تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 31 از 35 اولاول ... 21272829303132333435 آخرآخر
نمايش نتايج 301 به 310 از 347

نام تاپيک: گفتگو درباره کتاب هایی که خوانده ایم

  1. #301
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    یکی دیگر از نمادهای بسیار واضح در صد سال تنهایی ماهی کوچولوهای طلایی هستند که سرهنگ آئورلیانو بوئندیا آن ها را می سازد این ماهی ها در طول زمان معنای متفاوتی را برای خواننده القا می کنند.
    در ابتدا این ماهی های طلایی نمایانگر سرشت هنرمندانه آئورلیانو بوئندیا و دیگر بوئندیا ها ست.خیلی زود آنها نقش درخشانی در تاثیر آئورلیانو بوئندیا بر محیط پیرامونش ایفا می کنند.برای مثال 17 پسر او هر کدام یکی از این ماهی ها را دریافت می کنند و در این جا این نمادی است از این که آئورلیانو بوئندیا می خواهد از طریق پسرهای خود بر جهان تاثیر بگذارد.در یک زمان دیگر از این ماهی ها به عنوان رمزی برای اثبات وفاداری پیغام رسان های آزدای خواهان استفاده می شود.پس از سالهای زیاد که از این ماجرا می گذارد این ماهی ها به اشیایی کلکسیونی تبدیل می شود فقط نمایانگر اثر باستانی و یادگار یک رهبر می شوند.وقتی آئورلیانو بوئندیا متوجه می شود که این ماهی های کوچولو دیگر حالت سمبلیک ندارند و نشان دهنده ی یک ایده آل و یک هدف غلط هستند او از ساختن این ماهی ها دست می کشد و شروع می کند به آب کردن این ماهی های کوچولوی طلایی.

  2. 8 کاربر از mehrdad21 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #302
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    صد سال تنهایی(نکات مهم)

    نام:صد سال تنهایی
    تاریخ انتشار:1967
    سبک:رئالیسم جادیی
    زبان:اسپانیولی
    راوی:دانای کل و ناشناس
    زاویه دید: سوم شخص
    زمان:اوایل قرن 19 تا اواسط قرن 20
    مکان وقوع:ماکاندو شهری خیالی در کلمبیا
    مهمترین عناصر:جدال بین زندگی سنتی و مدرن؛سنت و مدرنیته
    قهرمان:خانواده بوئندیاها
    اتفاق مهم پرده اول :جنگ داخلی در ماکاندو، کاشت موز
    نقطه اوج:اعتصاب کارگران کارخانه موز و قتل عام آنها در کنار ایستگاه قطار




    نگاه بزرگان به صد سال تنهایی:
    نویسنده نامی مکزیکی کارلوس فوئنتس (خالق شاهکاری به نام "آئورا")وقتی مارکز سه فصل ابتدایی "صد سال تنهایی" را برای او فرستاد تا آنها را نگاهی بیندازد شگفت زده شد.وقتی رمان منتشر شد به سرعت کل دنیا را تحت تاثیر قرار داد و به بسیاری از زبانها ترجمه شد.چاپ نخست کتاب در عرض یک هفته تمام شد.در مارس 1970 پابلو نرودا شاعر نامی شیلی در مقاله ای در مجله تایم صد سال تنهایی را "بزرگترین اثر اسپانیولی زبان پس از رمان پرآوازه دن کیشوت (سروانتس) نامید"
    منتقدان بسیاری به تعریف از سبک و ساختار رمان پرداختند اما کم کم منتقدانی نیز پیدا شدند که ایراداتی را به کتاب وارد می دانستند. یکی از مهمترین ایرادات این بود که مارکز خواننده را بمباران اطلاعاتی کرده و فرصت نفس کشیدن را به خواننده نداده و بسیاری از این اطلاعات ضروری نبوده . منظور آنها قسمت جنگهای داخلی بود که آن را بسیار طولانی می دانستند.بسیاری از منتقدین به مرور معناهای فرامتنی از کتاب برداشت کردند و به نقد اثر پرداختند تقریبا همگی اعتقاد داشتند ماکاندو صد سال تنهایی همان آمریکای لاتین است.
    بسیاری از منقدین ادبی به مقایسه خانواده بوئندیا با خانواده های مشهور در رمان های دیگر کردند ابتدا خانواده بوئندیا را با خانواده کارامازوف در شاهکار داستایوسکی مقایسه کردند و بعد آن را با خانواده سارتوریس ویلیام فاکنر ربط دادند.



    کسی نمی خواد تو بحث شرکت کنه
    پس برا چی گفتید صد سال تنهایی ؟

  4. 9 کاربر از mehrdad21 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #303
    آخر فروم باز omid.k's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Basin city
    پست ها
    2,500

    پيش فرض

    آيا سمبل ها اون قدر كه بايد مشتركند كه در بحث از يه كتاب مورد توجه قرار بگيرن؟ آيا مي شه نوشته رو از خواننده جدا كرد؟ شايد وقتي من يه كتاب رو مي خونم اين سمبل ها رو ببينم اما توي هر كتابي كه مي خونم تجربه اي هست فقط براي من كه وقتي با چنين برخورد آكادميكي مواجه مي شه مي خشكه...
    اگه همچين ديدي دارم بهتره خودمو يه جايي گم و گور كنم... اشكال از تو نيست... تا قبل از خوندن اين پستا ( راستي واقعا مرسي ) مي خواستم از شخصيتا بگم... ولي اونارم حتما تيپيك مي گيرن... داستانم كه مشخص كردن رئاليسم جادوييه... اون قدر كامل گفتي (گفتن ) كه كم آوردم!
    برخورد های آکادمیک راهی برای رسیدن به خلاقیت یا درک بهتری از پدیده ای هستند که درک کاملش میتونه دشوار باشه

    با این حال خوندن نظر یه علاقه مند همیشه میتونه جذاب تر باشه ....
    همونجوری که یه مولف بعد از تالیفش میمیره ... یه منتقد از بعد از نقدش تموم میشه ....
    به هر حال اگه نظرت رو میدادی خوشحال میشدیم

  6. 3 کاربر از omid.k بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #304
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    نمي دونم چرا بقيه شركت نمي كنند ولي وقتي من فاكتايي مثل نقطه اوج رو روي رمان مورد علاقم ديدم عقب كشيدم...
    آيا سمبل ها اون قدر كه بايد مشتركند كه در بحث از يه كتاب مورد توجه قرار بگيرن؟ آيا مي شه نوشته رو از خواننده جدا كرد؟ شايد وقتي من يه كتاب رو مي خونم اين سمبل ها رو ببينم اما توي هر كتابي كه مي خونم تجربه اي هست فقط براي من كه وقتي با چنين برخورد آكادميكي مواجه مي شه مي خشكه...
    اگه همچين ديدي دارم بهتره خودمو يه جايي گم و گور كنم... اشكال از تو نيست... تا قبل از خوندن اين پستا ( راستي واقعا مرسي ) مي خواستم از شخصيتا بگم... ولي اونارم حتما تيپيك مي گيرن... داستانم كه مشخص كردن رئاليسم جادوييه... اون قدر كامل گفتي (گفتن ) كه كم آوردم!
    اینها برخورد آکادمیک نیست
    اینها نظر منه
    نظر من هم یک نظره و نمی دونم شما چرا طاقت نظر و سلیقه ی دیگری رو نداری؟
    شما به جای اینکه نظرتو بدی داری از من انتقاد می کنی.
    من پستامو پاک کنم شما رضایت می دی ما رو از نظراتت مستفیض کنی. این کتاب حدود 1.5 ماهه در بحثه و من 2 هفته است درموردش دارم می نویسم. قبلش چرا نظرتو ندادی شما ؟
    Last edited by mehrdad21; 21-04-2009 at 17:33.

  8. 6 کاربر از mehrdad21 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #305
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    توی این تاپیک قراره در مورد کتاب های مختلف بحث کنیم ، اطلاعاتمون را به اشتراک بذاریم و با نکات و زاویه های دید جدید اشنا بشیم و تاپیک راهنمایی برای روند کتاب خونیمون باشه

    اما مهم تر از همه اینها اینکه اگر هم تا به حال فرصتشو نداشتیم الان به خودمون این فرصت را بدیم که ظرفیت های وجودیمون را بالا ببریم و یاد بگیریم به عنوان یک موجود اجتماعی و دارای قوه تشخیص یکی از ضروری ترین نکاتی که باید رعایت کنیم احترام به عقاید دیگرانه . می شه کامل با یک نفر مخالف باشید ولی باید یاد بگیریم جواب یک عقیده مخالف با عقیده ما توهین و ... نیست . اگه من نوعی بخوام به هر کس که یک جور دیگه فکر می کنه توهین کنم که سنگ روی سنگ بند نمی شه


    در محدوده این تاپیک من و همکارها هم اخرین کاری که می کنیم حذف پستهای توهین امیز و دادن تذکر به دلیل توهین هست اما صد در صد اینجا جای خوبیه که قدرت تحمل و هماهنگی اجتماعی خودمون را بالا ببریم تا توی زندگی واقعیمون با تذکرات جدی تر رو به رو نشیم


    مرسی از همه دوستانی که توی بحث به صورت اگاه و با هدف مفید شرکت می کنند و وقت و اطلاعاتشون را باسایرین قسمت می کنند

    من به شخصه این کتاب را نخوندم که توی بحثتون شرکت کنم اما از مطالب همه دوستان استفاده کردم از همه شون ممنونم

  10. 6 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #306
    آخر فروم باز halflife g's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    دور دور دور....
    پست ها
    2,868

    پيش فرض

    توی این تاپیک قراره در مورد کتاب های مختلف بحث کنیم ، اطلاعاتمون را به اشتراک بذاریم و با نکات و زاویه های دید جدید اشنا بشیم و تاپیک راهنمایی برای روند کتاب خونیمون باشه

    اما مهم تر از همه اینها اینکه اگر هم تا به حال فرصتشو نداشتیم الان به خودمون این فرصت را بدیم که ظرفیت های وجودیمون را بالا ببریم و یاد بگیریم به عنوان یک موجود اجتماعی و دارای قوه تشخیص یکی از ضروری ترین نکاتی که باید رعایت کنیم احترام به عقاید دیگرانه . می شه کامل با یک نفر مخالف باشید ولی باید یاد بگیریم جواب یک عقیده مخالف با عقیده ما توهین و ... نیست . اگه من نوعی بخوام به هر کس که یک جور دیگه فکر می کنه توهین کنم که سنگ روی سنگ بند نمی شه


    در محدوده این تاپیک من و همکارها هم اخرین کاری که می کنیم حذف پستهای توهین امیز و دادن تذکر به دلیل توهین هست اما صد در صد اینجا جای خوبیه که قدرت تحمل و هماهنگی اجتماعی خودمون را بالا ببریم تا توی زندگی واقعیمون با تذکرات جدی تر رو به رو نشیم


    مرسی از همه دوستانی که توی بحث به صورت اگاه و با هدف مفید شرکت می کنند و وقت و اطلاعاتشون را باسایرین قسمت می کنند

    من به شخصه این کتاب را نخوندم که توی بحثتون شرکت کنم اما از مطالب همه دوستان استفاده کردم از همه شون ممنونم

    افرین این حرفایی رو که گفتین جامعه ما خیلی بهش نیاز داره





    خوب دوستان کتاب بعدی کدومه؟؟؟؟؟

  12. #307
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    مصاحبه ای خواندنی با گابریل گارسیا مارکز

    آن روز پدر، بچه اش را برای کشف یخ می برد



    روزی که به قصد نوشتن صد سال تنهایی پشت ماشین تحریر نشستی.با چه نیتی شروع کردی؟

    با نیت باز کردن دریچه ای به جانب تمام تجربه هایی که به گونه های مختلف در دوران کودکی بر من تاثیر گذاشته بودند.

    تو همیشه از منتقدان با تمسخر یاد می کنی.چرا در مقابل آن ها این قدر سخت هستی؟

    آنها مثل کشیش ها پر طمطراقند،ملتفت نیستند که رمانی مثل "صد سال تنهایی" را نباید خیلی جدی بگیرند.محرک این کتاب چند اشاره است. اشاره هایی که فقط دوستان نزدیکم آنها را ملتفت می شوند.منتقدان به خودشان بسیار زحمت داده اند تا معماهای کتاب را حل کنند و حتی این اشتباه را مرتکب شدند که مزخرفات بسیاری سر هم کنند.

    اما این مانع نمی شود که کتاب، بسیار بیش از رهایی شاعرانه از خاطرات کودکی ات باشد.مگر یکبار نگفتی که داستان بوئندیاها می تواند برگردانی از داستان آمریکای لاتینی ها باشد؟

    بله، فکر می کنم گفته ام.داستان آمریکای لاتین هم مثل رمان من، مقداری کوشش بی حد و فجایعی است که از پیش به فراموشی محکوم هستند.بین ما، طاعون فراموشی به خوبی یافت می شود. وقتی زمان بگذرد،دیگر نخواهد پذیرفت که قتل عام کارگران شرکت موز حقیقت داشته و دیگر هیچ کس از سرهنگ"آئورلیانو بوئندیا" یادی نخواهد کرد.


    و جنگ های توام با شکست می تواند بیانگر ناکامی های سیاسی باشد.اگر احیانا سرهنگ بوئندیا برنده می شد. چه می شد؟

    کاملا به "پاییز پدرسالار" شبیه می شد.هنگام نوشتن کتاب، گاهی وسوسه می شدم که او را صاحب قدرت کنم، که البته اگر چنین می شد، به جای صد سال تنهایی ، "پاییز پدر سالار" نوشته می شد.

    وقتی که هجده سال داشتی.سعی کردی این داستان را بنویسی.تا کجا این طرح را پیش بردی؟آیا از همان ابتدا داستانی بود که یک دوره صد ساله را شامل می شد؟

    هرگز موفق نشدم یک ترکیب مستمر بسازم. فقط تکه های مجزا بودند که بعضی از آنها در روزنامه هایی که در آنها کار می کردم،چاپ می شدند.هرگز در بند تعداد سالها نبودم.حتی کاملا مطمئن نیستم که داستان "صد سال تنهایی" واقعا صد سال طول می کشد.

    چرا در آن زمان از نوشتن این رمان دست کشیدی؟

    چون در آن زمان نه تجربه داشتم، نه اعتماد به نفس و نه حداقل تکنیک برای نوشتن رمانی از این دست.

    اما چرخش داستان در ذهنت ادامه داشت....

    برای حدود پانزده سال موفق شدم لحن مورد نظرم را برای این داستان پیدا کنم . به عقیده خودم روزی که با همسرم و بچه هایم به "آکاپولکو" می رفتم، آن را کشف کردم.من باید داستان را از جایی شروع کنم که پدر، بچه را برای کشف یخ می برد.

    یک داستان بسیار ساده...

    داستان بسیار ساده ای که با سحر و جادو با تمام بی آلایشی و با روش مادربزرگم که قبلا برایت گفتم به زندگی روزمره وارد می شود.

    درست است که راهت را از سفری که در پیش داشتی،کج کردی و در بازگشت داستان را نوشتی؟

    درست است. هرگز به آکاپولکو نرسیدم.




    ادامه دارد

  13. 8 کاربر از mehrdad21 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #308
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    خوب دوستان کتاب بعدی کدومه؟؟؟؟؟
    تا آخر این هفته هم صد سال تنهایی باشه که از شنبه کتاب رو عوض کنیم
    البته اگر دوستان کماکان مایل به ادامه ی بحث و گفتمان ها باشند

    کتاب های پیشنهادی تون رو هم بفرمایید

    ممنون

  15. 4 کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #309
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    مصاحبه با مارکز (قسمت آخر)

    مرسدس(همسر مارکز) چه کرد؟

    تو نمی توانی تصور کنی که او چه خل بازی هایی را تحمل کرده.بدون مرسدس موفق نمی شدم کتاب را بنویسم.او موقعیت را به دست گرفت.چند ماه پیش از چاپ کتاب، یک ماشین خریده بودم.آن را گرو گذاشتم و با این حساب که حداقل برای شش ماه زندگیمان کافیست، پول را به مرسدس دادم.نوشتن کتاب یک سال و نیم طول کشید.وقتی پول تمام شد، او چیزی به من نگفت.نمی دانم چطور موفق شد از قصاب و نانوا و ... نسیه بگیر و صاحب خانه را مجاب کند که 9 ماه اجاره را نپردازیم.

    در کتاب، دیوانگی ها، اختراع، کیمیاگری، جنگ و ... مال مردها و خوبی مال زن هاست.آیا نسبت به این دو جنس، این طور فکر می کنی؟

    معتقدم که زن ها دنیا را در دست هایشان دارند، تا نیفتد و تکه تکه نشود.حال آنکه مردها سعی دارند تاریخ را پیش ببرند.در نتیجه می شود از خود پرسید که کار کدام یک،از جنبه عقیدتی کمتر حائز اهمیت است.

    مشکل ترین لحظه کتاب برایت کدام بود؟

    ابتدای کار، روزی که با گذراندن مشکلات فراوان، اولین جمله را تمام کردم، خوب به یاد دارم.بعد از آن با وحشت از خود پرسیدم که حالا تا چه حد قادرم باقی قضایا را به آن بچسبانم.در واقع تا لحظه کشف کشتی حامل طلا و نقره در میان جنگل، باور نمی کردم که کتاب می تواند به جایی برسد! اما از آن جا به بعد به هذیان تبدیل شد و بسیار هم مفرح بود.

    روزی که کتاب را تمام کردی، به یاد داری؟ چه ساعتی بود؟ چه حسی داشتی؟

    هیجده ماه تمام، آن را هر روز از نه صبح تا سه بعد از ظهر می نوشتم. آن روز با اطمینان می دانستم که آخرین روز کار است ، اما کتاب در ساعت یازده صبح، ناگهان به پایان طبیعی خودش رسید. همسرم در خانه نبود با تلفن هم نتوانستم کسی را پیدا کنم تا بگویم کار را تمام کرده ام.آشفتگی ام را آن چنان به یاد دارم که انگار همین دیروز بود.نمی دانستم با این همه وقت باقیمانده چه کنم و سعی کردم برای زنده ماندن تا سه بعد از ظهر، چیزی اختراع کنم.

  17. 5 کاربر از mehrdad21 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #310
    آخر فروم باز arash66_2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    محل سكونت
    جایی همین نزدیکی ها
    پست ها
    2,505

    پيش فرض

    سلام.
    من هم این کتاب رو از کتابخانه دانشگاه پیدا کردم از دیروز دارم می خونم به نظرم باید کتاب جالبی باشه الان نمیشه نظر داد هنوز 5 فصل از 20 فصلش رو خوندم و ترجمه کیومرث پارسای هستش ( خوبه یا نه زیادی چرته ؟ )
    باید بخونم که ببینم چی میشه ...
    هنوز به بحت در مورد این کتاب ادامه بدین تا تموم کنیم.
    اینه :

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •