به این میگن جواب دندان شکن![]()
--
--
به این میگن جواب دندان شکن![]()
با معاون مدرسه داشتم میز رو جابه جا میکردم....معاون مدرسمون خواست بگه :میز رو هل بده جلو که یه دفعه گفت میز رو جل بده هلو![]()
ببین! این دیگه از اون حرفا بود ها![]()
یک بار داشتم پیچ میـبـستم . پیچ گوشتی را که چرخوندم دیدم پیخ نمیچرخه اما پیچگوشتی گردش 360 درجه داشته تازه فهمیدم این پیچگوشتی نبود که 360 درجه چرخید بلکه تو دستم سور میخور فکر میکردم پیچگوشتی میچرخه
![]()
Last edited by befermatooo; 10-07-2008 at 18:09.
خیلی باحال بووود
چندتاتون سوتی موتی باهال داده بودین ها!
پس چه خنده بازاریه خونه ی شما ، یه بار دعوتمون کن بیایم یخورده بخندیم
شوخی بود![]()
از خنده بازار هم يه چيز اونورتر دقيقه اي يه اتفاق جالب يا سوتي داريمپس چه خنده بازاریه خونه ی شما ، یه بار دعوتمون کن بیایم یخورده بخندیم
شوخی بود![]()
من هم شوخي شوخي دعوتت ميکنم يه سر بياي
فکر میکردم که مکانیک تحلیلی 2 رو می افتم. ترسیدم! و گفتم بهتره ریاضی فیزیک رو حذف کنم گرچه اگر ریاضی فیزیک رو هم میافتادم مشروط نمیشدم و فقط معدلم کم میشد. خلاصه مکانیک رو با 10 قبول شدم ولی ریاضی فیزیک رو که به عقیده خود دوستام اگه امتحان میدادم یکی از بالاترین نمره های کلاس میشدم رو حذف کردم! وقتی سوالاتی رو که داده بود رو پرسیدم دییدم راحت توی 15 دقیقه اول 10 نمره میگرفتم!!!
بزرگترین اشتباه زندگی تا این لحظه حذف این درس بود. بعدیش هم احتمالا زن گرفته!
درود...یه سوتی داشتم که می خواستم خدمتتون عرض کنم. یک ماه پیش با بابام رفتیم بیمارستان که اونو بستری کنن ( به قول خودش میخواستن رگای قلبشو سیخ بزنن).از اون جایی که همراه کسیو راه نمیدادن این بود که توی لاوی بیمارستان منتظر شدم که بابامو بیارن توی بخش بعدا برم بالای سرش.چند دقیقه ای نشستم یهویی احساس دست به آب بهم دست داد.ناگزیر به سمت توالت بیمارستان راهی شدم.وختی رسیدم دیدم دوتا توالت داره بالای هر دوتاشم نوشته W.c منم که دیگه چشمام جایی رو نمیدید رفتم توی یکی از این توالتا و درم بستم. با خیال راحت کارمو انجام دادم و اومدم توی دستشویی که دستتامو بشورم یهویی دیدم در باز شد و یه زن نسبتا میان سال خواست بیاد تو که یهویی با دیدن من نزدیک بود بیهوش بشه، سریع با جیغ پرید بیرونو درو بست.منو میگی؟؟؟یه نیگاه تو آینه به خودم کردن گفتم شاید قیافم ترسناک شده باشه ولی تغییری حس نکردم. از زیپ شلوارمم که مطمئن شدم درو باز کردم که بیام بیرون که دیدم یه دختره تی به دست پشت در ایستاده.اولش فکرکردم میخواد تی رو روی سر من حروم کنه ولی بعدا متوجه شدم مستخدم اونجا بوده.با عصبانیت بهم گفت : آقا شما اینجا چی کار میکنین؟ با خونسردی گفتم مگه شما میرین دستشویی چه کار میکنین؟ بهم گفت : یعنی شما تابلوی بالای درو ندیدین؟یه نیگا که به بالای در کردم اینجا بود که ترانه زیبای پت و مت توی ذهنم شروع به نواختن کرد. روی یکی از تابلوها عکس یه آدم کشیده بود که فیگورش شبیه یه مرد، اون یکی تابلو هم عکس یه آدم بود که با دامنی که پاش بود فیگورش شبیه یه زن بود. یه نیگاه به دختره کردم و با پر رویی تمام گفتم توی ولایت ما وختی میخوای بری دست به آب خیلی واضح و خوانا با اسپری مشکی بزرگ روی دستشوییا نوشتن (مردونه) ، ( زنونه) تازه وقتیم داری کارتو میکنی با اشعار زیبایی که روی در توالت نوشته سرگرم میشی. اینو گفتم و در حالی که صدای جیر جیر دندونای دختر رو که از عصبانیت به هم فشار میداد میشنیدم صحنه رو ترک کردم.
Last edited by NΣVΣRHOOD; 11-07-2008 at 13:03. دليل: کرم داشتم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)