تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 307 از 640 اولاول ... 207257297303304305306307308309310311317357407 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,061 به 3,070 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #3061
    آخر فروم باز farryad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    1,084

    پيش فرض

    اندوه

    نه چراغ چشم گرگی پیر
    نه نفسهای غریب کاروانی خسته و گمراه
    مانده دشت بیکران خلوت و خاموش
    زیر بارانی که ساعتهاست می بارد
    در شب دیوانه ی غمگین
    که چو دشت او هم دل افسرده ای دارد
    در شب دیوانه ی غمگین
    مانده دشت بیکران در زیر باران ، آه ، ساعتهاست
    همچنان می بارد این ابر سیاه ساکت دلگیر
    نه صدای پای اسب رهزنی تنها
    نه صفیر باد ولگردی
    نه چراغ چشم گرگی پیر

    اخوان ثالث

  2. 3 کاربر از farryad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #3062
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    وقتی غریب میشوی انگار مرده ای
    سهمی از آسمان و خدایش نبرده ای
    حتما تو هم برای نمونه فقط دو روز
    کش ضربه های نحس زمان را شمرده ای
    وقتی شبانه غم به دلت خانه میکند
    یعنی که از زمین و زمان زخم خورده ای
    کوچه صدا نمیکندت خانه خالی است
    رویای خود به بستر بی جان سپرده ای

  4. 4 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3063
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    دستانم
    بوی سکوت نيمه شب را
    گم کرده است.
    آرامشی نيست.
    آرامشی خواهد آمد؟

    safeye-aval.blogfa

  6. 6 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #3064
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    سکوت عجیبی دارد اینجا
    دیگر تنها مانده ای و خیال بودن،
    خنده هایم و نوشته هایی که...
    با خودت چه کرده ای!؟ با من چه می کنی !؟
    دل تنگ می شود
    تنهایی عجیبی است، دیوانه می کند گاهی
    وقتی می دانی دیگر برق چشمان را توان دیدن نیست...
    کاش می شد در کنار هم...
    سکوت می کردیم و در آن سکوت می خواندیم همدیگر را!

  8. 2 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #3065
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    بهانه بسيار است برای گريستن
    تحملی بايد
    که افشای راز سوختن
    خصلت پروانه نيست..

  10. 5 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #3066
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    مرا از چه می ترسانی!
    که سال هاست تنهايم
    و به تنهايی،مانوس ،تا ابد
    می خواهی بروی؟
    ـ ملالی نيست

  12. 8 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #3067
    داره خودمونی میشه MEHR IMAN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    70

    پيش فرض اشتیاق

    سینه لحظه دیروز را خواهم شکافت
    در دلش دمی است که من با تو بودم
    ذره ای که متعلق به من است
    سینه لحظه دیروز را خواهم شکافت.

  14. #3068
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    مرا بازیچه خود ساخت چون موسی که دریا را
    فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را




    خیانت قصه تلخی است اما از که می نالم
    خودم پرورده بودم در حواریون یهودا را




    نسیم وصل وقتی بوی گل می داد حس کردم

    که این دیوانه پرپر می کند یک روز گل ها را




    خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست
    نباید بی وفایی دید نیرنگ زلیخا را




    کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست
    چرا آشفته می خواهی خدایا خاطر ما را




    نمی دانم چه افسونی گریبان گیر مجنون است
    که وحشی می کند چشمانش آهوان صحرا را




    چه خواهد کرد با ما عشق پرسیدیم و خندیدی
    فقط با پاسخت پیچیده‌تر کردی معما را

  15. 6 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #3069
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    باورم نیست که تنها شده ام
    و کسی چون تو ندارم که شبی نیم شبی
    زیر باران پریشانی و درد
    سایه بان شب تنهایی چترش بشوم
    باورش آسان نیست
    تلخ تلخ است ولی با این حال
    باورم نیست تو را گم کردم
    چه کنم
    جز به چشمان تو حتی به دل آینه هم شک دارم
    بی تو در شهر دلم می گیرد
    کاش می دانستی تو
    تشنه عاطفه هایت هستم
    کاشکی می دیدی
    که چه تنها شده ام...

  17. 2 کاربر از barani700 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #3070
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    امشب بغض تنهایی من دوباره می شکند

    چشمانم بس که باریده تحمل نور مهتاب را هم ندارد

    آخ که چقدر تنهایم ...!

    دل بیچاره ام بس که سنگ صبورم بوده

    خرد شده و انگشتانم بس که برایت نوشته خسته

    روبروی آینه نشسته ام ... آیا این منم؟!!!

    شکسته...دلتنگ...تنها .... تو با من چه کردی!؟؟؟

    شاید این آخرین زمزمه های دل تنگیم باشد

    دیگر هیچ نخواهم گفت... اما منتظرم...انتظار دیدن...

    می روی وگريه می آيد مرا ساعتی بنشين که باران بگذرد..!

  19. این کاربر از barani700 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •