تلخی عمر به شیرینی عشق اکنده است
چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد
عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد
فاضل نظری
تلخی عمر به شیرینی عشق اکنده است
چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد
عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد
فاضل نظری
در گارگه کوزه گری رفتم دوش //// دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگهان کوزه ای برآورد خروش //// کو کوزه گر کوزه خر کوزه فروش
عمرخیام
Last edited by Big-Boss; 19-03-2010 at 15:34.
شمسه نـه مسنــد هفت اختران / ختـــم رسـل خــاتــــــم پیــغمبــــران
احمد مرسل که خرد خاک اوست / هر دو جهان بسته به فتراک اوست
نظامی
تو قله خیالی و تسخیر تو محال
بخت منی و تعبیر تو محال
ای همچو شعر حافظ و تفسیر مثنوی
شرح تو غیر ممکن و تفسیر تو محال
قیصر امین پور
Last edited by ''EHSAN''; 19-03-2010 at 16:09.
لاله سوی جویبار خرگه بیرون زده است
خیمه ی آن سبزگون خرگه این آتشین
باز مرا طبع شعر سخت به جوش آمده است
کم سخن عندلیب،دوش به گوش آمده است
وای... از لام چقدر سخته.تازه مطمئن نیستم بیت دوم مال همی مصرعه یا نه
منوچهری دامغانی
تا نـمـیری و نــگـردی زنــده باز
صد هزاران بار هســتی بی ادب
هر که او جایی فــرود آمد همی
هست او را مــرددونهمت لقب
چون ز پرده اوفــتادی میشتاب
تا ابـد هــرگــز مــزن دم بیطلب
طالب آن باشد که جانش هر نفس
تشنهتر باشد ولیکن بــی سبب
نه سبب نه علتـش باشــد پدید
نه بود از خود نه از غیرش نسب
چون نباشد او صفت چون باشدش
خود همه اوست اینت کاری بوالعجب
گر تو را باید که این سر پی بری
خویش را از سلب او سازی سلب
بر کنار گنج مانــدی خــاک بـیز
در میان بحر ماندی خشک لب
چون رطب آمد غرض از استخوان
استخوان تا چند خائی بی رطب
هین شراب صرف درکش مردوار
پس دو عالم پر کن از شور و شعب
مست جاویدان شو و فانی بباش
تا شــوی جــاوید آزاد از تعــب
چون تو آزاد آیــی از ننگ وجود
راستت آن وقت گیرد حکم چپ
از دم آن کس که این می نوش کرد
دوزخ ســوزنده را بگــرفت تـب
همچو عطار این شراب صاف عشق
نوش کن از دست ســاقی عـرب
عطار
بنگر زجهان چه طرف بربستم : هيچ
وز حاصل عمر چيست در دستم : هيچ
شمع طربم ؛ ولي چو بنشستم ؛ هيچ
من جام جمم؛ ولي چو بشکستم ؛ هيچ
خیام
چرا عاشقان را نصیحت کنیم
بیایید از عشق صحبت کنیم
تمام عبادات ما عادت است
به بی عادتی کاش عادت کنیم
قیصر امین پور
مرغ دل در قفس سینه ز شوق
میکند قــصـد به پرواز امـشـب
دانــه از مــرغ دلــم باز مـگـــیــر
که شد از بانگ تو دمساز امشب
عطار
مرغ دل در قفس سینه ز شوق
میکند قــصـد به پرواز امـشـب
دانــه از مــرغ دلــم باز مـگـــیــر
که شد از بانگ تو دمساز امشب
عطار
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)