اوم .....
اوه بابک نیست
ولی یک بار گذاشت آواتور خودش
اوم ......
باید فرزند بابک باشه
احتمالا
توجه آقایون و بانوان ارجمند اگر فردا بن شدم چی میگین
من نبودم دستم بود![]()
اوم .....
اوه بابک نیست
ولی یک بار گذاشت آواتور خودش
اوم ......
باید فرزند بابک باشه
احتمالا
توجه آقایون و بانوان ارجمند اگر فردا بن شدم چی میگین
من نبودم دستم بود![]()
بچه بيدي چقدر معصوم بيدي !!!
خدا واسه رفيق ناباب نسازه ...
چقدر گفتم كم سركوچه فروم معركه بگير ، كم با اين پي سي ورلدي ها بگرد !!! ...
اوووخي ...
بابا يه ملت ميخوانش ، بايد واستي تو صف ...
منم شكار لحظه ها كردم ، گوشمو كشيدن ...
اما بمن چه خب ميخواست عكسش رو يه جايي نذاره ...![]()
خب شاد یه بچه آفریقایی چیزی بوده
از عکسش خوشش اومده گذاشته رو آواتارش، ها؟؟؟![]()
خدا خدا كن اين پستت رو نخونه ...
بابا بمن چه خب ، چه ميدونستم ...
تو ميشه حدس نزني !؟ ...
مثل اينكه دوست داري اسمت بعنوان كسي كه با بيشترين پست بن شده تو كتاب گينس پي سي نوشته شه ...
از همين الان واست فاتحه ميخونم ...![]()
از اونجاییکه میشناسیمشون پاچه خواری مینماییم
وای چقدر نازه
خیلی مااااااهه
حالا جدا از شوخی:
ولی مطمئنید مال بچگیای خودشونه من که اول دیدم فکر میکردم یه عکس هنری باشه اگه مال خودشون باشه هم خودشون خیلی بانمک بودن هم عکاسشون خیلی خوب بوده!!
+++++++
نکات اضافی:
گریتوان عکستو گذاشتی که دیگه اون سوال اساسی رو در مورد خودت تصویری جواب داده باشی؟
تو کی عکس بزرگیاتو گذاشتی تو فروم؟
راستی زمان بچگیات دهه ی 30 و اون حدودا دوربین عکاسی هم بوده؟
+++++
سپیده جون خیلی با نمک بودیا
و بقیه نیز![]()
من الان مریض شدمتب کرده بیدم
اگه الان بیاد بزنه منو چلاق
(همون بن)کنه من چه کنم
![]()
کدوم سوال؟؟ ... یاد اوری پلیزگریتوان عکستو گذاشتی که دیگه اون سوال اساسی رو در مورد خودت تصویری جواب داده باشی؟
اره یه بار گزاشتم تایپیکش هم تو عرض 5 دیقه رفت ترشتو کی عکس بزرگیاتو گذاشتی تو فروم؟![]()
مشترک مورد نظر در شبکه موجود نمیباشد....مشترک مورد نظر جوان است و 1000 تا ارزو داردراستی زمان بچگیات دهه ی 30 و اون حدودا دوربین عکاسی هم بوده؟![]()
دوستان اسپم بسه!!!!!!!!!
تاپیک رفت خاکی الآنه قفل میشه
لطفاً عکساتونو بذارین![]()
اقایون و خانوما سلام
این من بیدم![]()
![]()
این عکس رو یک عکاس حرفه ای که از شرره اومده بود از من گرفت ، ایشان به طور بسیار عجیبی کاری کردند که نوری که در عکس افتاده برای من یک سبیل مشتی از آب در بیاد
همون شب من تا صبح پای اینتر نت و چت و این جور چیزا بودم که صبح از من این عکس گرفته شد ، طوری بودم که نمیتونستم هیچ جا رو ببینم
شب همان روز هم من یک پرتقال از یخچال کش رفتم ( ظاهرا امروزه چک بابا رو کش میرن ) و با دوستا قرار گذاشتیم که یک پارتی خفن بذاریم
تو این عکس همه دوستان معلومه
بعدشم که بابام فهمید و قرار شد که برای من زن بگیرند تا آدم بشم و همون شب لباس دامادی ( محلی ) به تن من کردند
اینم از دوران بچگی ما که همش آوارگی بود و فرار به کوهها و جنگلها برای فرار از دست بمباران و شیمیایی عراقی ها
عجب دورانی بود
![]()
Last edited by peyman_nn; 05-10-2007 at 00:30.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)