تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 32 از 131 اولاول ... 222829303132333435364282 ... آخرآخر
نمايش نتايج 311 به 320 از 1301

نام تاپيک: معرفي كتاب هايي كه خوانده ايم

  1. #311
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    - زمانی که پیتر جی. دانیل در کلاس چهارم درس می خواند٬ معلمش - خانم فیلیپس- مدام به او می گفت :" پیتر! تو اصلا خوب نیستی ٬تو یک سیب زمینی گندیده ای که هرگز به جایی نخواهی رسید ." پیتر تا سن 26 سالگی کاملا بی سواد ماند. یکی از دوستانش تمام شب پیش او می ماند و برایش کتاب می خواند. او حالا مالک کل خیابانی است که زمانی در آنجا می جنگید و در آنجا بود که آخرین کتاب خود به نام " خانم فیلیپس شما اشتباه می کردید!" را به چاپ رساند.

    از سری کتاب زنان کوچک

  2. #312
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    کتابی که می خواهم درباره اش صحبت کنم "مسخ" اثر جاودان فرانتس کافکا است.


    مسخ قصه هراس آوری درباره گرگور سامسا فروشنده دوره گردی که یک شبه به حشره غول آسایی تبدیل میشود . گرگور آدمی سختکوش و متکفل مخارج پدر و مادر و خواهرش بوده است.
    در این حال این حشره (گرگور) چون ذهن ، احساسات و خاطرات انسانی خود را حفظ کرده است رنج بیشتری می برد . در حالیکه طاقباز بر پشت سخت و لاک پشتی خود دراز کشیده و پاهای متعدد خود را با تشنج تکان میدهد ، زندگی پیشین و یکنواختش را به خاطر می آورد و به وضع خفت بار فعلی خود می اندیشد .پدر و مادرش از شنیدن صدای این حشره که مانند پسرشان حرف می زند به وحشت می افتند و با انزجار و هراس او را در اتاقش حبس میکنند و به ندرت سراغش می روند . خواهرش "گرتا" دل بر او می سوزاند . همه روزه برایش غذا می آورد ، کثافتهایش را تمیز میکند و صندلی قدیمی گرگور را کنار پنجره میبرد تا برادر مسخ شده اش از آن بالا برود و طبق عادتی که داشت به تماشای عابران بپردازد ، ولی نمی تواند قیافه و بوی گرگور را تحمل کند ، گرگور که به این نکته پی میبرد هنگام آمدن او به اتاقش زیر مبل میخزد . مادرش برای تامین مخارج خانواده خانه را به پانسیون تبدیل میکند و پدرش که بازنشسته بود با اکراه به سرکار خود باز میگردد . خواهرش هم شغلی میگیرد و از آن پس هنگامی که به خانه می آید چنان خسته است که غذا دادن به گرگور را فراموش میکند .........
    این داستان هراس آور که تلخی از سر و رویش می بارد یکی از بهترین هایی بوده که خوانده ام . هیچ وقت تصویر صحنه ای که گرگور قصه ما از پشت پنجره به بیرون مینگرد را فراموش نمیکنم . پنجره واسه من همیشه نماد تنهایی بوده ، مخصوصا اگه کسی از پشتش شاهد جهانی باشه . مسخ داستانی است در نقد مدرنیسم در جامعه ای که اخلاق در آن مرده است

    مسخ

    اثر : فرانتس کافکا



    توضیح جریان داستان و فلسفه اش را که مهرداد عزیز لطف کردند و کامل گفتند . پس من فقط نظر خودم را می گم :



    به نظر من هم کتاب فوق العاده ای بود
    چیزی که خیلی روی من تاثیر می گذاشت توی این کتاب این بود که با همه بی اعتنایی خانواده به گرگور و از یاد بردن همه تلاشهاش برای اونها ، بازم هم گرگور هنوز به فکرشون بود هنوز دوستشون داشت
    لحظاتی که اون قدر بی قرار بود تا مادرش را ببینه و بعد مادرش چه عکس العملی نشون می داد ....

    اخر کتاب هم خیلی غم انگیز بود اینکه بلافاصله بعد از مرگش بدون هیچ ناراحتی با چه اشتیاق وافری خانواده به زندگی می پرداخت

    نکته ای که برام جالب بود این بود که هیچ وقت گره گوار نمی پرسید چرا به این صورت در اومده
    و دنبالش که گشتم متوجه شدم این چراهای بدون پاسخ یکی از عناصر اصلی داستان های کافکاست
    افراد داستان های او هیچ وقت به دنبال چرای اصلی نیستند

    در مورد سیب من هم جایی خوندم که یهودیها عقیده دارند ادم وقتی سیب را خورد چون دارای عقل شد از بهشت رانده شد و چون گره گوار یهودی است در واقع پدر با پرتاب کردن سیب به سوی اون می خواهد بگه که به خودت بیا عقلت را به کار بینداز
    تفسیر جالبیه اما به نظر منم زیاد جالب نیست حتی تو کوچکترین قسمتها هم دنبال نماد باشیم



    کتاب قشنگ و غم انگیزی بود

  3. #313
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    مهپاره

    ترجمه صادق چوبک



    داستان در مورد شاهزاده بسیار زیبایی است که شرط او برای قبول خواستگاران این است که معمایی طرح کنند که او جواب نگوید و داستان نقل معماهایی است که سوریاکانتا برای او طرح می کند .
    دنبال داستان جذاب و یا ادبیات پرمعنا نباشید یک افسانه ساده و خیلی خیلی معمولی هندی هست که به زبان روانی نوشته شده و شاید نکته جالبش همون بیان عقاید و خداهای مختلف هندی باشه

    در زبان سانکسریت ماه و خورشید هر دو نر هستند و شاعران هرگاه بخواهند در اثار خود ماه مادینه ای را به کار برند ف قرص ماه را 16 تکه کرده و پاره ای از ان را به نام زن برمی گزینند و از این رو زن زیبا را مهپاره می نامند .
    ولی به نظر من اول داستان که راز آفرینش زن را بازگو میکند خیلی جالب است. بخصوص اون جمله ای که مرد درباره زن به خدا میگوید که: "زحمتش بیشتر از رحمتش هست"

    و دیگه خود معما ها خیلی جالبن. معما ها و جوابهایی که داده میشه.

  4. #314
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    ولی به نظر من اول داستان که راز آفرینش زن را بازگو میکند خیلی جالب است. بخصوص اون جمله ای که مرد درباره زن به خدا میگوید که: "زحمتش بیشتر از رحمتش هست"

    و دیگه خود معما ها خیلی جالبن. معما ها و جوابهایی که داده میشه.


    خوب البته باید از دید اقایون جالب هم باشه
    توی تاپیک قسمتی زیبایی از یک کتاب یک قسمتش را گذاشتم اما خوب چون خانم بودم جمله اخر پاراگراف را ننوشتم


    خوب البته به نظر منم داستان های بامزه ای بود البته خود داستانها نه جوابهاش
    منظورم این بود دنبال نکته خاصی توی کتاب نباشید با این دید برید جلو که یک افسانه عشقی هندی را قراره بخونید

  5. #315
    آخر فروم باز diana_1989's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    1,078

    پيش فرض

    بهترین نبوده فقط جالب بود :
    یه کتاب رمان دو سال پیش خودنم به اسم بعد از او !
    کتاب گریه داری بود و بهتره بگم با اعصاب من خیلی بازی کرد !
    خیلی دردناک بود
    مکالمات بین طرفین ، اتفاقات داستان دل آدم رو به درد می آورد
    ماجرای یه دختری بود که از پسر همسایه اشون خوشش می اومد و هر روز زیر نگاه های سنگین اون بود !
    پسره هم از اون آدمای مذهبی بوده و دختر رو دوست داشته
    ولی سرنوشت باعث میشه که دختر با برادر بزرگ اون پسر ازدواج میکنه
    موقع جنگ تحمیلی هم برادر شوهر و هم شوهر او خانوم میرن جنگ
    شوهرش تو جنگ اسیر میشه
    ولی همه فکر میکنن که اون مفقود الاثر شده
    زن مونده بود با یه بچه دو ساله ، بعد از مدتی با برادر شوهرش ( معشوقه ی دوران جوانیش ) ازدواج میکنه و ...
    چند سال بعد که میگذره شوهرش بر میگرده و زن از خجالت به جنوب پناه میبره و خانواده اش رو رها میکنه و بقیه ماجرا .........

  6. #316
    داره خودمونی میشه sepideh khanom's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    خیلی دور، خیلی نزدیک
    پست ها
    125

    پيش فرض

    بهترین نبوده فقط جالب بود :
    یه کتاب رمان دو سال پیش خودنم به اسم بعد از او !
    کتاب گریه داری بود و بهتره بگم با اعصاب من خیلی بازی کرد !
    خیلی دردناک بود
    مکالمات بین طرفین ، اتفاقات داستان دل آدم رو به درد می آورد
    ماجرای یه دختری بود که از پسر همسایه اشون خوشش می اومد و هر روز زیر نگاه های سنگین اون بود !
    پسره هم از اون آدمای مذهبی بوده و دختر رو دوست داشته
    ولی سرنوشت باعث میشه که دختر با برادر بزرگ اون پسر ازدواج میکنه
    موقع جنگ تحمیلی هم برادر شوهر و هم شوهر او خانوم میرن جنگ
    شوهرش تو جنگ اسیر میشه
    ولی همه فکر میکنن که اون مفقود الاثر شده
    زن مونده بود با یه بچه دو ساله ، بعد از مدتی با برادر شوهرش ( معشوقه ی دوران جوانیش ) ازدواج میکنه و ...
    چند سال بعد که میگذره شوهرش بر میگرده و زن از خجالت به جنوب پناه میبره و خانواده اش رو رها میکنه و بقیه ماجرا .........
    منم خوندمش و با قسمت گریه دارش 100% موافقم
    اما خوب نویسنده اش باید خیلی بیشتر رو جمله بندی هاش کار کنه

  7. #317
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    پست ها
    5

    پيش فرض

    من نمیدونم میشه روی کتاب کمدی الهی اسم رمان رو گذاشت یا نه اما بخش دوزخ فوق العاده زیباست


    واقعا کمدی الهی معرکه است . همون دوزخ . هیچی مثل این کتاب نیست .

  8. #318
    اگه نباشه جاش خالی می مونه دوسی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    ایل قشقایی
    پست ها
    210

    12 ه باغ مارشال

    سلام دوست عزیز

    ادامه کتاب هم با همون نام باغ مارشال هست یا با نام دیگه ای به چاپ رسیده ؟

    سعی می کنم منم حتما بخونمش
    سلام
    ببخشید که کمی دیرشد.جلددوم کتاب هم بانام باغ مارشال هست ومعروف به خاطرات ناهید.

  9. #319
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بار هستی اثرميلان کوندرا

    فکر میکنم آخرین اثر این نویسنده معروف است. البته قبلا چنتا از کتابهاشو خونده بودم مثل "عشقهای خنده دار" که به احتمال زیاد خیلی سانسور شده بود(منظورم ترجمه اش است)
    اما این رمان گونه ای دیگر است. واقعا عجیب است. پایان شوک اوری دارد. "مرز رویا و واقعیت کجاست"؟



    بار هستی

    اثر میلان کوندرا
    ترجمه پرویز همایون پور


    به نظرم خیلی کتاب قشنگی بود . یکی از موضوعات اصلی مورد توجه این بود که هیچ وقت نمی تونیم بگیم تصمیمی درست بوده یا نه چون قدرت تجربه اون لحظه با تصمیم دیگه را نداریم و نمی تونیم مقایسه کنیم .
    موضوع کتاب در اطراف یک دکتر به نام توما و همسرش ترزا اتفاق می افته . ترزا عاشق توماست و تومان نمی تونه از زنان دیگه چشم پوشی کنه .

  10. #320
    اگه نباشه جاش خالی می مونه desertwolf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    Border
    پست ها
    357

    پيش فرض

    بهترین نبوده فقط جالب بود :
    یه کتاب رمان دو سال پیش خودنم به اسم بعد از او !
    کتاب گریه داری بود و بهتره بگم با اعصاب من خیلی بازی کرد !
    خیلی دردناک بود
    مکالمات بین طرفین ، اتفاقات داستان دل آدم رو به درد می آورد
    ماجرای یه دختری بود که از پسر همسایه اشون خوشش می اومد و هر روز زیر نگاه های سنگین اون بود !
    پسره هم از اون آدمای مذهبی بوده و دختر رو دوست داشته
    ولی سرنوشت باعث میشه که دختر با برادر بزرگ اون پسر ازدواج میکنه
    موقع جنگ تحمیلی هم برادر شوهر و هم شوهر او خانوم میرن جنگ
    شوهرش تو جنگ اسیر میشه
    ولی همه فکر میکنن که اون مفقود الاثر شده
    زن مونده بود با یه بچه دو ساله ، بعد از مدتی با برادر شوهرش ( معشوقه ی دوران جوانیش ) ازدواج میکنه و ...
    چند سال بعد که میگذره شوهرش بر میگرده و زن از خجالت به جنوب پناه میبره و خانواده اش رو رها میکنه و بقیه ماجرا .........

    سلام!
    ببخشيد ولي اين جالبه؟ خيلي خيلي خيلي تكراري و كليشه‌اي هست. نمونه ايراني و خارجيش تا دلتون بخواد پيدا مي‌شه.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •