تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 32 از 100 اولاول ... 222829303132333435364282 ... آخرآخر
نمايش نتايج 311 به 320 از 993

نام تاپيک: خدا [ عارفانه ]

  1. #311
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    خدایا پاكم كن تا تو را با انجام كارهایی كه به من سپرده ای ستایش كنم.مبادا كه در خدمتگزاری تو نا شكیبا و دلخسته شوم.این راه ,آرامشی ست كه بالا تر از درك آدمی ست.خدایا بیا و در قلب و ذهن من ساكن شو تا وسعت یابد و تمامی آفرینش را در بر گیرد.تا از هم جدا نباشیم چرا كه ما جزئی از آن كل هستیم.چنان پاكم كن تا هستی ام را وقف تو و خلقت كنم كه اسیر رنج و پریشانی ست

  2. #312
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    صدایت را لا به لای قطرات باران میشنوم
    اینچنین عاشقانه با که سخن میگویی؟

  3. #313
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    خدايا .....
    اگر انديشه ي خيانت به ياران .... بر سرم افتاد بر سر دارم كن ..... اگر به لحظه ي غفلتي در افتادم .... پيش از سقوط هشيارم كن ....

  4. #314
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    پيش از اين ها فكر مي كردم خدا
    خانه اي دارد ميان ابرها

    مثل قصر پادشاه قصه ها
    خشتي از الماسوخشتي از طلا

    پايه هاي برجش از عاج و بلور
    بر سر تختي نشسته با غرور

    ماه برق كوچكي از تاج او
    هر ستاره پولكي از تاج او

    اطلس پيراهن او آسمان
    نقش روي دامن او كهكشان

    رعد و برق شب صداي خنده اش
    سيل و طوفان نعره توفنده اش

    دكمه پيراهن او آفتاب
    برق تيغ و خنجر او ماهتاب
    هيچ كس از جاي او آگاه نيست
    هيچ كس را در حضورش راه نيست

    پيش از اين ها خاطرم دلگير بود
    از خدا در ذهنم اين تصوير بود

    آن خدا بي رحم بود و خشمگين
    خانه اش در آسمان دور از زمين

    بود اما در ميان ما نبود
    مهربان و ساده وزيبا نبود

    در دل او دوستي جايي نداشت
    مهرباني هيچ معنايي نداشت

    هر چه مي پرسيدم از خود از خدا
    از زمين، از آسمان،از ابرها

    زود مي گفتند اين كار خداست
    پرس و جو از كار او كاري خطاست

    آب اگر خوردي ، عذابش آتش است
    هر چه مي پرسي ،جوابش آتش است

    تا ببندي چشم ، كورت مي كند
    تا شدي نزديك ،دورت مي كند

    كج گشودي دست، سنگت مي كند
    كج نهادي پاي، لنگت مي كند

    تا خطا كردي عذابت مي كند
    در ميان آتش آبت مي كند

    با همين قصه دلم مشغول بود
    خوابهايم پر ز ديو و غول بود

    نيت من در نماز و در دعا
    ترس بود و وحشت از خشم خدا

    هر چه مي كردم همه از ترس بود
    مثل از بر كردن يك درس بود

    مثل تمرين حساب و هندسه
    مثل تنبيه مدير مدرسه

    مثل صرف فعل ماضي سخت بود
    مثل تكليف رياضي سخت بود

    *****
    تا كه يك شب دست در دست پدر
    راه افتادم به قصد يك سفر

    در ميان راه در يك روستا
    خانه اي ديديم خوب و آشنا

    زود پرسيدم پدر اينجا كجاست
    گفت اينجا خانه خوب خداست!

    گفت اينجا مي شود يك لحظه ماند
    گوشه اي خلوت نمازي ساده خواند

    با وضويي دست و رويي تازه كرد
    با دل خود گفتگويي تازه كرد

    گفتمش پس آن خداي خشمگين
    خانه اش اينجاست اينجا در زمين؟

    گفت آري خانه او بي رياست
    فرش هايش از گليم و بورياست

    مهربان وساده وبي كينه است
    مثل نوري در دل آيينه است

    مي توان با اين خدا پرواز كرد
    سفره دل را برايش باز كرد

    مي شود درباره گل حرف زد
    صاف و ساده مثل بلبل حرف زد

    چكه چكه مثل باران حرف زد
    با دو قطره از هزاران حرف زد

    مي توان با او صميمي حرف زد
    مثل ياران قديمي حرف زد

    مي توان مثل علف ها حرف زد
    با زبان بي الفبا حرف زد

    مي توان درباره هر چيز گفت
    مي شود شعري خيال انگيز گفت....

    *****
    تازه فهميدم خدايم اين خداست
    اين خداي مهربان و آشناست

    دوستي از من به من نزديك تر
    از رگ گردن به من نزديك تر

  5. #315
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض


    خودآیم !
    چرا از من روی گردانده ای؟
    از چه رو با دلم به آشتی ننشسته ای ؟
    -وقتی دیدگانم از اشک شوق لبریز است.-
    قلبم ، این زخمی اندوه ، هنوز تورا میخواند ،
    اما تو روی از من نهان میداری !
    روزها خورشید را نظاره میکنم ،
    شبها هر ستاره را می نامم ،
    با گلها سخن میگویم ،
    اما تو همچنان روی از من پوشانده ای !

    اي انتهاترين نقطه نظاره چشمان اميدوار و منتظرم !
    هرجا باشم از آن توهستم و مرید همه پیام آوران و عاشقان تو.
    شاگرد همه اساتیدی که راز تورا می شناسند و
    خدمتگزار تمامی انسانها و مخلوقات !
    -زیرا همه آنها از آن توهستند ..

    اي فاتح و حاكم بي رقيب ملك پهناور مهر !
    بهار ، موسم گل و بوسه سررسیده است ،
    اما من هنوز در سرشک دیدگانم غوطه ورم.
    در این سپیده دمان ،
    درختان سرسبز را می نگرم ،
    اما هنوز ترانه جدائی در گلویم میخواند :
    " معبودم ! کجائی ؟ "

    معبودم !
    مرا از عمق این حزن گرانبار بخوان ،
    تا با بالهای عشق به سویت پرواز گشایم.

  6. #316
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    7

    پيش فرض

    ما به درگاه خدا ناچیزیم
    مثل یک بوته خار در این پهن کویر

  7. #317
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض

    چقدر سخت است ياد تو باشم و بي تو زنده باشم
    چقدر سخت است که تو را در همه لحظه هايم حس کنم ولي نتوانم تو را ببينم.
    چقدر سخت است با تو بودن و نبودن
    خداي من! چقدر سخت است صبر کردن
    ولي تو خواسته اي، پس، صبرش را نيز به من عطا کن، چرا که بي لطف تو هرگز نتوانم.
    خداي من! مي خواهم سکوت کنم، ولي تو مي داني که اين سکوت از هر فريادي بلند تر و رساتر است.
    مي خواهم در سکوتم، عشق را فرياد بزنم ؛ همانند گذشته
    با اين تفاوت که اين بار معشوق نيز آگاه است.
    کمک کن، کمک کن تا به او رسم چرا که مي خواهم در او و براي او فنا شوم.
    و به تو نزديکتر
    تا روزي که ...
    خدايا! به لطف و کرمت يقين دارم.
    پس راه درست را پيش رويم قرار ده و کمک کن تا بهترين و شايسته ترين کار را انجام دهم

  8. #318
    پروفشنال rsz1368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    در اينده
    پست ها
    551

    پيش فرض

    من شكايتي نخوهم كرد
    من خواست تو را مي پذيرم
    و در همه فراز و نشيب ها و تغييرات زندگي
    شادمان خواهم بود.

  9. #319
    پروفشنال rsz1368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    در اينده
    پست ها
    551

    پيش فرض

    به سوي تو مي ايم
    خسته و با كوله باري سنگين
    هر چند لبريز از تقصير و گناه
    مالامال از ضعف و كاستي.
    به سوي تو مي ايم
    همان گونه كه هستم
    مرا بپذير
    و ان گونه كه مي خواهي بساز

  10. #320
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    خدایا..........

    وقتی منو نقاشی کردی زیبا کشیدی
    مرا در خانه ای چون رویا کشیدی
    پس چرا؟؟؟؟؟
    مرا در قایقی تنها کشیدی

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •