بشر اسیر عقل خودش نیست . بلکه از اون برای پیشرفت و توسعه زندگی از لحاظ علمی اخلاقی و رفتاری و .... استفاده میکنه . چیزی که بشر اسیر اون میشه تفکرات ایدئولوژیک و خرافات و تعصبات مذهبی است .
شما مثل این که تاریخ رو برعکس خوندین یا اون چیزی که خوندین به هیچ وجه تاریخ نبوده .
این که نظریه ای در دنیای علم در مرور زمان جای خودش به نظریه دیگه ای بده یک امر کاملن طبیعی و منطقیه . چون که در علم هیچ وقت نمیگن این جواب قطعی است و بالاتر از این چیزی نیست .
بلکه به دانشمندان و پژوهشگران توصیه میشه که در همه حال شکاک باشن و نظریات علمی رو بررسی و مطالعه بیشتری کنن و ایرادات اون رو پیدا و نظریات کامل تر و کم نقص تری ارائه بدن .
برای همینه که به مرور زمان شاهد همچین پیشرفتی در زمینه علم بودیم . چون چیزی به اسم مطلق گرایی وجود نداشته و نداره .
هیچ زمان هم کسی رو به تحقیق و پرسش و شک درباره اجزا علم محدود و تهدید نکرده و هر کس چه دانمشند و موافق باشه یا مذهبی و مخالف باشه میتونه بیاد و این نظریات رو به بررسی و پرسش بذاره و اشکالات اون رو پیدا کنه .
هر نظریه عملی باید بر پایه شواهد و دلایل منطقی و شهودی باشن و قابل آزمایش و قابل تکرار باشن و از همه مهمتر قابل رد شدن . دلایلی هم که برای رد این نظریات اعلام میشن هم همین خاصیت رو دارن.
ولی چیزی که شما از اون یاد میکنید هیچ یک از خصوصیات بالا رو نداره و تنها به تخیلات و توهمات و فانتزی های انسان بدوی و بی اطلاع از قواعد و منطق دنیای پیرامونش توسل میکنه .
شکست نظریه داروین رو هم ببرین در بخش زیست شناسی تا بررسی کنیم کدام قسمت یا به چه دلیل این نظریه به گفته شما شکست خورده !!!
جایی که منطق و عقل حکفرما نباشه هر یاوه ای پذیرفتنی میشه .