به هم میخوره از همشون....
شاید از اول سرنوت من این نبود که به عقیدتی برم و با این اتفاق ها آشنا بشم انقدر اذیت نمیشدم
خدا لعنت کنه همه شونو الان اگه تو عقیدتی نگهم داشته بودند فکر معافیت تحصیلی و این حرف ها نبودم و قشنگ خدمتمو تموم میکردم
واقعا دارم دیونه میشم که الان چیکار کنم؟؟ معافیت تحصیلی بگیرم یا نه؟؟؟ نظر شما چیه آقای mani6606 ؟؟؟
توی قرارگاه که هستم خیلی بی عدالتی صورت میگیره!! یکی هست که خدمتشو تو خونه میکنه و مرخصی هاشو میاد پادگان و یکی هم مثل من که بعد 4-5 ماه به زور و هزار جور دردسر و منت 15 روز مرخصی گرفتم... کارم هم توی قرارگاه تقریبا چیزی شبیه کارگری و حمالی هست!!
- - - Updated - - -
ادامه :
8 ام این ماه هم دوباره باید برم تهران برای کمسون پزشکی!! قبلا که رفته بودم اونیی که بار دومشون بود میمودن تهران (یعنی برای کمسیون اصلی میومدن) بعد از شرکت توی کمسیون یه نامه ای بهشون میدادند که شامل چند روز استراحت پزشکی و معافیت نگهبانی تا زمان نتیجه شورای پزشکی بود و نتیجه شورای پزشکی بعد از 20-30 روز به یگان خدمتی بود..سوالم اینه که من اگه 8 ام برم تهران کمسیون پزشکی و 20 معافیت تحصیلی بگیرم و برم دانشگاه باز هم نتیجه شورای پزشکی که احتمالا معاف از رزم و معاف از نگهبانی خواهد بود باز هم به یگان خدمتی من ارسال میشه که بعدا برم از یگان خودمتیم (قرارگاه) بگیرم و پیش خودم نگه دارم یا نه؟؟؟؟؟ اگه جواب معافیت نگهبانی باشه که به درد بعد از زمان تموم کردن دانشگاهم میخوره..
پدر من 23 ماه و 10 روز سابقه جبهه داره که با این حساب حداقل 7 ماه کسری بهم میرسه ولی به خاطر اینکه من بدبخت متولد 74 هستم حتی یه روز هم کسری نمیدن...پدرم توی جنگ که تو گیلان غرب بوده توی بیمارستان اونجا چند روز بستری و چند روز استراحت پزشکی بهش دادند (به خاطر بمب بارانی که شده بود) حالا اگه به خاطر اون سابقه بستری و نتیجه آزمایشاتش 7 درصد جانبازی بگیره من کلا از خدمت معاف میشم... همتون دعام کنید این اتفاق بیفته تا من از یه مشکل بزرگ نجات پیدا کنم
پدرم قبلا برای درصد جانبازی پیشنهاد داده و کمسیون تشکیل شده ولی به خاطر اینکه سابقه بستری نداشت درصد به ندادند.. به نظرتون اگه گیلان غرب بریم پرونده پدرم مربوط اون زمان ها اونجا پیدا میشه و میتونیم سابقه بستری براش بگیریم و اگه بگیریم چند درصد احتمال جانباز شدنش بالا میره؟؟؟؟؟ پدرم اکثر علاعم شیمیایی رو داره و مدارک پزکی هم زیاد داره ولی قبلا توی کمسیون رفته بود نظر پزشکا این بود که ربطی به جنگ نداره
و سوال آخرم این که من الان برم درسمو بخونم و امریه جور کنم اون 7 ماه خدمت فعلیم از امریه م کسر میشه یا باید این 7 خدمتمو دوباره باید انجام بدمصد در صد مطمعن هستین که بعد از معافیت تحصیلی و اتمام دانشگاهم میتونم امریه بگیرم یا نه؟؟و اینکه امریه سربازی گرفتن حتما حتما با پارتی میشه و یا بدون پارتی میشه؟؟؟ میدونم با پارتی کار ها راحت تر میشه فقط میخواستم بپرسم که اگه کسی پارتی نداشته باشه چطوری میشه قضیه؟؟
ببخشید که سرتون رو انقدر درد آوردم..خیلی استرس دارم همتون برام دعا کنید مشکلات خدمتیم برطرف بشه؟؟؟