تجدیدی ها
بچه ها بیاید، ببینید کسی حق نداره با اون بچه خر خونه حرف بزنه. کسی تحویلش بگیره دندوناشو خرد می کنیم. همش سرش تو کتاب و درسه،بچه مثبت فلان فلان شده، وقتی تنها شدی می فهمی.
این حال و هوای مدرسه محله من و تو نیست رفیق. کاشکی این طور بود.یاد بچگیات انداختمت. من خودمم یاد بچگیام افتادم، چی کار کنم، تقصیر مردای اسما بزرگ سازمانه. تقصیر کوتوله های فدراسیونه. به من چه در ردای مدیریت کلان ورزش خجالت نمی کشن قداره برداشتن و نفس کش می طلبن. به من چه دم در بیرون مدرسه زنگ آخر وایسادن تا بریزن سر شاگرد زرنگه و تا می خوره بزننش. زوره داداش من، زور!
مدرسه ای که ناظم ومدیرش هوای قداره کش رو دارن همین می شه. درس می خونی فلان فلان شده شترق بگیر. سر کلاس سوالی که ما نتونستیم جواب بدیم رو جواب میدی خود شیرین؟ بومب نوش جونت! لیاقت چاپلوسیات همین مشت و لقده. بی پدر و مادر تو کار ماها دخالت می کنه. چرا این جوری کردین؟چرا اونجوری کردین؟ به تو چه ربط داره؟ دوبار که حالتو جا بیاریم ادم میشی.شکر اضافه میل نمی کنی.
عزیزی که داری خط خطیای منو می خونی به من خرده نگیر. رئیس و روئسای این ورزش به من یاد دادن .این ادبیات فاخر این روزای ورزشه مملکت من و توئه. عین تنبلای کلاسای درس بچگیامون از درس جواب دادن یه شاگرد زرنگ مو فرفری بد جور دارن ناراحت شدند. یادته اگه همه تک می گرفتن ضایع نبود، ولی کافی بود یکی نمره خوب بگیره، اون نمره خوبه گندکاری بقیه رو بدتر نشون می داد.ضایع تر می کرد.معلم هوار می کشید اخه اینم تو همین کلاس بوده. هر چی گفتم به این به شما لامصبام گفتم. اون وقت همه دار و دسته تجدیدیا قرار می ذاشتن زنگ که خورد بریزن سر صاحاب نمره خوبه و دخلشو بیارن. اگه مدیر و ناظمم تو باغ نباشن که چه بهتر.
منبع:آرین اسپرت