اره میخواد الیته به اینکه کی تفسیر میکنه هم بستگی داره
--
--
اره میخواد الیته به اینکه کی تفسیر میکنه هم بستگی داره
نه دیگه من اینجوری فکر نمیکنم. همه چیز که خندیدن نیست... قرار باشه هر کسی بیاد یه خاطره یا سوتی تعریف کنه بعد 4 نفر دیگه بیان بگن دروغ بود کپی بود فیلم بود ال بود بل بود دیگه تعریف نکنی بهتره... بهتره اسم تاپیک رو بزارید سوتی بازار و مچ گیری یه عده بیان سوتی بگن یه عده هم مچ بگیرن اونوقت همه چیز حله ... من از این به بعد فقط میخونم سوتی ها رو...
عزیزم منظور من از قدیما عهد تیرکمون نبود منظورم اون موقعی بود که فروم اینقدر شلوغ نبود یعنی 240 هزار کاربر نداشت. نه وقتی که اینترنت و ماهواره نبود. اصلا اگه اینترنت نبود پی سی ورد هم نبود و سوتی بازار هم نبود و ...
نه عزیزم سوتی های ما رو که شما تصویری شو دیدید دیگه لطفی نداره تعریف کنیم.
امروز بی کار بودم گفتم تو سوتی های پیرمرد عزیز گشت بزنم ...
سوتی های جالبی دادی .. عزیز ..
وای نگو اگع دستمال کاغذی کم داشته باشی خیلی بد میشه ...
حالا یک بار من هم تو کلاس درس زمستون نشسته بودیم .. و این زمستون هم خیلی سرد شد .. یک دفعه معلم شیمی که تو کلاس داشت قدم میزد بالای سر یکی "عطسه ای فجیح" کرد که بنده خدا رفت بیرون نیم ساعت تا زنگ نیومد ولی ما هم نامرد نیستیم ... زنگ بعد طوری رفتار کردیم انگار چیزی نشده ... چون بنده خدا ادم خوبی بود ..
یکبار هم معلم جغرافیا ... من سال دوم ام ... میرم سال سوم .. چه ربطی داشت ؟
سر جلسه امتحان داشت رد میشد از بغل من 3 تا عطسه پشت سر هم کرد و من هم گفتم لعنتی ....
معلم یک جوری شد و نگام کرد .. منم فهمیدم سوتی دادم گفتم .. آقا یکی دیگه کرده بودید رکورد زده بودید ... همه خندیدند ولی معلم جوری دیگر ...![]()
چند وقت پیش یه چند تا دختره تو کوچمون بودن خیلی ؟؟؟؟هر روز صبح دقیقا توی یکی از پیچ های کوچمون میدیدمشون (بدون استثنا )
کلی سلام علیک با هام میکردند ! آخه من خیلی خوشتیپ بودمنه جدی میگم خیلی از من خوششون میومد
یه روز صبح که خیلی دیرم شده بود و با چهره ای داغون داشتم میرفتم مدرسه وقتی به پیچی که همیشه اونها رو اونورش میدیدم رسیدم کمی وایسادم کیفم رو گذاشتم زمین و خودمو مرتب کردم و دستی تو مو هام بردم وقتی خواستم حرکت کنم دیدم هر 3 تاییشون پشتم هستند و مشغول خندیدند بهم هستند![]()
یه سوتی دیگه :
یه روز با دوستم سر کوچه بودم یه هلو از جلومون رد شد من که بچه + به دوستم گفتم ولش کن ! گفت نمیشه !
رفت جلو کلی باهاش صحبت کرد داشت شماره میداد که Bf طرف اومد ! البته با 3 - 4 تا لاشی ! هیکل هرکدومشون 2 برابر ما بود !
خلاصه خودتون تصور کنید ! تا جا داشتیم خوردیم ! بیشتر دوستم !
چند روز پیش تولد مامانم بود من کیکو درست کرده بودم این داداشم نمی دونم یه هو از کجا این همه ادعای با سلیقگی و هنرمندیش گل کرده بود گفت بده قیف خامه رو من روشو مینویسم! خلاصه گرفت خیر سرش بنویسه رو کیک رو یه دفعه دستش کج رفت روی کیک به فنا رفت برگشت گفت ای بابا مریم خراب کردم که اینجاشو! منم این چند روزا درگیر کار سه بعدی و خودم هر گندی به طرحم میزنم از همین روش استفاده میکنم گفتم" خوب ctrl+z بزن undo کن!!!
و داداشم تو عالم خرابکاری که به بار آورده بود اینطوریدر فکر این که من چی گفتم و بعدش هم اینطوری:
در حال خندیدن مضحکانه به من!!!!!
بعدشم دوباره رو کیک رو کاکائو مالیدیم خودم درستش کردم!
یه روز تو اتوبوس بودم راننده گاز شدیدی داد من وایساده بودم خوردم به پشت سری و افتادم و پشت سری خورد به یه پیر مرد و افتاد و پیر مرد هم افتاد هر 3 افتادیم همه خندیدن
تمام لطف اینجا به سوتی های شما و ووکمنه
اینجوری نگو ناراحت میشیم خب
همه ی بچه های قدیمی شما رو میشناسنو دوستون دارن
دلیل نمیشه به خاطر حرف چند تا تازه وارد تو نارحت بشیو اینجوری بگی
مهم اینه که اکثرا میدونن که تو پسر گلی هستی و بچه ها دوست دارن
حالا ناراحت نشو
من به جای اون معذرت میخوام
اشتی؟![]()
دقیقا این حس رو میفهمم
آخر سوتی![]()
مرسی شما لطف داری.
آشتی....
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)