تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 315 از 934 اولاول ... 215265305311312313314315316317318319325365415815 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,141 به 3,150 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #3141
    داره خودمونی میشه BAZY MARG's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    پست ها
    90

    پيش فرض


    او رفت
    همه چيز معتدل در سايه ی ِ
    آفتاب احساسی ممنوعه
    گاهی تا وزيدن بادی و
    تغييری چند ساعته پيش می رود و طغيان نمی كند



    او رفت
    مثل حبابی از عمق دهان ماهی تا سطح
    اوج را می خواست
    سرشارِ جنون ِروشنی تبخير شد و
    تا بازگشت به دريا راه طولانی در پيش گرفت


    او رفت
    مانند جای ِپاهايم بر ساحل شنی
    پيش می رفتم
    پشت سرم را نگاه كردم
    رد آن زير رفت و آمد موج ها محو شده بود


    او رفت
    راحت تر از روزی كه آمد
    اگر چه لحظه ای صورتش غمگين شد
    فردايش فهميدم
    آسوده خوابيده بود...


    او رفت
    مثل فصل های ِدر گذر
    شكل گل های ِنرگس
    كه زودتر از موعد خزان
    رنگ زردش مرا آزار می دهد



    او رفت
    ساده تراز بادی كه پنجره را گشود
    روزها گذشت و
    فهميدم هوا سرد شده
    بی نشان تر از باد پنجره را بستم!



    او رفت
    به جاده ای كه ذهنم می ديد و
    در قاب ِزبانم نقاشی می كرد
    گنگ از كنارش گذشت
    به دنبال تصويری ديگر



    او رفت
    تا اثبات كند حرف هايش راست بود
    مثل آن روزی كه می گفت:
    تا ابد مي مانم
    بی تو من می ميرم!


    او رفت
    در خلوت ِآغوشی غسل تعميد شود
    شايد دستی ديگر
    جای ِدست مرا از بدنش پاك كند و
    آمرزيده ی ِدرگاه ِشيطان گردد



    او رفت
    تجربه هايش با من را به حراج بگذارد
    قلب مشتری در وسوسه سوداگرش
    به تاراج رود و
    بازی ِديگری آغاز شود


    او رفت

    مثل باران به خورد زمين
    خجالت می كشيد
    از روی ِبچگی خيانت مي كرد !

    او رفت
    تا نباشد زير نگاه ِپرسشگر من
    در كنار ِديگری نقش ها می كشد و قصه ها می سازد
    ساده دل هيچ نمي داند
    عمر را می بازد !!!



    او رفت
    در خاطره ای كه من
    رهگذر جاويد
    از بعيد تنهايی ام رها شدم و انجامش
    فتح داشته هايش بود و فنا شدن لحظه ها

    او رفت
    مثل پژواك ِرنج آهنگی موزون در سكوت
    سمفونی ِويرانی نت به نت پيچيد
    تا صدای ِناقوس
    آسمانی ابری پيش روی ِخورشيد نقاشی كند



    او رفت
    سايه شد پشت درختی!
    با رسيدن غروب
    چرخش زمين رسوايش كرد و چشم های ِآسمان در جستجوی ِخنده
    غرور جنگل را به آتش بردگی كشيد



    او رفت
    خدا می داند هشيارهذيان می گفت
    مضطرب داستان می ساخت و
    دلواپس ِرسوايی
    با خودش می جنگيد !



    او رفت
    دور از من و نزديك به كسی كه می گفت
    بيش ترها دوستش خواهد داشت
    فكر می كرد می ترسم و نمی دانست
    در تقويم جدايی جستجو می كردم...


    او رفت
    مثل رويا های ِبزرگش به خوابی عميق
    هديه اش كردم به آدمی جديد
    آخرين حوای ِتاريخم را
    وقت بازگشت به زمين
    سوغات شيطان بردند تا گرمی ِ

    عشق از جنس آتش باشد ...

  2. 2 کاربر از BAZY MARG بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #3142
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    روز پاییزی میلاد تو در یادم هست
    روز خاکستری سرد سفر یادت نیست
    ناله ناخوش از شاخه جدا ماندن من

    در شب آخر پرواز خطر یادت نیست
    تلخی فاصله ها نیز به یادت مانده است

    نیزه بر باد نشسته است و سپر یادت نیست
    خواب روزانه اگر در خور تقدیر نبود

    پس چرا گشت شبانه در به در یادت نیست
    من به خط و خبری از تو قناعت کردم

    قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست
    عطش خشک تو بر ریگ بیابان ماسید

    کوزه ای دادمت ای تشنه مگر یادت نیست
    تو که خود سوزی هر شب پره را میفهمی

    باورم نیست که مرگ بال و پر یادت نیست
    تو به دل ریختگان چشم نداری بی دل
    آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست

  4. 3 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3143
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    دلهامان اگر گرم باشد، تاب خواهيم آورد سالهاي زندگي مان را
    زمستان گذشته است، گلها شکفته اند
    و باز زمان نغمه سرايي فرا رسيده است
    و تو اي کبوتر من، که در شکاف صخره ها و پشت سنگ ها پنهان هستي
    بيرون بيا و بگذار صداي شيرينت را بشنوم و صورت زيبايت را ببينم
    زيرا اکنون ديگر زمستان به پايان رسيده است

    تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
    تو را به خاطر عطر نان گرم
    برای برفی که اب می شود دوست می دارم
    تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
    تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
    برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
    لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم
    تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم
    برای پشت کردن به ارزوهای محال
    به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم
    تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
    تو را به خاطردود لاله های وحشی
    به خاطر گونه ی زرین افتاب گردان
    تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
    تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم
    تو را برای لبخند تلخ لحظه ها
    پرواز شیرین خا طره ها دوست می دارم
    تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم
    اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های اسمان دوست می دارم
    تو را به اندازه خودت ، اندازه ان قلب پاکت دوست می دارم
    تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
    تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ...دوست می دارم
    تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ...دوست می دارم
    برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و
    برای نخستین گناه...
    تو را به خاطر دوست داشتن...دوست می دارم
    تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم...دوست می دارم

    پل الوار
    Last edited by شاهزاده خانوم; 07-01-2009 at 16:36.

  6. 3 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #3144
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    برای از تو سرودن كه آرزوی محالی
    وضو گرفته نگاه‌ام به ابرهای شمالی
    هنوز در شب ابهام واژه‌های خیال‌ام
    كه شعر ناب تو می‌بارد از لب‌ام به زلالی
    بهار غرق نیازست و باغ مست تمنا
    خزان گرفته در این‌جا روند روبه زوالی
    شعور سبز پریدن در آسمان جمال‌ات
    نمی‌رسد به خیال‌ام ز شرم بی‌پروبالی
    بگیر دست دل‌ام را كه جاودانه بخوانم
    مرا به سمت رسیدن ببر از این همه كالی

  8. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #3145
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    خداوند

    تو را آفرید

    شیطان

    سجده کرد

  10. 5 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #3146
    اگه نباشه جاش خالی می مونه .::. RoNikA .::.'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    محل سكونت
    p30world
    پست ها
    271

    پيش فرض

    تمام هستی ام را برگی کن!
    بر درختی بیاویز!
    خودت باد شو!
    بر من بوز!
    به زمینم بیانداز!
    خدا که شدی و از من گذر کردی ...
    خیالم راحت می شود
    جای پای تو، مرا
    و همه هستی مرا
    تقدیس می کند!

  12. 6 کاربر از .::. RoNikA .::. بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #3147
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    خوش به حال من ودریا و غروب و خورشید
    و چه بی ذوق جهانی که مرا با تو ندید
    رشته ای جنس همان رشته که بر گردن توست
    چه سروقت مرا هم به سر وعده کشید
    به کف و ماسه که نایابترین مرجان ها
    تپش تبزده نبض مرا می فهمید
    آسمان روشنی اش را همه بر چشم تو داد
    مثل خورشید که خود را به دل من بخشید
    ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم
    هیچکس مثل تو ومن به تفاهم نرسید
    خواستی شعر بخوانم دهنم شیرین شد
    ماه طعم غزلم را ز نگاه تو چشید
    منکه حتی پی پژواک خودم می گردم
    آخرین زمزمه ام را همه شهر شنید

  14. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #3148
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    یکی اومده به خــــــوابم آتــــیشی انداخته جونم

    یکی که دلش سفیده تو نگاش عشقو می خونم

    کاش بمونه توی قلبـــــــم تا همــــیشه در کنارم

    نمی خوام چشـــــمی ببینه تا نـــظر بشه خیالم

    به کسی چیزی نمــــــی گم تا بمونه توی خوابم

    می خوام دردمــــــو بدونه تــــــا بشه محرم رازم

    می شه حرفا رو بهش گــــفت تـوی تنهایی ذهنم

    آره اون می مــــونه پیشم همه جـا حتی تو قلبم


  16. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #3149
    اگه نباشه جاش خالی می مونه .::. RoNikA .::.'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    محل سكونت
    p30world
    پست ها
    271

    پيش فرض

    برای زیستن دو قلب لازم است

    قلبی که دوست بدارد

    قلبی که دوستش بدارند

    قلبی که هدیه کند

    قلبی که بپذیرد

    قلبی که بگوید

    قلبی که پاسخ بگوید

    قلبی برای من و قلبی برای انسانی که من می خواهم

    ...تا او را در کنار خود حس کنم

  18. 3 کاربر از .::. RoNikA .::. بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #3150
    اگه نباشه جاش خالی می مونه .::. RoNikA .::.'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    محل سكونت
    p30world
    پست ها
    271

    پيش فرض

    هر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند

    سکوت سرشار از سخنان ناگفته است

    از حرکات ناکرده

    اعتراف به عشق های نهان و شگفتی های بر زبان نیامده...

    در این سکوت حقیقت ما نهفته است

    حقیقت تو؛

    هی فلانی!...

    شاید زندگی همین باشد

    یعنی وقتی عشق دستور می دهد،

    محال سر تسلیم فرود می آورد

    یعنی یک فریب ساده و کوچک آن هم

    از دست عزیزی که تو دنیا را جز با او و برای او نمی خواهی...

    آری!

    به گمانم زندگی همین باید باشد...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •