از گریه سوتیم و تو آهی نمیکنی
در آب و آتشیم و نگاهی نمیکنی
از گریه سوتیم و تو آهی نمیکنی
در آب و آتشیم و نگاهی نمیکنی
یوسف ار تعبیر خواب مصریان دل سرد شد
هفتصد سال است می بارد! فراوانی بس است
فاضل نظری
تو مپندار که خاموشی من
هست برهان فراموشی من
حمید مصدق
نمیترسـی ز آه آتشیــــــــنم .:.:. تو دانی خرقـه پشمینه داری
به فریاد خمار مفلســـــان رس .:.:. خدا را گر میدوشــینه داری
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ .:.:. به قرآنی که اندر سینه داری
حافظ
یقینم حاصله کز هرزه گردی
از این گردش که داری برنگردی
به روی من ببستی هر دری را
بدین عادت که داری کی تو مردی؟
باباطاهر (با اندکی تغییر)
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکـــــرد .:.:. به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
آن جوان بخت که میزد رقم خیر و قبول .:.:. بنده پیر نـــــــــدانم ز چه آزاد نکرد
حافظ
دیدی ای دل که غم عشق دگر باره چه کرد؟
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد ...
حافظ
دست در حلقه آن زلف دوتا نتـــــــوان کرد .:.:. تکیه بر عهد تو و باد صبــــــا نتوان کرد
آن چه سعی است من اندر طلبت بنمایم .:.:. این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد
حافظ
دردم از یار است و درمان نیز هم
تن فدای او شد و جان نیز هم
حافظ
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است
===
حافظ
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)