عشق چون با واژه بازی می کند
می شود شعری شگفت
می توان با ان جهانی را گرفت
عشق چون با واژه بازی می کند
می شود شعری شگفت
می توان با ان جهانی را گرفت
عشق آن اگر باشد که من دیدم....انسان فوق العاده میخواهد
علیرضا آذر
موهایت سیاست مداران قابلی هستند
دست به سر که می بری
دست به سر می کنی
من و روسریت حزب باد
می شویم!
چای دم كن خستهام از تلخی نسكافهها
چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است
من در تو اَم
سخت گرفتار!
Last edited by - Saman -; 18-04-2015 at 11:03.
بیخود بنشین پیشم
بی خود کن و بی خویشم
دلم بهار میخواهد
عاشقم شو
میدانم
به خاطر همه بايدها
نبايد تو را دوست داشته باشم...
علی نيكخو
Last edited by - Saman -; 22-04-2015 at 12:37.
خاموشی بهانه است
مشترك مورد نظر قصد فراموشی دارد...!
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)