سرمایههای تیم ملی فدای برگزاری لیگ
هدف سازمان لیگ از برگزاری مسابقات لیگ چیست؟ ارتقای سطح کیفی و فنی فوتبال ایران و در نهایت رشد تیم ملی کشورمان یا صرفا برگزاری مسابقات؟ هفته دهم یازدهمین دوره لیگ برتر تنها یک روز پس از برگزاری بازی تیم ملی ایران مقابل بحرین آغاز شد. استقلال که بیشترین سرمایهها و البته تاثیرگذارترین بازیکنان حال حاضر فوتبال ایران را در اختیار دارد هم طبق برنامه ۲ روز پس از بازی تیم ملی کشورمان مقابل بحرین برابر راهآهن قرار گرفت. صرفنظر از هر نتیجهای که بهدست میآمد زمانبندی این بازی بسیار آزاردهنده بود. آزاردهنده نه فقط برای استقلال؛ بلکه برای فوتبال ایران. تیم ملی کشورمان در بازی با بحرین از ۵ بازیکن استقلال در ترکیب اصلی استفاده کرد که این خود نشان میدهد تیم فعلی که در دستان مظلومی قرار گرفته بهترین تیم فوتبال ایران است اما این مجموعه بازیکنان به رغم تلاش، دوندگی و انگیزهای که در بازی با راهآهن از خود نشان دادند طراوت بازی با بحرین را نداشتند و در نهایت استقلال نتوانست به نتیجه دلخواه دست یابد.
البته محوریت این مطلب تیم ملی است و نه استقلال اگر چه معتقدیم حمایت از این تیم با توجه به محبوبیتی که میان هواداران دارد بیراه نیست اما نگرانی را به سوی تیم ملی تعمیم میدهیم چرا که شاکله اصلی تیم ملی فوتبال ایران که بایستی روی پر قو حفظ و نگهداری بشود، در خطر مصدومیتهای شدید قرار دارد. همانطور که کارشناسان فوتبال بارها به آن اشاره کردند علم و امکانات ریکاوری در فوتبال ایران قابل قیاس با کشورهای اروپایی نیست. در نتیجه نمیتوان انتظار داشت که در فوتبال ایران هم مثل فوتبال در کشورهای اروپایی بازیکنان به لحاظ بدنی و روحی روانی ۴۸ ساعت پس از یک بازی سخت آماده بشوند. در نتیجه احتمال مصدومیتهای شدید در این شرایط به نقطه اوج میرسد همانطور که پیشتر دیدیم برخی بازیکنان شاخص و تاثیرگذار فوتبال ایران به دلیل همین فشردگی و تعدد بازیها، با مصدومیتهای شدید روبرو شدند.
سیدمهدی رحمتی، آندرانیک تیموریان، مجتبی جباری، خسرو حیدری و میلاد میداودی جزو شاخصترین بازیکنان حال حاضر فوتبال ایران محسوب میشوند و جایگاه ویژهای هم در تیم ملی دارند اما نحوه برگزاری مسابقات لیگ به شکلی است که این سرمایههای عظیم که زحمت فراوانی برای پیدایش آنها شده در خطر مصدومیتهای شدید قرار دارند. بهراستی اگر به خاطر فشردگی بازیها یکی از این بازیکنان با پارگی رباط روبرو بشود آیا کروش قادر خواهد بود جایگزین ایدهآلی برای او پیدا کند؟! شکی نیست یافتن جانشینی مطمئن برای هر یک از این بازیکنان کار دشواری است و نیاز به صرف زمان طولانی دارد بنابراین انتظار از سازمان لیگ و شخص عزیزا... محمدی این است که نه برای خارج کردن مربیان استقلال از نگرانیها بلکه به خاطر نگرانی فوتبالدوستان برنامهریزی خود را به شکلی انجام دهد که ستارههای فوتبال مجبور نشوند هر ۲ روز یک بار در میدان مسابقه قرار بگیرند و ناچار به انجام ۱۸۰ دقیقه بازی در طول ۴۸ ساعت بشوند. بهراستی اگر بازی استقلال- راهآهن عصر دیروز انجام میشد چه اتفاقی میافتاد؟ اگر سازمان لیگ نگران پخش تلویزیونی است که زمان برگزاری دو بازی هیچ تداخلی با هم نداشت. پرسپولیس ساعت ۱۶ و استقلال ساعت ۱۸ بازی داشت. اینکه چرا بازی استقلال و راهآهن دیروز برگزار نشد پاسخ صادقانه عزیزمحمدی را میطلبد تا باور نکنیم که برنامهریزیها در سازمان لیگ غرضورزانه و سلیقهای انجام میشود!
iran-varzeshi
یادداشت روز : نازی آبادی ها !
فوتبال ما اگر نگاهی تمام قد به بازیگران نسل گذشته اش بیاندازد، بی تردید روی برخی نام ها مکث خواهد کرد. نام هایی که بخشی از تاریخ ماندگار آن را رقم زده اند.مردانی که هریک سرنوشتی داشته و مقایسه شان شاید منطقی را به همراه نداشته باشد اما می توان از باب قیاس اجمالی به این دریچه هم چنگ انداخت.سرنوشت دو چهره را با هم مرور می کنیم.
۲- حمید رضا استیلی در سال ۱۳۴۶ در محله نازی آباد به دنیا آمد.او سابقه حضور در باشگاهای استقلال جنوب، پاس تهران، پرسپولیس، بهمن تهران، القادسیه کویت و گیلانگ سنگاپور را دارد. استیلی در گروه سنی نوجوانان، جوانان، امید و بزرگسالان تیم ملی حضور داشته و ۸۲ بازی ملی رسمی بزرگسالان و ۱۵ گل زده در کارنامه دارد.وی در جام جهانی ۱۹۹۸ توانست با ضربه سر دروازه تیم ملی فوتبال آمریکا را باز کند و گلی فراموش نشدنی به ثمر برساند.استیلی از سال ۸۲ به سمت مربیگری مشغول شد و در این سالها با مربیان بزرگی چون علی پروین، ناصر ابراهیمی، پرویز کماسی، راینر سوبل، مصطفی دنیزلی، آری هان، تئودور یونگ و افشین قطبی همکاری داشته است.این چهره فوتبالی در مسند سرمربیگری توفیق چندانی نداشت. ۳-قصه روزگار است. به تفاوت سنی ۴ساله این دو نباید نگاه کرد.حمید هیچگاه نخواست مانند امیر باشد. او در دوران بازیگری برای رسیدن به پیراهن ۷پرسپولیس-پیراهن پروین- تلاش کرد وبه آن رسید. شماره ۸آبی ها ولی به دنبال شیوه های مدیریتی سلطان بود. امیر می دانست در این فوتبال اگر مبصر باشی موفقی. حمید ولی شاگرد خجالتی نیمکت انتهایی کلاس باقی ماند.حالا در پاییز سال ۹۰ می شود جوجه های کارنامه هردوشان را شمرد.قلعه نوعی همانی است که وقتی لب تر می کند واز جدایی از سپاهان می گوید مشتریانش به صف می ایستند.درست برعکس حمید که هنوز نتوانسته اذهان عمومی را قانع کند که اگر«حبیب» نبود هم او روی این نیمکت می نشست. هوادار پرسپولیس شاید با مربیگری امیر در تیمش راحت تر کنار می آمد تا جلوس حمید بر این صندلی پرطمطراق. ۴-حالا که در پایان ثلث اول لیگ برتر،کار حمید به جایی رسیده که محاسبه غیبت «دهنوی» را به شکست تلخ تیمش پیوند می زند ودر غربی ترین نقطه کشور، امیر، چهره ای هم پست دهنوی-کیانی- را کنار می گذارد تا تیمش از انضباط دور نشود، زمانی که در آستانه دربی پایتخت ، دوسرخپوش بر سر سالادفصل، رستم وسهراب می شوند وروزی دیگر خبر از شوخی های «آب جوشی» در اردوگاه آنها به گوش می رسد،آنجایی که کاظمیانی که ۵دقیقه بعد از فصل نقل وانتقالات به پرسپولیس پیوسته برای حمید شاخ وشانه می کشد تا یادمان بیاورد امیر چگونه او را در تیم سپاهان مقابل دوربین های تلویزیونی خطاب می کرد، کدهای پیدا وشفافی از تفاوت های این دو بچه نازی آباد را می توان یافت.نه ؛ او هیچگاه نخواست نفر اول باشد.برخلاف امیر ودرست مثل خودش. همان خودی که در زمین هم بسیار می دوید اما امیر، با هوش بالایش اگر چه کمتر می دوید اما پاس هایش لقب «ژنرال» را به او هدیه کرده بود. امیر البته شاید گروهبان هم نبود در استقلالی که شاهرخ، مهدی فنونی زاده، هاشمی مقدم و...توپ می زدند اما چرا، با حمید که مقایسه اش کنی ، این درجه برازنده اوست.برای حمید آیا می شود درجه ای یافت؟ ۱- اردشیر قلعه نویی، معروف به امیر قلعهنویی در سال ۱۳۴۲ درمحله نازی آباد تهران به دنیا آمد.او در راه آهن وشاهین قد کشید وپس از حضور در السد قطر راهی استقلال شد. امیر هیچگاه در قامت یک مهره ملی پوش خودنمایی نکرد وتنها ۱۹بار با پیراهن تیم ملی به میدان رفت.او در عرصه مربیگری توانست تا نیمکت تیم ملی هم پیش برود وبی تردید موفق ترین مربی سالهای اخیر فوتبال ما در عرصه داخلی است.سایت گل
درباره همه آن بزرگان فوتبال که تلخی زندگی را چشیدند
این گزارش، مروری است بر زندگی برخی از ستارههای اسبق فوتبال ایران که اتفاقاتی غیرمعمول در زندگی آنها رخ داد.هیچ لذتبخش نیست مرور بخش تلخ زندگی آن فوتبالیستهایی که روزی عکسشان افتاده بود روی دیوار اتاقها، مغازهها و روی جلد روزنامهها اما راه گریز نیست از واقعیتهایی که وجود دارد. این قاعده متعلق به جغرافیای خاصی نیست. در دنیا، گاه و بیگاه ستارههایی ظهور میکنند که سرنوشت آنها به همین شکل نوشته میشود. در ایران نیز، سرنوشت بعضی از ستارههای بزرگ فوتبال ایران همین شد.
«همین» واضحترین جملهای است که میتوان برای توصیف شرایط این ستارهها به کار برد که اغلبشان دوباره از صفر شروع کردهاند. بیشک، مجتبی محرمی را میتوان بزرگترین استعداد تاریخ فوتبال ایران دانست که مهزوم اتفاقات شد. او به گواه همه، بااستعدادترین فوتبالیست تاریخ ایران بود، کسیکه در هر چند پست فوتبال خوش درخشید. کسیکه راست پا بود ولی بهترین چپ تاریخ ایران شد. کسیکه یک گلزن قهار بود و کسیکه واخورده سرنوشت بود. محرمی به جایی رسید که داستان را کات زد. او ایستاد روی نقطه صفر و همهچیز را از نو آغاز کرد. نمایی که از او در برنامه ۹۰ دیده شد، آدمی بود که میخواهد بازگردد دوباره. اگر از دوستانش بپرسید، محرمی قربانی لوطیگریاش شد که مبادا پای آن داستان پلیس و پلیسبازی، دوستانش فنا شوند!
در این داستان فنا شدن، از کریم باوی هم نباید گذشت. یل خط حمله پرسپولیس. او که یکی از بهترین سرزنهای تاریخ فوتبال ایران به شمار میرود. گاه دربارهاش به نتیجه روشنی نمیرسید؛ ماجرای ترکش یا... برادران بیانی هم در این بازی بینصیب نمانند، هر چند شاهرخ بازگشته و همه منتظر بازگشت شاهین هستند. این جدول کوچکی است با توضیحات مختصر درباره برخی از ستارههای فوتبال ایران که اسیر تلخی زندگی شدند. عدهای از آنها برگشتند عدهای هنوز نه. برخی هم در تلاطم بازگشت هستند. جای برخی از ستارههای اسبق پرسپولیس مانند روزبهانی یا کلهر در این جدول خالی است.
نام مهمترین تیمها بخش مهم کارنامه بازیگری سرنوشت
مهدی فنونی زاده استقلال، پاس و تیمملی قهرمانی با تیمملی در بازیهای آسیایی ۱۹۹۰ پکن. قهرمانی با استقلال در جام باشگاهها در سال ۱۹۹۱. عنوان سومین بازیکن برتر فوتبال آسیا در سال ۱۹۹۳. شهرت او بیشتر به دلیل دو گلی بود که به عربستان از فاصله دور زد در مقدماتی جامجهانی ۱۹۹۴. بعد از خداحافظی از فوتبال شکست منتظر او بود، او که در فوتبال برده بود. مهدی فنونیزاده مدتی درکارخانهای معروف مشغول به کار بود اما به دلایلی از آنجا اخراج شد. بعد از برنامه نوستالژیک ۹۰ و حرفهای مهدی، به همت دوستان مسئول یکی از سالنهای سرپوشیده شهرداری شد اما آنجا نیز برای او سرنوشتی مانند کارخانه معروف داشت. حالا نیز شنیده میشود در دوره بازگشت است.
کریم باوی شاهین، پرسپولیس و تیمملی باوی مدت زیادی در تیمملی نبود ولی در ۲۳ بازی ۱۰ گل زد. او یکی از بهترین سرزنهای تاریخ فوتبال ایران به شمار میرود. عنوان سومی جام ملتهای ۸۸. حضور در بازیهای آسیایی ۸۶. میگویند دو ترکش او را به این حال و روز انداخته. از زندگیاش در کرج اخبار خوبی به گوش نمیرسد. اوضاع برایش سخت و دشوار است، گاه چیزهای میگوید که قابل درک نیست. تلاشهایی صورت گرفته تا او به اروپا برود و تحت درمان قرار بگیرد. شایعات دیگری هم درباره زندگی باوی همیشه وجود داشته.
مجاهد خذیراوی صنعتنفت، استقلال و تیمملی پدیده فوتبال ایران در سال ۸۰ میگفت در تیمملی برایش پاپوش درست کردند، بعد هم در استقلال. صفایی فراهانی رئیس اسبق فدراسیون فوتبال را عامل بدبختیاش میداند. درباره محرومیت ۷ سالهاش از فوتبال شایعات زیاد بود اما اخیراً در یک مصاحبه گفته در یک مهمانی حضور داشت، به همراه اغلب بازیکنان استقلال و پرسپولیس!
پرویز برومند استقلال نایبقهرمانی آسیا با استقلال ۱۳۷۷، حضور در جامجهانی فرانسه، دو دوره قهرمانی لیگ و دو دوره حضور در جام ملتهای آسیا آنگونه که خودش میگوید مشتی که پای چشم پایان رافت در دربی ۷۹ کوبید، شروع تیرهبختیهایش در فوتبال بود. وقتی از استقلال به راهآهن رفت و بعد سپاهان، اخبار جالبی درباره زندگیاش به گوش نرسید. مشکلات او به قدری عدیده بود که حتی مجبور شد خانههایش را بفروشد. مدتها حتی در مکانهای عمومی دیده نمیشد اما اخیراً به فوتبال بازگشته و به تمرینات تیم محبوبش استقلال.
علی نیکبخت واحدی استقلال، پرسپولیس و تیمملی قهرمانی با استقلال و پرسپولیس در لیگبرتر. مدال طلای بازیهای آسیایی ۲۰۰۲. چپ تیمملی یکجورهایی نفرین شده است. برای او نیز انگار اینطور بود. نیکبخت در دوران اوجش جزو بهترین چپهای ایران بود اما حضور هر روزه روی جلد روزنامهها و... او را به جایی رساند که حالا مجبور است در لیگ دسته یک بازی کند.
مجتبی محرمی پرسپولیس و تیمملی بهترین دفاع چپ تاریخ ایران. باهوشترین بازیکن ایران و... در رده باشگاهی یک پنالتی هم خراب نکرد اما پنالتی معروفش در ردهبندی جام ملتهای ۹۶ آسیا، مقابل کویت گل نشد. در جام ملتهای ۸۸ قطر و ۹۶ امارات دو بار با تیمملی سوم شد. در بازی آسیایی پکن ۹۰ قهرمانی را ربود و همراه با پیوس در تیم منتخب جام قرار گرفت. از آن سناریوی محرومیت مجتبی محرمی از فوتبال داستانهایی نقل میشود. اینکه او اصلاً نقشی در داستان نداشت و دو بازیکن معروف دیگر مقصر اصلی بودند. میگویند او اینقدر معرفت داشت که همهچیز را به گردن بگیرد تا اینطور از فوتبال حذف شود. او را بااستعدادترین فوتبالیست تاریخ ایران میدانند، کسیکه تازه به فوتبال بازگشته، با مربیگری تیمهای امید استیلآذین. شاید این بازگشت دوباره مجتبی، یکی از سه بازیکن برتر تاریخ فوتبال ایران باشد.
جواد اللهوردی پرسپولیس، استقلال و تیمملی در جامجهانی ۱۹۷۸ آرژانتین عضو تیمملی بود. دو بار قهرمان لیگ تختجمشید با پرسپولیس. باخت ۶ بر صفر استقلال در دربی را به گردن او انداختند چول فصل بعدش به پرسپولیس رفت اما هیچگاه این موضوع ثابت نشد، مثل خیلی شایعات دیگر. اللهوردی نیز بعد از دوران بازیگری به اوضاع نابسامانی رسید، جوری که تا مدتی خبری از او نبود. آقا جواد اخیراً در برنامههای تلویزیونی دیده میشود.
ناصر محمدخانی پرسپولیس و تیمملی بهترین گلزن جام ملتهای آسیا در سال ۱۹۸۴، مقام چهارمی در همین جام، قهرمانی در بازیهای آسیایی ۱۹۹۰ با تیمملی در کشور چین و قهرمانی در جام در جام آسیا با تیم پرسپولیس سال ۱۹۹۰ جزو بهترین افتخارات اوست. زندگی فوتبالی او به تلخی پایان یافت. با داستان کشته شدن همسرش توسط شهلا. شهلایی که سرانجام سال گذشته به دار آویخته شد. ناصر محمدخانی چیزی برای پنهان کردن نداشت دیگر. هرچه بود روی کاغذ آمد و نوشته شد. ابعاد زندگیاش به قدری تلخ بود که حالا برای ادامه زندگی به قطر رفته است، از او خبر خاصی نیست.
جعفر مختاری فرد استقلال و تیمملی حضور در جام ملتهای ۸۴ همراه تیمملی و بازیهای آسیایی ۸۶. قهرمانی با استقلال در لیگ قدس و قهرمانی آسیا در سال ۱۳۶۹. یکی از محبوبترین بازیکنان تاریخ استقلال. این توصیف کلی جعفر مختاریفرد است. اینقدر بزرگ بود که بعد از کج رفتن مسیر او را یک استعداد از دست رفته بدانند. با اینکه زندگی را از نو شروع کرده ولی همچنان به حالت عادی بازنگشته. مختاریفرد هم جزو ۱۴ نفری بود که در دوران حضور مرحوم دهداری از تیمملی استعفا داد. میگویند در حال حاضر در کرج مغازه لوازم آرایشی و بهداشتی دارد.
همایون بهزادی پرسپولیس و تیمملی دو دوره قهرمانی جام ملتها، قهرمانی بازیهای آسیایی ۷۴ تهران، یکی از ۵ سرزن بزرگ جهان، قهرمانی لیگ و جامحذفی با پرسپولیس به عنوان کاپیتان و مربی. سرطلایی فوتبال ایران نام دارد. برچسبهایی به او چسباندند که باعث شد در دورهای فوتبال را بیخیال شود و پی موسیقی برود. بعد از مدتها در دوره دادکان کمیته پیشکسوتان تشکیل شد که در آنجا مشغول شد. هنوز نیز در این کمیته مشغول به کار است ولی آیا این جایگاه یکی از بهترین بازیکنان فوتبال ایران است؟!
شاهرخ بیانی و شاهین بیانی یک دهه در فوتبال ایران شهرت داشتند. همراه تیمملی قهرمان بازیهای آسیایی پکن شدند. در جام ملتهای ۸۴ فیکس تیمملی بودند. با استقلال قهرمان جام باشگاهها شدند. هر دو جز اولین لژیونرهای فوتبال ایران بودند.
شاهرخ در حال حاضر آنالیزور استقلال است اما درباره شاهین خبرهای زیادی وجود ندارد. شاهرخ را از ابتدا زرنگتر میدانستند. هر دو بعد از کنارهگیری از فوتبال در شرایط سختی قرار گرفتند اما حالا شاهرخ کمی به حالت عادی بازگشته اما شاهین نیز مشغول گذراندن همین دوران است. شاید بهزودی او هم به فوتبال بازگردد اما درباره این دو برادر یک نکته مشترک وجود دارد و آن اینکه با دوران درخشان بازیگریشان الان باید چنین شرایطی داشته باشند؟
علی اکبریان بهترین مهاجم استقلال در ۴ فصل متمادی. چند سالی نیز در تیمملی بود. او را روماریوی فوتبال ایران خطاب میکردند. در استقلال خیلی محبوب بود. در پرسپولیس هم کم محبوب نبود. حالا روزهای سختی را سپری میکند، در جایی که همه میدانند. شاید تا آخر عمر هم همانجا بماند.
خبرانلاین