یعنی قبلا داشته شماره رو![]()
--
--
داییم میخواست پسرش رو توی یه مدرسه ثبت نام کنه که توی منطقه اشون نبود بعد آدرس خونه ما رو داده بود که یعنی ما این جا زندگی میکنیم . بعد قرار بود بیان بازدید . پسر داییم هم یه سری از کتاب هاش رو گذاشته بود توی اتاق منا که یعنی بگه این جا خونه ماست !! بعد یارو یه نگاه کرد و گفت مشکلی نیست و داشتن میرقتن که من داد زدم : ایمان کتاب هات رو نمیبری !!
داییم میخواست پسرش رو توی یه مدرسه ثبت نام کنه که توی منطقه اشون نبود بعد آدرس خونه ما رو داده بود که یعنی ما این جا زندگی میکنیم . بعد قرار بود بیان بازدید . پسر داییم هم یه سری از کتاب هاش رو گذاشته بود توی اتاق منا که یعنی بگه این جا خونه ماست !! بعد یارو یه نگاه کرد و گفت مشکلی نیست و داشتن میرقتن که من داد زدم : ایمان کتاب هات رو نمیبری !!![]()
بعدش چي شد؟
خوب بعدش چی شد ؟ کار دستشون دادی ؟داییم میخواست پسرش رو توی یه مدرسه ثبت نام کنه که توی منطقه اشون نبود بعد آدرس خونه ما رو داده بود که یعنی ما این جا زندگی میکنیم . بعد قرار بود بیان بازدید . پسر داییم هم یه سری از کتاب هاش رو گذاشته بود توی اتاق منا که یعنی بگه این جا خونه ماست !! بعد یارو یه نگاه کرد و گفت مشکلی نیست و داشتن میرقتن که من داد زدم : ایمان کتاب هات رو نمیبری !!
ایمان کی بود؟
آخه تو که IQ خوب بود؟؟؟؟![]()
بعدش چي شد؟خدا رو هزار و یک مرتبه شکر یارو خودشو زد به اون در که یعنی نفهمیده و رفت بیرون ! اگه کار دستشون داده بودم که داییم تا 100 سال دیگه ولم نمیکرد !
ایمان پسر داییم بود دیگه !ایمان کی بود؟
حدس میزدم ولی مطمئن نبودم.
یه دونه از گیم نت
چند سال پیشا یه بار رفته بودم گیم نت حسابی جو گرفته گرفته بود که یه دفعه ناجور زدنم. منم که عصبانی شدم تلافیشو سر موس و کیبورد اونجا درآوردم و موسو کوبیدم و یه مشتم به کیبورد زدم بعد دیدم صاحاب گیم نت بالا سرمهبعدشم شوت شدیم بیرون
![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)