تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 314 از 469 اولاول ... 214264304310311312313314315316317318324364414 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,131 به 3,140 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #3131
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    خداييش دم اين پسره گرم ... چه تاپيك باحالي زده ...

  2. #3132
    پروفشنال آرسـام's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    شما کجاست؟
    پست ها
    932

    پيش فرض

    خداييش دم اين پسره گرم ... چه تاپيك باحالي زده ...
    ایراد از ماست که بد سلیقه هستیم

  3. #3133
    حـــــرفـه ای Havbb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    .: اصــــــ‍‍‍‍‍فــــــهــــان :. اسم من: حـامـد
    پست ها
    2,171

    پيش فرض

    خداييش دم اين پسره گرم ... چه تاپيك باحالي زده ...
    به نظرم شما برای تمام اسمایلهات موکاشتی!

  4. #3134
    داره خودمونی میشه sina_f's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2005
    محل سكونت
    ‍زمين خاكي
    پست ها
    172

    پيش فرض

    سلام عزیزم
    من یه روز تو ترمینال جنوب تو تهران بودم
    می خواستم برم اصفهان
    یه بنده خدایی بغل انوبوس بود
    ما ازش پرسیدیم اتوبوس تهران همینه؟
    یارو ما رو چپ چپ نگاه می گرد؟؟؟؟؟؟؟
    بعد بابام گفت بیابریم بابایی(حالت خوب نیست!)

  5. #3135
    داره خودمونی میشه sina_f's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2005
    محل سكونت
    ‍زمين خاكي
    پست ها
    172

    پيش فرض

    چند روز پیش با پسر عمه رفتیم بازار ولیعصر
    یه دیدم پسر عمم میگه ایول blu-ray ,TDK داده بیرون !
    گفتم کو؟
    بعد دیدم یه DVD9 !!!!!!!!!!!

  6. #3136
    داره خودمونی میشه Zokoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    3.1430world
    پست ها
    99

    پيش فرض

    یه سوتی هم از دوران پشت کنکوری و قلم چی تعریف کنم. نمیدونم اینارو تو این تاپیک قبلا گفتم یا اینکه نه. سرچ که کردم نبود.

    من سال اولی که پشت کنکور بودم تو قلم چی ثبت نام کرده بودم. خدا نصیب نکنه. یه پشتیبان داشتم اینقدر سمج بود شماره خونه پدر مادر عمو خاله کلا همه اقوام رو از من گرفته بود. انگار این آدم بیکار بود فقط کارش این بود به من گیر بده. همیشه هم تراز من پایین میومد و به من میگفت اینجوری قبول نمیشی باید بیشتر بخونی. یه روزی تو پیش دانشگاهی زنگ تفریح با بچه ها یه جمع شده بودیم و داشتیم در مورد کنکور حرف میزدیم طبق معمول که یکی از بچه ها گفت من شنیدم اگه شمع به پاسخنامه بمالی دستگاه قاطی میکنه همه رو 100% میزنه. این حرف تو ذهن من موند و همش به این موضوع فکر میکردم. تا اینکه تصمیم گرفتم هفته بعد تو آزمون قلم چی این ترفند رو اجرا کنم و اگه جواب داد تو کنکور هم ازش استفاده کنم. غرق در رویا بودم و خودم رو در صنعتی شریف تصور میکردم. شب فردایی که آزمون داشتم رفتم سوپرمارکت و یه دونه شمع از این سفیدا خریدم . آوردم خونه و با چاقو نصفش کردم و گذاشتم تو جیبم. فرداش سر جلسه آروم شمع رو در آوردم و شروع کردم به مالیدن روی پاسخنامه. بعد دیدم تابلوئه کلا سفید باشه یه 7 8 تایی رو الکی سیاه کردم دوباره شمع مالیدم یه گندکاری شد که نگو. سیاهی مداد پخش شد رو پاسخنامه شمع هم یه حالت چرکی به خودش گرفته بود. تا آخر جلسه داشتم شمع میمالیدم و تمام دستم چرب شده بود. تا اینکه تموم شد و پاسخنامه ها رو جمع کردن. پیش خودم فکر کردم یا جواب میده و من به آرزوهام میرسم یا اینکه طبق معمول ترازم پایین میاد اما دیگه به این فکر نمیکردم که چه اتفاقی قراره بیفته. فردا صبحش رفتم کارنامه مو بگیرم. وقتی پشتیبان منو دید عصبانیت از چهره ش میبارید. رفت مدیر موسسه رو صدا کرد اونم اومد و همه با عصبانیت نگام میکردن. بعد پشتیبان کارنامه مو داد دستم گفت تو کل ایران تو نفر آخر شدی O-: بعدش مدیر موسسه گفت پاسخنامه تورو سه بار دستگاه تصحیح کرد و دو بار هم دستی تصحیح کردن. تو باعث شدی رتبه شهر ما که همیشه جز 5 تای اول بود 11 بشه. بعد کلی سرکوفت زدن و ضایع کردن پیش بقیه بچه ها من از اونجا اومدم بیرون و اونها هم به همه شماره هایی که از من داشتن زنگ زدن و موضوع رو گفتن و آبروی من تو کل فامیل رفت. هر جا میرفتم میگفتن واقعیت داره تو نفر آخر تو کل ایران شدی....
    دمت گرم چه حالی از اونا گرفته شده
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــ
    امروز یه دوری زدم متفرقه این جا به یاد گذشته ! همونی که بود هست
    خوش گذشت.

  7. #3137
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Ni_nigc's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    336

    پيش فرض

    خداییش خیلی باحال بووود انقد صدای خندم بلند بووود مامانم از ترس پرید تو اتاقم
    میگم بعدا کی این ماجرا رو واسه شما تعریف کرد؟؟؟ شخه یا شخ؟؟؟؟

    این جریان رو 2 روز بعد که خونه شخ دعوت بودم ، اون بهم گفت . کلی اونجا بهش خندیدیم .

  8. #3138
    آخر فروم باز pouria007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    NeverLand
    پست ها
    1,474

    پيش فرض

    خداييش دم اين پسره گرم ... چه تاپيك باحالي زده ...
    نه اتفاقاً خیلی هم دمش سرد ! بچه مردم آبروش میره
    درود...یه سوتی داشتم که می خواستم خدمتتون عرض کنم. یک ماه پیش با بابام رفتیم بیمارستان که اونو بستری کنن ( به قول خودش میخواستن رگای قلبشو سیخ بزنن).از اون جایی که همراه کسیو راه نمیدادن این بود که توی لاوی بیمارستان منتظر شدم که بابامو بیارن توی بخش بعدا برم بالای سرش.چند دقیقه ای نشستم یهویی احساس دست به آب بهم دست داد.ناگزیر به سمت توالت بیمارستان راهی شدم.وختی رسیدم دیدم دوتا توالت داره بالای هر دوتاشم نوشته W.c منم که دیگه چشمام جایی رو نمیدید رفتم توی یکی از این توالتا و درم بستم. با خیال راحت کارمو انجام دادم و اومدم توی دستشویی که دستتامو بشورم یهویی دیدم در باز شد و یه زن نسبتا میان سال خواست بیاد تو که یهویی با دیدن من نزدیک بود بیهوش بشه، سریع با جیغ پرید بیرونو درو بست.منو میگی؟؟؟یه نیگاه تو آینه به خودم کردن گفتم شاید قیافم ترسناک شده باشه ولی تغییری حس نکردم. از زیپ شلوارمم که مطمئن شدم درو باز کردم که بیام بیرون که دیدم یه دختره تی به دست پشت در ایستاده.اولش فکرکردم میخواد تی رو روی سر من حروم کنه ولی بعدا متوجه شدم مستخدم اونجا بوده.با عصبانیت بهم گفت : آقا شما اینجا چی کار میکنین؟ با خونسردی گفتم مگه شما میرین دستشویی چه کار میکنین؟ بهم گفت : یعنی شما تابلوی بالای درو ندیدین؟یه نیگا که به بالای در کردم اینجا بود که ترانه زیبای پت و مت توی ذهنم شروع به نواختن کرد. روی یکی از تابلوها عکس یه آدم کشیده بود که فیگورش شبیه یه مرد، اون یکی تابلو هم عکس یه آدم بود که با دامنی که پاش بود فیگورش شبیه یه زن بود. یه نیگاه به دختره کردم و با پر رویی تمام گفتم توی ولایت ما وختی میخوای بری دست به آب خیلی واضح و خوانا با اسپری مشکی بزرگ روی دستشوییا نوشتن (مردونه) ، ( زنونه) تازه وقتیم داری کارتو میکنی با اشعار زیبایی که روی در توالت نوشته سرگرم میشی. اینو گفتم و در حالی که صدای جیر جیر دندونای دختر رو که از عصبانیت به هم فشار میداد میشنیدم صحنه رو ترک کردم.
    انصافاً بعد داستانیش خیلی جالب بود!

  9. #3139
    کـاربـر بـاسـابـقـه Alireza.M67's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    من مال یه دنیای کوچیکم
    پست ها
    3,313

    پيش فرض

    این سوتی داغه داغه .
    مال یه ربع پیشه .

    رفیقم شماره یه نفر که اسمش ارد هست رو می خواست .
    کلی اینور و اونور کرد و به 100 نفر زنگ زد و بلاخره بعد 2 ساعت شمارشو پیدا کرد .
    وقتی شمارشو تو گوشیش زد و باهاش تماس گرفت رو گوشیش نوشت "ارد"

  10. #3140
    آخر فروم باز Antonio Andolini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    هر آن جا که یاری خوش است
    پست ها
    987

    پيش فرض

    یه بار داشتیم از فوتبال بر می گشتیم می خواستیم بریم یه دست گیم نت هم بزنیم .... دیدیم اونور خیابون یه گیم نت هست به یکی از دوستان گفتیم برو ببین چندتا سیستم داره و وضعیتش به چه شکله ... گیم نت چون رو به آفتاب بود یه پرده زده بود روی شیشه اش و درش یه کم اون طرف تر بود .... دوستمون پرده رو ضد کنار دید پشتش شیشه هست و گفت: بسته هست! بریم یه جای دیگه! ...... بعدش هممون از ته دل بهش خندیدیم ... بدبخت ضایع شد رفت ... بعد از این که خودش هم فهمید چه سوتی ای داده کلی خندید

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •