نه اینکه دردی نباشد ..
نه ؛
دیگر گلویی نمانده برای فریاد .. /.
نه اینکه دردی نباشد ..
نه ؛
دیگر گلویی نمانده برای فریاد .. /.
گاهي فرار مي كنم
از فكر كردن به تو ،
مثل رد كردن آهنگي كه خيلي دوستش دارم ...
![]()
عاشق مهتاب شبهایی هستم که در هنگام غروب، لحظه لحظه ی با تو بودن را به یادم می آورد....!
تنهایی ام را با کسی قسمت نخواهم کرد...
یک بار قسمت کردم...
چندین برابر شد
ساعت ها خیره به ستارگانم، که در آسمان مشکی شب، به آدم هایی همچون من چشمک میزنند...
گاهی فقط فکر میکنم، که شاید نگاه توست که من را زیر نظر دارد...
در این خیال خوش به سر میبرم، که شاید گوشه ای از همین زمین، چشمان تو محو ستاره ی من است...
شبیه بادکنکی شده ام
ازبغضهایی که به اجبار فرو داده ام...
التماست میکنم...
فقط یک سوزن!
تکه تکه شدنم باخودم...
خدایا....
دلم نه عشق آتشین میخواهد....
......................................نه دروغهای قشنگــــ....
......................نه سکوت تلــــخ....
.........................نه ادعــــاهای بزرگـــــــ....
....................نه بزرگی های پرادعــــــا.....
...دلم یک فنجان قهوه میخواد و یک دوست که بشود با او درد و دل کرد..........
برای دقیقه های سرد
چای دم کن در فنجان ثانیه های تلخ شکر بریز
شاید لحظه های دلخوشی آنقدر نباشد
که فرصت حتی یک تبسم را به نگاهمان وصله بزنند
هنوز هستند پسرانی که بوی مردانگی می دهند
در دستانشان عزت یک مرد واقعی لمس می شود. می شود به آنها تکیه کرد.
اهل ناموس بازی نیستند!
می شود روی حرف و قول هایشان حساب کرد ...
هنوز هم هستند دخترانی كه تنشان بوی محبت خالص می دهد
نابند، لمس نشده اند
هنوز هم هستند ! نادرند ! كمیاب اند ! پاك اند !
هنوز آدم هایی از جنس فرشته پیدا می شود...
كمیاب اند !
اما هستند
از دور تو را
دوست دارم
بی هیچ عطری
آغوشی
لمس
یا حتی بوسه ای
تنها
دوستت دارم
از دور...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)