تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 319 از 469 اولاول ... 219269309315316317318319320321322323329369419 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,181 به 3,190 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #3181
    حـــــرفـه ای piremard's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    6,618

    پيش فرض

    سوتی تکراری بود. اینم یه سوتی از من...

    عموم اینا میخواستن برن مسافرت... کلید خونشون رو دادن به من که شبها برم بخوابم. عموم به من سپرد که مواظب آکواریوم باشم و به ماهیا غذا بدم. یه آکواریوم بزرگ داشتن که پر از ماهی های گرون قیمت بود. شب اول من رفتم به اینا غذا بدم بد دیدم دماسنج 24 درجه نشون میده نمیدونم چرا احساس کردم ماهی ها سردشونه بخاری شو یه کم زیاد کردم بعد نیم ساعت دیدم دماسنج اصلا تکون نخورد .دیدم اینجوری نمیشه بخاری رو گذاشتم آخر که زودتر گرم بشه بعد از اینکه گرم شد دوباره کمش کنم. بعد اومدم نشستم جلو تلویزیون و خوابم برد صبح هم سریع لباس پوشیدم رفتم خونمون دیگه آکواریوم یادم رفت. شبش اومدم دیدم از رو آب بخار بلند میشه و ماهی ها همه روی آب شناور هستن و روغنشون در اومد روی آب اومدم درستش کنم گفتم آبش رو عوض میکنم چند تا ماهی میخرم میندازم توش. نصف آبش رو خالی کردم اومدم آکواریوم رو بلند کنم از رو اوپن یهو کمرم گرفت از دستم افتاد شکست تمام آشپزخونه رو آب گرفت... کلا سه روز رفتن من خونشون رو به گند کشیدم. دیگه بعد از اون هیچ کس به من کلید خونش رو نداد :(
    من بودم حداقل ماهی پلو درست می کردم

    ****

    داشتم از منزل بیرون می رفتم همسایه در چارچوب ایستاده بود ، از دور گفتم : آقای ... من می رم بیرون با خودم کلید نمی برم ، در رو نبندید هیچی همینو گفتم و محکم در رو بستم

    وقتی برگشتم خونه همسایه ام تو همون چارچوب ایستاده بود و بلند می خندید :"تو خودت می گی در رو نبد بعد محکمتر از همیشه می بندیش"
    ---
    یک فکسی رسید که شما رو برای فلان جلسه در محل" همایشهای صدا و سیما " دعوت کردیم برای فلان چیز
    خب تابستون بود و محوطه ی جام جم هم خنک و پر از سبزه و درخت بود
    تا من محل جلسه رو پیدا کنم از بازرسی حراست رد بشم سرمای عجیبی خوردم
    آب از بینیم سرازیر بود و فقط دو تا دستمال کاغذی داشتم و دیگر هیچ

    جاتون خال چون دیر کرده بودم دقیقا روبروی خانمهای جلسه و روبروی دوربین "تنها جای خالی " نشستم و جلسه بسیار ساکت برگزار می شد و همه هم چشم در چشم همدیگر

    تازه قرار بود من متنی رو که شب قبل آماده کرده بودم بخونم !
    فیلمبردار هم دقیقا روی من زوم می کرد و در آستانه ی درب خروجی هم خانمی مشغول نُت برداری جلسه بود ، خلاصه اینکه با اون سرماخوردگی آبروی ما رفت اونهم مستند " فیلم جلسه" من با دوستم " آقای دکتر" با هم دعوت شده بودیم ؛ از اون به بعد ایشون هر وقت سمینار یا همایشی بر قرار بود بشوخی بمن می گفت : آقای ... می آی بریم جلسه

    هی چقدر خجالت آور بود حتی خاطره اش

  2. #3182
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    474

    پيش فرض

    امضای منم فک کنم از July 2007 تا الان توش سوتی بوده و هنوزم هست!

  3. #3183
    آخر فروم باز MORINIO's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    ESF
    پست ها
    4,605

    پيش فرض

    اما سوتی اصلی رو دیروز دادم. داشتم با ماشین میرفتم تو خونه . یه دختره بد جوری آمار داد. منم سریعا دور زدم و یه کم جلوتر رفتم تو یه کوچه پارک کردم دیدم اومد تو کوچه ... بعد اومد لب پنجره ماشین بهش گفتم سوار شه ولی گفت عجله داره باید بره خونه بعد بهم گفت شمارت رو نمیدی ؟ منم هول کرده بودم شماره دوستم رو گفتم اون تو گوشیش سیو کرد گفت یه ربع دیگه بهت زنگ میزنم. تا شب منتظر موندم اما زنگ نزد کلی فحش و بد و بیراه نثارش کردم. امروز دوستم رو دیدم گفت یه دختره از دیروز تا حالا دهن منو سرویس کرده هی زنگ میزنه میگه شما همونی نیستی که با ماشین تو فلان خیابون و .... منم هی میگم نه ... بازم زنگ میزنه آخرش بستمش فحش دیگه زنگ نزد. منو میگی سریع گوشی رو از دستش قاپیدم رفتم تو کال رکورد دیدم دختره با دبیت زنگ زده به دوستم گفتم اگه بازم زنگ زد شماره منو بده بهش اما با اون فحشهایی که دوستم میگفت بهش دادم فکر نکنم دیگه عمرا زنگ بزنه.
    آخ آخ چه قدر تو بدشانسی

  4. #3184
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Ni_nigc's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    336

    پيش فرض


    رفیقم شماره یه نفر که اسمش ارد هست رو می خواست .
    کلی اینور و اونور کرد و به 100 نفر زنگ زد و بلاخره بعد 2 ساعت شمارشو پیدا کرد .
    وقتی شمارشو تو گوشیش زد و باهاش تماس گرفت رو گوشیش نوشت "ارد"



    با دقت نخوندی ماجرا رو!!!

    وقتی شماره یه نفر را تو گوشیت داشته باشی اگه به صورت دستی شما ره را وارد کنی وقتی دکمه call را میزنی اسم طرف رو گوشیت مینویسه.....


    طرف شماره یارو رو داشت...اینهمه دنبال شمارش میگشت
    وقتی پیدا کرد و به صورت دستی شماره را وارد کرد و دکمه call را زد.....اسم یارو رو گوشیش افتاد

    واقعا سخت بود فهمیدنش . اصلا از اون جمله ی بالایی نمی شه این جمله ی پایینی رو استنباط کرد .

  5. #3185
    حـــــرفـه ای ebicross's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2007
    محل سكونت
    مـشـهـد
    پست ها
    3,508

    پيش فرض

    بحث رسوندن بی سرپناها شد و بحث مسافرکشی بدون مزد و مواجب با خدمات پس از فروش. گفتم منم یک سوتی این مایه ای بدم:

    یه بار همینطوری داشتم میچرخیدم دیدم 3 تا دختر منتظر تاکسی هستن. البته مسیرش تاکسی نمیومد پس منتظر چی بودن خدا میدونه.
    منم که در کارهای خیر پیش قدم میشم رفتم جلوشون و بدون یک کلمه حرف زدن منتظر شدم تا خودشون سوار شن. (کلاس کار رو رعایت میکنم)
    خلاصه اینا اومدن و مثل منگلا تو ماشینو نگاه کردن (پراید مدل 76 باید هم دیدنی باشه) و بدون اینکه سوار بشن رفتن. تا جایی هم که رفتن پشت سرشونو نگاه کردن.
    منم بیخیال شدم و رفتم. جلوی در خونه خواستم پیاده بشم دیدم در قفل بوده. نمیدونم چرا خجالت کشیدم.

  6. #3186
    داره خودمونی میشه NΣVΣRHOOD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    ماداکتو
    پست ها
    158

    پيش فرض

    سوتی تکراری بود. اینم یه سوتی از من...

    عموم اینا میخواستن برن مسافرت... کلید خونشون رو دادن به من که شبها برم بخوابم. عموم به من سپرد که مواظب آکواریوم باشم و به ماهیا غذا بدم. یه آکواریوم بزرگ داشتن که پر از ماهی های گرون قیمت بود. شب اول من رفتم به اینا غذا بدم بد دیدم دماسنج 24 درجه نشون میده نمیدونم چرا احساس کردم ماهی ها سردشونه بخاری شو یه کم زیاد کردم بعد نیم ساعت دیدم دماسنج اصلا تکون نخورد .دیدم اینجوری نمیشه بخاری رو گذاشتم آخر که زودتر گرم بشه بعد از اینکه گرم شد دوباره کمش کنم. بعد اومدم نشستم جلو تلویزیون و خوابم برد صبح هم سریع لباس پوشیدم رفتم خونمون دیگه آکواریوم یادم رفت. شبش اومدم دیدم از رو آب بخار بلند میشه و ماهی ها همه روی آب شناور هستن و روغنشون در اومد روی آب اومدم درستش کنم گفتم آبش رو عوض میکنم چند تا ماهی میخرم میندازم توش. نصف آبش رو خالی کردم اومدم آکواریوم رو بلند کنم از رو اوپن یهو کمرم گرفت از دستم افتاد شکست تمام آشپزخونه رو آب گرفت... کلا سه روز رفتن من خونشون رو به گند کشیدم. دیگه بعد از اون هیچ کس به من کلید خونش رو نداد :(
    آقا یه سوال فنی؟؟؟از اون جایی که گفتین بخاری آکواریوم رو زیاد کردین ،الان دیگه بخاری همه آکواریوم ها اتوماتیک هستند و تا 32 درجه هم بیشتر ندارن.یعنی اگه روی حد آخرش که 32 درجه هست تنظیمش کنی هر وقت به اون درجه رسید اتوماتیک بخاری خاموش میشه.در ضمن روی اون درجه ماهی ها تازه حال میکنن...موندم که چطور ماهی ها با این درجه مردن؟؟؟

  7. #3187
    آخر فروم باز pouria007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    NeverLand
    پست ها
    1,474

    پيش فرض

    واقعا سخت بود فهمیدنش . اصلا از اون جمله ی بالایی نمی شه این جمله ی پایینی رو استنباط کرد .
    ماشالا چقدر تو iq هستی

  8. #3188
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    آقا یه سوال فنی؟؟؟از اون جایی که گفتین بخاری آکواریوم رو زیاد کردین ،الان دیگه بخاری همه آکواریوم ها اتوماتیک هستند و تا 32 درجه هم بیشتر ندارن.یعنی اگه روی حد آخرش که 32 درجه هست تنظیمش کنی هر وقت به اون درجه رسید اتوماتیک بخاری خاموش میشه.در ضمن روی اون درجه ماهی ها تازه حال میکنن...موندم که چطور ماهی ها با این درجه مردن؟؟؟
    دوست عزیز خودت میگی الان... من منظورم الان نبود وگرنه خودم آکواریوم دارم و میدونم چی میگی... اما بخاری آکواریوم اینا ترموستات نداشت تایمر داشت و وقتی آخر میزاشتی یه سره روشن میموند...

  9. #3189
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    سلام
    امروز با خواهرم رفته بودیم گوشی من رو عوض کنیم با یه مدل بالا. اما دست دوم. بعد که یه گوشی گرفتیم من تمام شماره هایی که روی سیم کارتم بود رو روش کپی کردم. بعد دیدم که از گوشیه زیاد خوشم نیومده و بعد رفتم پسش دادم!!!!
    Last edited by frnsh; 14-07-2008 at 22:55.

  10. #3190
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    Ceaf.ir
    پست ها
    2,661

    پيش فرض

    سلام
    امروز با خواهرم رفته بودیم گوشی من رو عوض کنیم با یه مدل بالا. اما دست دوم. بعد که یه گوشی گرفتیم من تمام شماره هایی که روی سیم کارتم بود رو روش کپی کردی. بعد دیدم که از گوشیه زیاد خوشم نیومده و بعد رفتم پسش دادم!!!!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •