توجه توجه
يكي نام نيكو ببرد از جهان
يكي رسم بد ماند ازو جاودان !
توجه توجه
يكي نام نيكو ببرد از جهان
يكي رسم بد ماند ازو جاودان !
نكند اين دل ما عاشقي را ببرد از يادش×××كه چنين روز بيايد نكنم هيچ فرجام...
ملك در دل اين راز پوشيده داشت
كه قول حكيمان نيوشيده داشت !
(نيوش رو خيلي وقت بود نشنيده بودم )
توانا بود هرکه دانا بود-----ز دانش دل پیر برنا بود
تاز بهاران گل خود كاشته×××عاشقي از جان ز خود افراشته....
نوشته شده توسط rahman.akbari
تكراري بود من خودم اينو 1 بار گفته بودم حالا نميدونم كس ديگه اي قبل از نمنم گفته بود يا نه ...
...
همه شب ز فرياد و زاري نخفت
يكي بر سرش كوفت سنگي و گفت : ...
تاييد ميشه توانا رو كه همه گفتن...اما واسه اينكه دلخور نشي رحمان جان مومن خدا...دلم خسته از اين هم جفاي و ظلم×××كه انسان به خود كرد اينهمه ظلم...
وجواب مومن خداي ديگه...تبسم كرد بابا رفت و ديگر×××منو مادر رها كرد و ديگر...تقديم به شهدا و خانواده با عزتشان...
جواب مجير مومن بزرگ خدا !
ره راست رو تا بمنزل رسي
تو بر ره نهاي زين قبل واپسي
و اون يكي :
مگو شايد اين مار كشتن بچوب
چو سر زير سنگ تو دارد بكوب
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)