امروز همراه بروبچ تو پیادرو وایساده بودیم بعد یه مرسدس بغلمون رد شد.یارو داشت دستشا میکرد تو دماغش من خیال کردم دست داره واسه من بلند میکنه من با صدای بلند داد زدم ســـــــــــــــلام بعد همه خندیدند و ما در حد game over ضایع شدیم
--
--
امروز همراه بروبچ تو پیادرو وایساده بودیم بعد یه مرسدس بغلمون رد شد.یارو داشت دستشا میکرد تو دماغش من خیال کردم دست داره واسه من بلند میکنه من با صدای بلند داد زدم ســـــــــــــــلام بعد همه خندیدند و ما در حد game over ضایع شدیم
Last edited by vahid78; 01-07-2008 at 19:07.
سلام.چند روز پیش رفته بودم خونه مادر بزرگم.ناهار افتاده بودیم
غذا رو اوردیم من رفتم شلوارمو عوض کنم که سوتی دادم
رفتم پشت شیشه در که اونورش معلوم بود وایسادم و شلوارمو در اوردمو........
خلاصه اومدیم بیرون دیدم زنداییم و هر کی اونجا بود داره میخنده![]()
تو چقدر سوتی های باحال میدی خوش بحال خانواده و دوستات.
چندین سال قبل به یک نمایشگاه بین المللی رفتم به اتفاق یکی از دوستانم که قصد خرید داشت اما من بشکل آزاد می رفتم بازدید
از اونجاییکه تازه محصول بنیادمون معرفی شده بود در جریده ای و به انضمام اون من می خواستم یک نرم افزار رایگان رو هم معرفی کنم و اسپانسر پیدا کنم
به بعضی از غرف که می رفتیم من بروشور مربوطه رو می داد و توضیح و درخواست همکاری
رسیدیم به غرفه ی بزرگترین شرکت ارائه دهنده ی خدمات پهنای باند و خب این مهم بود که بتونم از اونها اسپانسر بگیرم چون برنامه ی ما کاملا آن لاین بود
بگذریم بعد از کلی ایستاده شرح و بسط بنظرم رسید دارم فقط وقتم رو تلف می کنم
بعد که داشتیم با دوستم از پله برقی های نمایشگاه پایین می رفتیم گفتم : اینا اصلا نفهمیدند من چی می گم ، شرط می بندم تو عمرشون تابحال اسم ... رو نشنیدند و ..."
در وسط های مسیر برگشتم و دیدم همون فردی که ما با اون حرف می زدیم درست پشت سر ما ایستاده روی پله
از اون به بعد هر جای نمایشگاه که می رفتیم می گفتم ... ببین کسی پشت سرمون نباشه یکوقت
هنوز هم اون روز رو دوستم بخاطر داره و چقدر خجالت آور بود
اون نرم افزار هیچ وقت اسپانسر پیدا نکرد و تبدیل به یکی از تجربه های شکست شد
در پی تایپ کردن سوتی فوق الذکر همین الان غذام سوخت !
با یکی از دوستام تو کتابخونه ی دانشگاه داشتم حرف می زدم و از اون جایی که پسر ها مثل نقل و نبات فحش به کار می برن تو حرف هاشون، من هم بی خیال از همه جا هر چی دلم می خواست می گفتم که...
سرمو کردم اونور دیدم یه دختره که باهاش رفت و آمد خانوادگی داریم یه میز اون ورتر به فاصله ی یه متری از ما نشسته و خودشو زده کر ی.من هم داشتم از خجالت آب می شدم(آخه شدت حرفام خیلی زیاد بود) گفتم خودمو بزنم به نادونی بد تره. رفتم باهاش سلام علیک کردم انگار نه انگار که اتفاقی افتاده.
![]()
سوتی ما :
یک سوتی خیلی خیلی تکراری!
امروز داشتم با چند نفر چت می کردم. یکیش هم استادمون بود که داشتیم با هم روی یه پروژه سرچ کار میکردیم. استاد جوونه و رفیق شدیم ! ولی رودربایستی داریم!
آقا اشتباه pm هایی رو که به یکی از رفیقام زده بودم و توش (بماند) داشت رو واسه استاد زدم و تا 1 ساعت داشتم پاچه خواری می کردم. آخرش استاد گفت : ببین من خودم این کارم
این گونه بود که ما رو نمره این درس حساب ها باز کردیم![]()
چند وقته سوتی ننوشتم ولی الان جبران میکنم.
سه روز پیش ساعت 9 صبح بود. شب قبلش فیلم از کلوپ گرفته بودم و میخواستم نگاه کنم. خیلی گشنم بود و واسه خودم چیزی درست کردم. نون تو یه دستم بود و کاسه ماست هم تو دست دیگم. یهو دیدم کنترل بالا سر بابامه و بابام طبق معمول جلوی تلویزیون خوابه. خم شدم با همون دستی که نون توش بود کنترل رو بردارم که نمیدون چی شد محاصباتم اشتباه شد و کاسه ماست نصفش ریخت رو بابام. صحنه واقعا دیدنی بود.
ولی یک سوتی دیگه.
پارسال تو مدرسه معلممون از بچه ها سوال میکرد با زبون اتنگلیسی و اونها باید با YES و NO جواب میدادن. نوبت رفیقم که شد رفیقم به جای YES گفت Yea یا Yeh یا یه چیزی تو این مایه ها. من قبلنم دیده بودم که خارجیها اینطوری YES رو بگن.
ولی این دوست ما گویا جای دیگه ای این جریان رو دیده بود.
خلاصه معلممون در جوابش با حالت تعجب (مثلا بابا تو رو چه به این غلطا یا از تو بعیده کتاب خونده باشی) بهش گفت ooooo Yea???
و این دوست بد بخت ما هم فکر کرد سر شوخی باز شده و در جواب گفت:
ooohhhhh yea comon baby
همین کافی بود تا کلاس بترکه.
آخه این دیالوگ خیلی معروفه!!!!
زمان مدرسه داشتم با دفتر دار صحبت میکردم که بهم گفت ترتیب کارای پرینتر رو بده و در همین لحظه یکی از همکلاسیها اومد تو و بی مقدمه گفت:
آقا ترتیب کیو بدیم؟؟؟
دفتردار ما هم تا میخورد این بدختو زد.
ایول این دو تا سوتی ته خنده بود. نصفه شبی بهم حال دادیپارسال تو مدرسه معلممون از بچه ها سوال میکرد با زبون اتنگلیسی و اونها باید با YES و NO جواب میدادن. نوبت رفیقم که شد رفیقم به جای YES گفت Yea یا Yeh یا یه چیزی تو این مایه ها. من قبلنم دیده بودم که خارجیها اینطوری YES رو بگن.
ولی این دوست ما گویا جای دیگه ای این جریان رو دیده بود.
خلاصه معلممون در جوابش با حالت تعجب (مثلا بابا تو رو چه به این غلطا یا از تو بعیده کتاب خونده باشی) بهش گفت ooooo Yea???
و این دوست بد بخت ما هم فکر کرد سر شوخی باز شده و در جواب گفت:
ooohhhhh yea comon baby
همین کافی بود تا کلاس بترکه.
آخه این دیالوگ خیلی معروفه!!!!
زمان مدرسه داشتم با دفتر دار صحبت میکردم که بهم گفت ترتیب کارای پرینتر رو بده و در همین لحظه یکی از همکلاسیها اومد تو و بی مقدمه گفت:
آقا ترتیب کیو بدیم؟؟؟
دفتردار ما هم تا میخورد این بدختو زد.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)