هه هه ماخ!!!!
یعنی هرچیزی بزرگه، باید توش ادم باشه؟!! مثلا چون خورشید صدها برابر زمینه باید توش حیات باشه؟!!
چه حرفیه عاخه؟؟؟ اینم شد دلیل؟ اینم شد حرف؟!
از کجا معلوم اونجا یه نسل از شامپانزه ها شروع کرده باشن به بهتر شدن و پیشرفت کردن؟!! زبان رو نوشته و اتش و برق و .... یا مفاهیمی شبیه به اون رو اختراع کرده باشن؟!! حالا نه شامپانزه، که هر حیوون دیگهای!!! مثلا ماهی ها یا هر کانسپت دیگه ای که جای دیگه ای باید موجود در نظر گرفته بشه!!!
البته این مربوط به وجودش نیست و بیشتر مربوط به اومدنشون به زمینه!!!
من فکر نمیکنم که خدا بشینه چند تا سیاره درست بکنه و توش ادم بریزه و یا حالا هر طرح دیگهای از موجودات که زندگی بکنن که مثلا بینشون مسابقهی خوب و خوبتر یا بد و بدتر راه بندازه!!
بعد از این همه سال، بعد از این همه گند کاری انسان ها، بعد از این همه سفر و حرکت و .... و فرستادن روبات و فضاپیما و ...، ما هنوز نتونستیم حتی از محدودهی خودمون زیاد دور بشیم! و هیچ چیزی رو هم پیدا نکردیم!! چرا باید وجود موجودی در جای دیگه که مثلا نوهی یه فضانورد میتونه بهش برسه(با توجه به اینکه انسان نمیتونه در وسیلهای باشه که به سرعت نور حرکت میکنه!!) اهمیت داشته باشه؟!!!