همه ميدانند
همه ميدانند
که من و تو از آن روزنه ي سرد عبوس
باغ را ديديم
و از آن شاخه ي بازيگر دور از دست
سيب را چيديم
همه ميترسند
همه ميترسند ، اما من و تو
به چراغ و آب و آينه پيوستيم
و نترسيديم
همه ميدانند
همه ميدانند
که من و تو از آن روزنه ي سرد عبوس
باغ را ديديم
و از آن شاخه ي بازيگر دور از دست
سيب را چيديم
همه ميترسند
همه ميترسند ، اما من و تو
به چراغ و آب و آينه پيوستيم
و نترسيديم
من در این خانه به گم نامی نمناک علف نزدیکم
من صدای نفس باغچه را می شنوم....
منکربودم عشق بتان را یک چند
ان انکارم مرا بدین روز افکند
در پاكتي درگشوده
برايت مشتي سلام و بوسه فرستادم
با اندكي هواي نيالوده
و چن قطعه عكس نان براي تبرك
كه پشتشان نوشته ام
آيا دوباره مي بينمت ؟
آيا هنوز
وقتي كه مي دوم
دلت هواي شانه هاي مرا دارد ؟
آيا هنوز بر اين عقيده اي كه
دو دو تا مساوي چار است ؟
و هيچ قصد توبه نداري ؟
ناچارم برايت دعا كنم
از فرط عشق بميري
نوشته شده توسط hamed_shams
عزیز با توجه به اینکه شما تازه عضو شدید باید خدمتتون عرض کنم که این انجمن کاملا بر قوانین خود تاکید دارد لطف کنید قوانین کل و قوانین مختص به هر تاپیک رو بخونید .
سايه جان اگر شما قانون هاي محكم بذاري مديران بهت كمك مي كنن و نميگذارند كه تاپيك به اين بزرگي بي خودي بسته بشه !نوشته شده توسط saye
متشكرم .
...
يكي پنج بيتم خوش آمد بگوش
كه در مجلسي مي سرودند دوش
شب امد و دل تنگم هوای خانه گرفتيكي پنج بيتم خوش آمد بگوش
كه در مجلسي مي سرودند دوش
دوباره گریه بی طاقتم بهانه گرفت
تو گر خشم بر وي نگيري رواست
كه خود خوي بد دشمنش در قفاست
تور ماهیگیر تنها
تنها در عمق سکوت
گوش به آواز ماهی ها میداد
ناگهان در پی احساس گناه
و پشیمان از خود
قلب دهها ماهی به درون خویش فکند
و دگر بار در عمق
گوش به آواز ماهی ها سرداد . !
Last edited by khademzadeh; 29-08-2006 at 13:03.
دل از من برد و رو از من نهان کرد
خدایا با که این بازی توان کرد
khademzadeh جان كم پيدايي ؟
...
دمادم بشويند چون گربه روي
طمع كرده در صيد موشان كوي..
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)