سال پیش بود داشتم از میله ی کناره راه پله مدرسه مون سر میخوردم یهو خوردم به یکی فکر کردم یکی از بچه هااست چون معلم ها بالا جلسه داشتن بهش گفتم پدر سگ برو اون ور دیدم نرفت کنار برگشتم دیدم معلم ادبیاتمون چیزم چیز شد.قشنگ سرخ شدم یعد معلمه گفت ببخشید جلو شما بودم از اون به بعد باهام یه جوری شد.
چند تا دیگه دارم که فردا میگم(یعنی امروز ساعت 1 شبه)