تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 311 از 469 اولاول ... 211261301307308309310311312313314315321361411 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,101 به 3,110 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #3101
    آخر فروم باز hossein_dig's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    تهــــــــــــــرون
    پست ها
    1,749

    پيش فرض

    حسین چند بار پستت رو تکرار میکنی؟
    یه بار زدم گفت 30 ثانیه صبر کن من دوباره بعد چند دیقه فرستادم نمیدونم زیاد که مهم نیست. 2 بار بخونید حالشو ببرید ولی زیاد نخندید دلتون درد بگیر .دی

  2. #3102
    اگه نباشه جاش خالی می مونه p 3 0 world's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    381

    پيش فرض

    این هم از قول یکی از دوستان
    یه معلم دینی داشتیم که کلاسش خیلی بی مزه و خشک بود و از اونجا که زنگ اول هم بود خیلی از بچه ها بقیه ی خواب شبانشون را در کلاس این آقا طی می کردند
    یه بار که من هم خیلی خوابم اومد سرم را گذاشتم روی میز و خوابم برد
    وسط خوب یکی از بچه های بیمزه خوشمزگیش از یه میزانی بالاتر رفته بود و شروع کرداز پشت دست زدن به من
    من هم که شدیدا خوابم میومد شدیدا دستم را در پشتم تکون دادم و گفتم .......... نکن
    دیدم دوباره زد
    عصبانی بود که گفتم مرتیکه ی خر مگه مریضییییییی
    معلمون بود
    خداییش خوب معلمی بود فقط بلد نبود خوب درس بذه مه بعد هم معاون شد

  3. #3103
    آخر فروم باز pouria007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    NeverLand
    پست ها
    1,474

    پيش فرض

    این هم از قول یکی از دوستان
    یه معلم دینی داشتیم که کلاسش خیلی بی مزه و خشک بود و از اونجا که زنگ اول هم بود خیلی از بچه ها بقیه ی خواب شبانشون را در کلاس این آقا طی می کردند
    یه بار که من هم خیلی خوابم اومد سرم را گذاشتم روی میز و خوابم برد
    وسط خوب یکی از بچه های بیمزه خوشمزگیش از یه میزانی بالاتر رفته بود و شروع کرداز پشت دست زدن به من
    من هم که شدیدا خوابم میومد شدیدا دستم را در پشتم تکون دادم و گفتم .......... نکن
    دیدم دوباره زد
    عصبانی بود که گفتم مرتیکه ی خر مگه مریضییییییی
    معلمون بود
    خداییش خوب معلمی بود فقط بلد نبود خوب درس بذه مه بعد هم معاون شد
    ایول جالب بود
    نمونه ای از یک سوتی
    بعضیا میان جوک تعریف میکنن!

  4. #3104
    آخر فروم باز 3Dmajid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    پشت کامپیوتر
    پست ها
    6,067

    پيش فرض

    یه سوتی خفن منو پسر خالم دادیم.

    یه سری منو پسر خالم میخواستیم بریم خونه ی اون یکی خالم تا اون یکی پسر خالم رو هم دنبالش بگیریم و با خودنون ببریم. بعد که از پشت آی فون صداش کردیم گفت الان میام ... بعد از 15 ثانیه من یه فکری به ذهنم زد. به پسر خالم گفتم بیا با هم پشت در قایم شیم تا اومد یه دفه "هووووووووو" کنیم بپریم جلوش و بترسه ...
    پسرخالم هم با این فکر من موافقت کرد. یه دفعه صدای پاش رو توی راهرو شنیدیم و سریع قایم شدیم. تا در رو باز کرد منو و پسرخالم پریدیم وسط و گفتیم "هووووووووووووووووووووووو وووووووووووووووووو"
    بعد اون بدبخت هم از شدت ترس دو متر پرت شد اون ور ... ولی پسر خالم نبود ... شوهر خالم بود !!!

  5. #3105
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,458

    پيش فرض

    یه سری منو پسر خالم میخواستیم بریم خونه ی اون یکی خالم تا اون یکی پسر خالم رو هم دنبالش بگیریم و با خودنون ببریم. بعد که از پشت آی فون صداش کردیم گفت الان میام ... بعد از 15 ثانیه من یه فکری به ذهنم زد. به پسر خالم گفتم بیا با هم پشت در قایم شیم تا اومد یه دفه "هووووووووو" کنیم بپریم جلوش و بترسه ...
    پسرخالم هم با این فکر من موافقت کرد. یه دفعه صدای پاش رو توی راهرو شنیدیم و سریع قایم شدیم. تا در رو باز کرد منو و پسرخالم پریدیم وسط و گفتیم "هووووووووووووووووووووووو �وووووووووووووووووو"
    بعد اون بدبخت هم از شدت ترس دو متر پرت شد اون ور ... ولی پسر خالم نبود ... شوهر خالم بود !!!
    کلی خندیدیم .....

  6. #3106
    آخر فروم باز 3Dmajid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    پشت کامپیوتر
    پست ها
    6,067

    پيش فرض

    حالا یه سوتی دیگه دادم سر امتحان ریاضی :
    9 ضربدر 1 رو 7 حساب کردم !!
    نمیدونم چه جوری ؟ جمعش کنی، تفریقش کنی، تقسیمش کنی، بزنی تو سرش ! ! هر کاری کنی 7 در نمیاد.

  7. #3107
    پروفشنال Meisam Khan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    616

    پيش فرض

    حالا یه سوتی دیگه دادم سر امتحان ریاضی :
    9 ضربدر 1 رو 7 حساب کردم !!
    نمیدونم چه جوری ؟ جمعش کنی، تفریقش کنی، تقسیمش کنی، بزنی تو سرش ! ! هر کاری کنی 7 در نمیاد.
    ذهن بسیار خلاقی داری. قدرش رو بدون.

  8. #3108
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    حالا یه سوتی دیگه دادم سر امتحان ریاضی :
    9 ضربدر 1 رو 7 حساب کردم !!
    نمیدونم چه جوری ؟ جمعش کنی، تفریقش کنی، تقسیمش کنی، بزنی تو سرش ! ! هر کاری کنی 7 در نمیاد.


    من بیشتر به توضیح قرمزت خندیدم تا سوتیت!!!!
    Last edited by frnsh; 09-07-2008 at 19:44.

  9. #3109
    پروفشنال آرسـام's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    شما کجاست؟
    پست ها
    932

    پيش فرض

    سلام یه سوتی میخواستم براتون تعریف کنم این قضیه مال اولای زمانی بود که تازه اسکناس پنج هزار تومنی اموده بود :

    آقا ما به قصد رفتن به ولی عصر یه جائی که با یکی قرار داشتم تو میدون جمهوری که بعد بریم ولی عصر به موقع رسیدم بعد از احوال پرسی گفتیم با اوتوبوس بریم که سریع تر برسیم جیبا رو نگاه کردیم دیدیم بلیط توی جیب یافت نمی شه رفتیم دم باجه پولو دادیم بعد منتظر موندم دیدم منو خیلی بد نگاه میکنه ( نگاه عاقل اندر صفیح ب.البته بلا نسب خودم و شما) منم پرو پرو گفتم آقا چرا انقدر لفتش میدی زود باش .بیلط فروش با عصبانیت گفت : آقا من چند تا بلیط بدم ؟ گفتم 10 تا بقیشم بده گفت مگه من بانکم !؟ منم دستشو نگاه کردم دیدم از اونجای که رنگشون شبیه هم هستن بجای 500 بهش 5000 هزاری دادم .آقا مارو بگی بیلط رو با بقیه پول گرفتیمو سریع دور شدیم
    البته الان 5000 تومانی دیگه پول خرد محسوب می شود
    این هم از قول یکی از دوستان
    یه معلم دینی داشتیم که کلاسش خیلی بی مزه و خشک بود و از اونجا که زنگ اول هم بود خیلی از بچه ها بقیه ی خواب شبانشون را در کلاس این آقا طی می کردند
    یه بار که من هم خیلی خوابم اومد سرم را گذاشتم روی میز و خوابم برد
    وسط خوب یکی از بچه های بیمزه خوشمزگیش از یه میزانی بالاتر رفته بود و شروع کرداز پشت دست زدن به من
    من هم که شدیدا خوابم میومد شدیدا دستم را در پشتم تکون دادم و گفتم .......... نکن
    دیدم دوباره زد
    عصبانی بود که گفتم مرتیکه ی خر مگه مریضییییییی
    معلمون بود
    خداییش خوب معلمی بود فقط بلد نبود خوب درس بذه مه بعد هم معاون شد
    خداییش اصلا نمیخوام تو اون موقعیت جای تو بودم. خیلی خفن بود.

  10. #3110
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    Ceaf.ir
    پست ها
    2,661

    1 این یک سوتی از P30World



    من خودم رفتم تو اون تاپیک و بهش جواب دادم !!!!!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •