هیشکسی به یاد عاشفانه نیس
توی دفتر دلی ترانه نیس
رو لبای سرخ دلسپردگی
هیچی جز بوسه ی تازیانه نیس
هیشکسی اهل وفا نیس به خدا
آدمی تو آدما نیس به خدا
این همه رنگ و ریا، اما دریغ؛
رنگی همرنگ خدا نیس به خدا
معنی عشق و هوس عوض شده
جای پرواز و قفس عوض شده
گرگای گرسنه جای آدمان
معنی مرگ و نفس عوض شده
آینه ی زندگی بی هویته
این دروغه که خود حقیقته
هیشکسی اهل خودش نیست و خدا
این نقابیه که روی صورته
***
آدما! ما همه مون مسافریم
یه روزی باید بذاریم و بریم
پس چرا دلو نبازیم به مهر
وقتی تو بازی دنیا حاضریم...!؟