تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 321 از 640 اولاول ... 221271311317318319320321322323324325331371421 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,201 به 3,210 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #3201
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    دستهای تو
    هنوز هم میتوانند,بر کاغذ رویاهایم
    رنگ بودن را بفشانند
    پس دیر بودن را
    به باد های جهان بسپار
    و بیا

  2. 7 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #3202
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    اگر كه حرف غزل هاي من همين باشد
    خدا كند كه همين شعر آخرين باشد

    نه اين كه شك كنم امشب به حرف هاي خودم
    نه اين كه حرف خودم حاصل يقين باشد

    پر از فراز و فرودم ، پر از پريشاني
    چقدر حرف دلم توي نقطه چين باشد

    ببار ابر جهنم ... جهنمي هستم
    كه بند بند وجودم به شك عجين باشد

    چقدر فاصله افتاده از زبان تا دل
    كه گفت سهم من از تو هميشه اين باشد
    ***
    اینجا غریبه بودم، اهل زمین نبودم
    با روح بی شکیبم هرگز عجین نبودم

    از جنس موج بودم ، رفتن گناه من شد
    خود را شکستم اما ساحل نشین نبودم

    باید گناهمان را بر شانه می نوشتند
    پر بود شانه هایم هرچند این نبودم

    من آخرین شروعم برگرد باورم کن
    عصیان گرفته روحم اهل یقین نبودم

    باری است روی دوشم از افترا و تهمت
    یا من در اشتباهم یا خرده بین نبودم

    "مهدی میرآقایی"

  4. 2 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3203
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    بیا بیا که به سر ،‌ باز هم هوای تو دارم
    به سر هوای تو دارم ، به دل وفای تو دارم
    مرا سری ست پر از شور و التهاب جوانی
    که آرزوی نثارش به خاک پای تو دارم
    چون گل نشسته به خون و چو غنچه بسته دهانم
    چو لاله بر دل خود ، داغ از جفای تو دارم
    بلای جان منت آفرید و کرد اسیرم
    شکایت از تو ندارم ، که از خدای تو دارم
    به هجر کرده دلم خو ،‌ طمع ز وصل بریدم
    که درد عشق تو را خوشتر از دوای تو دارم
    به خامشی هوس سوختن ، چو شمع نمودم
    به زندگی طلب مردن از برای تو دارم
    خطا نکردم و کشتی مرا به تیر نگاهت
    عجب ز تیر نشانگیر بی خطای تو دارم
    به دام من ، دل شیران شرزه بود فتاده
    غزال من !‌ چه شد اکنون که سر به پای تو دارم ؟
    نکرد رحم به من گرچه دید تشنه ی وصلم
    همیشه این گله زان لعل جانفزای تو دارم
    دلم ز غم پر و جامم ز باده ، جای تو خالی
    که بنگری که چه همصحبتی به جای تو دارم
    به پیشت ار چه خموشم ، ولیکن از تو چه پنهان
    که با خیال تو گفتار در خفای تو دارم

    "سیمین بهبهانی"

  6. 6 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #3204
    داره خودمونی میشه MEHR IMAN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    70

    پيش فرض

    دیگه خسته شده بودم از همه گذشته ها، فرصت هایی که من به دلم می دادم و نکوهش های عاقلانه او!
    آخر خط بود و من تک مسافر یه اتوبوسه بی مقصد
    هر چند عاشق بودم و پرمعنی با یه خونه تنگ دلی، روشن و پرامید.
    گفت سفاهته، وقت طلاست، تو ارزشمندی.
    گفت محترمی مثل پاکی و صداقت، هر چند بویی از وفا نبردی اما آموزگار مهرورزیم که بودی!
    گفت تا دنیا دنیاست با منه اما نه در کنارم پشت سجاده صفاش.
    گفت تا نفسی هست دعام می کنه!
    گفت خدا مهربونتر از اونیه که فراموشت کنه، حتما به آرزوهات می رسی اما درستشون. وباز خودشو از زندگیم خط زد...

  8. #3205
    پروفشنال Rainy eye's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    864

    پيش فرض

    رها بودم
    و در آسمان یک بعدی زندگی
    در اوج
    در پرواز
    دنیا را رسم می کردم
    در برگ های دفتر نقاشی کوچکم
    آه!!
    دیروز چه شاد بودم
    ولی امروز من
    کبوتری شکسته بالم
    و آسمان زیستن
    سه بعدی وخاکستری
    امروز
    چه تلخ و محزونم
    از مرگ دنیای کوچک کودکی ام...

  9. 4 کاربر از Rainy eye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #3206
    آخر فروم باز farryad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    1,084

    پيش فرض

    آن مرد خوشباور که با هر گریه می گریید و با هر خنده می خندید
    مردی کهن با سایه ای دیرین،دلی دیرین
    نومیدواری دشنه در قلبش فرو برده است
    اینک به زیر سایه دیوار غم مرده است
    از قالب پوسیده و ناساز او امروز
    مردی دگر برخاسته از سنگ
    با نام دیرین ، لیک در سرمنزلی دیگر
    مردی که باور می کند از چشم خود تنها
    مردی که می خندد چو می گریند ،میگرید چو می خندند
    مردی دگر با سایه ای دیگر،دلی دیگر.

    محمد زهری

  11. 4 کاربر از farryad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #3207
    آخر فروم باز محمد88's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    1,602

    11

    باز باران! نه نگویید با ترانه! می سرایم این ترانه جور دیگر; باز باران بی ترانه دانه دانه میخورد بر بام خانه
    یادم آید روز باران....پا به پای بغض سنگین تلخ و غمگین دل شکسته اشک ریزان عاشقی سر خورده بودم
    میدریدم قلب خود را دور میگشتی تو از من با دو چشم خیس و گریان.
    میشنیدم از دل خود این نوای کودکانه پر بهانه زود بر گردی به خانه. یادت آید؟ هستی من! آن دل تو جار میزد این ترانه باز باران، باز میگردم به خانه

  13. 5 کاربر از محمد88 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #3208
    کاربر فعال انجمن ادبیات dourtarin's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    پست ها
    528

    پيش فرض گریز و درد

    رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
    راهي به جز گريز برايم نمانده بود
    اين عشق آتشين پر از درد و بي اميد
    در وادي گناه و جنونم کشانده بود

    رفتم که داغ بوسه پر حسرت تو را
    با آبهاي ديده ز لب شستشو دهم
    رفتم که نا تمام بمانم در اين سرود
    رفتم که با نگفته به خود آبرو دهم

    رفتم مگو مگو که چرا رفت، ننگ بود
    عشق من و نياز تو و سوز و ساز ما
    از پرده خموشي وظلمت چو نور صبح
    بيرون فتاده بود به يک باره راز ما

    رفتم که گم شوم چو يکي قطره اشک گرم
    در لابلاي دامن شبرنگ زندگي
    رفتم که در سياهي يک گور بي نشان
    فارغ شوم ز کشمکش و جنگ زندگ
    ي
    Last edited by dourtarin; 08-08-2009 at 23:23.

  15. 2 کاربر از dourtarin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #3209
    آخر فروم باز amir2011's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    منزل همیشگی ما قلب کسانی است که دوستشان داریم
    پست ها
    3,890

    پيش فرض

    من صبورم اما...
    به خدا دست خودم نيست اگر می رنجم
    يا اگر شادی زيبای تو را به غم غربت چشمان خودم می بندم .
    من صبورم اما . . .
    چقدر با همه ی عاشقيم محزونم !
    و به ياد همه ی خاطره های گل سرخ
    مثل يک شبنم افتاده ز غم مغمومم .
    من صبورم اما . . .
    بی دليل از قفس کهنه ی شب می ترسم
    بی دليل از همه ی تيرگی تلخ غروب
    و چراغی که تو را ، از شب متروک دلم دور کند. . . می ترسم .
    من صبورم اما . . .
    آه . . . اين بغض گران صبر نمی داند چيست !!!!

  17. 4 کاربر از amir2011 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #3210
    آخر فروم باز محمد88's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    1,602

    11

    آسمون ابریه اما دیگه بارون نمی آد
    صدای گریه بارون توی ناودون نمی آد
    اون که من دوستش دارم از خونه بیرون نمی آد
    واسه این دل تنها دیگه مهمون نمی آد
    نمی آد نمی آدنمی آد تا بدونه
    جای خالیش تو خونه
    واسه من یه زندونه
    دیگه اون دوست نداره
    واسه من گل بیاره
    روی موهام بذاره
    یادمه روزی که آشنا شدیم
    روزی که مثل دو غنچه وا شدیم
    وقتی اون با بوسه لبهامو می بست
    نم بارون رو لبامون مینشست

  19. 3 کاربر از محمد88 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •