سریال مرد هزار چهره

[Asalbanoo]

نقد فیلم مرد هزار چهره

سلام
ضمن تشکر
با تاپیک اصلی ادغام شد.
ممنونم

[دل تنگم]

حتما شما هم با ديدن قسمت آخر و سكانس آخرين دفاعيات مسعود شصت چي با بازي عالي مديري حال كرديد !

اين قسمتش رو جدا كردم :

برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

آخرين دفاعيات مسعود شصت چي :

« چه دفاعي از خودم بكنم جناب قاضي

من بي دفاعم

من شريف تربيت شدم ، من شريف بزرگ شدم

نه كسي منو مي شناخت ، نه كسي بنده رو مي ديد ، نه ثروتمند بودم و نه هيچ چيز ديگه

همه سهم بنده از زندگي ؛

كار كردن در زيرزمين اداره بايگاني بود ، لاي پرونده ها

من ساده بودم ، من همه چيز رو باور مي كردم ، من با هيچ كس مخالفت نمي كردم

سرم به كار خودم بود و شريف بودم

من نمي خواستم به بانك برم

من نمي تونستم طبابت كنم

من نمي تونستم سرهنگ باشم

من نمي خواستم شعر بگم

من مقاومت كردم تا حد توانم ، اما من توانم كم بود

بنده ضعيف بودم ، براي خودم ضعيف بودم و براي ديگران

و من به همه احترام ميگذاشتم

من به همه احترام ميگذاشتم

و من شروع كردم به بازي كردن

و من شروع كردم به سرگرم شدن

و بعضي وقتها يادم رفت كه كجام و همه اينهايي كه ميگند مال من نيست ، حق من نيست ، و من اشتباهي ام

من از اولش هم اشتباهي بودم

بله من يادم رفت كه اينها مال من نيست و من اشتباهي ام

تقصير من بود ، تقصير ديگران هم بود

اما خدايا تو شاهدي ... كه من هيچ چيزي رو براي خودم بر نداشتم

من هيچ چيز رو توي جيبم نذاشتم

من از سهم كسي نزدم

من فقط اشتباهي بودم

خدايا تو شاهدي كه من چيزي رو خراب نكردم

خدايا تو شاهدي كه من كسي رو اذيت نكردم

من فقط اشتباهي بودم

چه دفاعي از خودم بكنم ، من بي دفاعم

حالا من مانده ام و تقاص اين همه اشتباه ديگران و بازيگوشي خودم

جناب قاضي من از هيچ كس توقعي ندارم ...

... خدايا تو منو ببخش »

ممنون از متن...در هارد ذخیره اش کردم..

فکر می کنم یکی از سکانس های ماندگار مهران مدیری بشود... علت تاثیر آن هم فکر می کنم...این باشه که همیشه ناراحتی و اشک کسی که بارها تو را خندانده و دلت را شاد کرده خیلی مظلومانه تر از کسی ست که همیشه غمگین است...

[dimah2005]

اما خدايا تو شاهدي ... كه من هيچ چيزي رو براي خودم بر نداشتم

من هيچ چيز رو توي جيبم نذاشتم

من از سهم كسي نزدم

من فقط اشتباهي بودم

این یکی ته جمله بود
من خیلی خوشم اومد

اشاره به کسایی داشت (که با فیلم با گوشه چشمی کوچک انها را بر ما هویدا ساخت) اشتباهی می شن و
همه چی تو جیبشون میزارن
سهم کسی رو میزنند
همه چیز رو برا خودشون بر می دارن


دوستان اس ام اس های مربوطه را هم بنویسید
تا فیضی چند ببریم



و سوالی دیگر
چرا عینکش شکسته بود؟

[sin2x=2sinxcosx]

سلام . منظور جناب مديري چي بود از اينکه محل کارش آن همه بي نظم ولي خانه اش خيلي منظم بود ؟

[shamim24]

سلام . منظور جناب مديري چي بود از اينکه محل کارش آن همه بي نظم ولي خانه اش خيلي منظم بود ؟

به نکته خیلی جالبی اشاره کردی....

[sd70]

ميگم اون تاپيکي نقد اين فيلم درش بود حذف شد؟؟

[rvin@]

من که با این سکانس آخر کلی حال کردم. خیلی معانی داشت.

[Morteza4SN]

اول از کاراکتر قزاقه مندیان تو پرانتز فرهنگ که این قسمت در پخش مجدد سریال سانسور شد و دلیل آن بر بنده پوشیده است . شاید اگر سانسور نمی شد انقدر حساسیت در مورد آن به وجود نمی آمد و این را می توان گاف سانسورچی های عزیز در اثر فشار وارده از بالا !

+

و اما فرهنگ!

بعد از کلی تحقیقات به نتایج اندکی رسیدیم اما خب همون یه کم هم غنیمته!

همون طور که در جریانید پدر آقای قزاقمندیان این داخل پرانتز فرهنگ رو نداشتند و هر کاری هم می کردند کاملا مشخص و معلوم بود (از کسی پوشیده نبود که قزاقمندیان پدر چه کار می کنه، هر چند می خواد کار غیرقانونی و خلافی باشه)

اما قزاقمندیان پسر با اضافه کردن همون پرانتز تمام کارهای غیر قانونی رو در ظاهر کاملا قانونی انجام می ده!

اینا رو خودم کشف نکردم حاصل برخی مطالعات اینترنتیه

با فرض این که واقعا منظور این بوده باشه، اگر سانسور نمی کردند کمتر کسی متوجه اون می شد اما وقتی سانسور شد همه با خودشون فکر کردن مگه چی بود که قیچی شد!

ممنون از متن...در هارد ذخیره اش کردم..

فکر می کنم یکی از سکانس های ماندگار مهران مدیری بشود... علت تاثیر آن هم فکر می کنم...این باشه که همیشه ناراحتی و اشک کسی که بارها تو را خندانده و دلت را شاد کرده خیلی مظلومانه تر از کسی ست که همیشه غمگین است...

خواهش
دقيقا همينطوره .

و سوالی دیگر
چرا عینکش شکسته بود؟

بله شيشه سمت راست عينكش شكسته بود
تو قسمت هاي ابتدايي هم شكسته بود
فقط سكانس هاي مربوط به دادگاه اينطوري بود
شايد اين سكانس ها آخر پروژه ضبط شده بوده و عينك اونجا شكسته
شايدم يه نكته ديگه داشته

سلام . منظور جناب مديري چي بود از اينکه محل کارش آن همه بي نظم ولي خانه اش خيلي منظم بود ؟

از اين ريزه كاري ها زياد داشت ، صفحات قبلي رو بخونيد اكثرش رو متوجه ميشين
ولي اين يكي شايد از دلايلي باشه كه ثبت احوال شيراز رو شاكي كرده
البته به قولي اين مشت نموه خروار بود

ميگم اون تاپيکي نقد اين فيلم درش بود حذف شد؟؟

نه ديگه اينجا از سانسور بي خودي خبري نيست

اون تاپيك با اين ادغام شده و نقد مذكور رو در صفحه قبل مي تونيد بخونين .

[dogtag]

آقا ديدين تو اخبار يارو چي گفت؟
مجلس تشكر كرده از فيلم مديري!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

[dimah2005]

بله شيشه سمت راست عينكش شكسته بود
تو قسمت هاي ابتدايي هم شكسته بود
فقط سكانس هاي مربوط به دادگاه اينطوري بود
شايد اين سكانس ها آخر پروژه ضبط شده بوده و عينك اونجا شكسته
شايدم يه نكته ديگه داشته

شاید میخواست بگویید که خشونت پلیس فقط مربوط به یک آدم اشتباهی نمیشه !