منم با دوستان موافقم شاید به خاطر هم خوانی کلمات بوده
منم با دوستان موافقم شاید به خاطر هم خوانی کلمات بوده
سلام
منم ميخواستم نظرمو بدم چون حيفه واقعا آدم تعريف نكنه از اين سريال
ما قبلا طنزاي زيادي داشتيم كه فقط اسم طنز رو داشتن و مردم رو ميخندوندن يكم بدون هيچ مفهومي
اين طنز واقعا يه طنز اجتماعي هست و مفهوم طنز رو كامل پياده كرده
طنز يعني انتقاد و بررسي مشكلات جامعه به صورت غير مستقيم و با شوخي و خنده
اين سريال هم مشكلات جامعه رو ميگه هم آدم رو ميخندونه و هم نگاه مردم نسبت به طنز رو عوض ميكنه
نصف بيشتر مردم فكر ميكنن طنز صرفا يه چيزيه كه اونارو بخندونه و كاري با محتواش ندارن
من كه خودم خيلي راضيم و خوشم اومد از اين دست و اميدوارم دست اندر كارانشون هر جا هستن موفق باشن
با تشكر
گفت و گو با بهنام تشكر، بازیگر نقش اول سريال «ساختمان پزشکان»
جولیوس سزار که بودم با کسی شوخی نداشتم!
سينماي ما - خیلی از مخاطبان سریال «ساختمان پزشکان» و حتی عوامل سینما و تلویزیون، فکر میکنند بهنام تشکر بازیگر شخصیت نیما افشار در این مجموعه یک شبه ره صد ساله را پیموده و به نقش یک سریالی هرشبی دست پیدا کرده است. در حالی که اینگونه نیست. او پس از مدتها کار تئاتر، تجربه نمایشهای صحنهای مختلف، چند فیلم سینمایی («زیرآب» و ...) تلهفیلم «حبیب»، سریال «مختارنامه» و تلهتئاتر («خدای کشتار»، «دیوانگان متفکر» و .... ) حالا در «ساختمان پزشکان» مزد سالها تلاش خود را گرفته است. اگر موافق باشی با فعالیتهای گذشتهات بیشتر آشنا شویم.
من متولد بندرانزلی هستم و از سال 1375 کار تئاتر میکنم. دو تا سه سال در مازندران کار کردم، از سال 1378 به تهران آمدم و مستقیم رفتم به تئاتر شهر و آنجا تئاتر حرفهای را به شکل جدی دنبال کردم.
با کدام گروهها در طول این سالها تجربه نمایش داشتی؟
اولین کارم با خانم منیژه محامدی و نمایش «فالگوش» بود. با آقای محمود رحیمخانی، آقای ایوب آقاخانی («روزهای زرد») و با آرش دادگر «مکبث» را کار کردم. «جولیوس سزار» را با کیومرث مرادی کار کردیم، «لبخند با شکوه آقای گیل» تا اینکه رسیدیم به «خدای کشتار» و «مهر هفتم»...
در این مدت به هیچ وجه تجربه کار تصویری نداشتی؟
چرا، با آقای بهزاد فراهانی سریال «حماسه آرد» را کار کردیم که قرار بود در 10 قسمت ایام دهه فجر روی آنتن برود، اما نیمه تمام ماند و به نتیجه نرسید. بعد از آن در سریال مختارنامه نقش کوتاهی را ایفا کردم؛ نقش یک مترسک گردان. در سریال «گمشده» راما قویدل یک اپیزود بازی کردم. در تلهفیلم «حبیب» با حمید فرخنژاد همبازی بودم.
بعد از آن چند تلهتئاتر کار کردم، از جمله همان نمایش خدای کشتار که تلویزیونی هم شد و تلهتئاتر «دیوانگان متفکر» که عیدنوروز امسال پخش شد. با خانم سپیده فارسی یک فیلم سینمایی کار کردم که متأسفانه اجازه اکران ندارد و یک فیلم سینمایی تاریخی هم با یک کارگردان درجه یک سینمای مملکتمان کار کردم، اما چون خاطره خوشی از آن کار و عوامل تولیدش (بجز کارگردان محترم این فیلم که من بسیار از او یاد گرفتم) ندارم دوست ندارم به آن اشاره کنم. حتی گفتهام نامم را هم از تیتراژ آن کار حذف کنند.
قبل از پرداختن به سریال «ساختمان پزشکان» گویا خیلی زود به صحنه تئاتر برگشتی و این روزها مشغول تمرین تئاتر هستی؟
بله، حدود یکسال و نیم الی دو سال از آخرین اجرای من میگذرد و این روزها درگیر نمایش برادرم، بهرام تشکر هستم به نام «ماه زدگان» نوشته علی دنیوی ساروی. این کار دو سال پیش در جشنواره ماه به عنوان نمایش اول انتخاب شد، جایزه کارگردانی اول را گرفت، من جایزه بازیگری را گرفتم و در رشته طراحی صحنه هم برنده جایزه شد. به همین دلیل ما از اجرای عموم این کار عقبنشینی کردیم تا اجرای این کار به تئاتر شهر برسد. پس از یک سال و نیم که گروههای حرفهایتر اجرا کردند، بالاخره نوبت به ما رسید تا بهرام هم اگر چه استاد دانشگاه است، اما اولین اثرش را در تالار سایه از هفته آینده روی صحنه ببرد.
فکر میکنم به خاطر بازی در نمایش «خدای کشتار» برای بازی در سریال «ساختمان پزشکان» انتخاب شدی؟
بله، پیمان قاسمخانی و سروش صحت یکی دو بار سر تمرین و اجرای آن نمایش آمدند. من سر همان فیلم سینمایی بودم که هفت یا هشت ماه در شهرستان طول کشید. سروش تماس گرفت و گفت جایی قول نده! پس از یک قرار گفتوگو، بلافاصله به یک تعامل بسیار خوب رسیدیم و قرار این همکاری را گذاشتیم.
فکر میکنم برای ورود به تلویزیون پس از سالها کار تئاتر، آن هم یک طنز هرشبی، خیلی با خودت کلنجار رفتی؟ اگر چه اتفاق خوبی برای کارنامه حرفهای تو با این سریال امروز رقم خورده است.
دقیقاً همین طور است که میگویی! خیلی فکر کردم، اما از آنجا که همه ما با نوشتههای پیمان قاسمخانی آشنا هستیم و سروش صحت و کارش را میشناسیم، ضمن اینکه باید بگویم من 115 روز با سروش سر یک فیلم سینمایی بودم و نجابت و رفتار حرفهای این آدم را از نزدیک دیدم. او به هیچ وجه اهل کارگردان بازی نیست. این مسائل خیلی تأثیر داشت که من این پروژه را بپذیرم و درخدمت این گروه باشم.
اینکه در اولین حضور تلویزیونی جدیات با یک گروه طنز (که پیش از این سابقه همکاری داشتهاند) همکار شدی استرس نداشتی؟
چرا خیلی زیاد استرس داشتم. جالب است که پس از همین کار که با استرس قبول کردم، خیلیها سئوال میکنند آیا تصمیم داری بازی در آثار طنز را ادامه بدهی! گویا همه دوست دارند تو را پس از یک کار تنها در یک قالب ببینند!
شاید علت این است که بازیهای متفاوت تو را روی صحنه نمایش ندیدند؟
شاید! تو میدانی که بیشتر نمایشهایی که بازی کردم، جدی بودند! من در نمایش جولیوس سزار، خود جولیوس سزار را بازی کردم یا در نمایشی نقش یک کشیش را بازی میکردم و اصلاً شوخی نداشتم!! شاید یکی - دو کار طنز داشتم که یکی از آنها دیده شد و کار من به اینجا کشید. از این به بعد نمیدانم چه اتفاقی میافتد، چون اصلاً قیافه من قیافه طنزی نیست! خودم هم آدم طنازی نیستم!
اتفاقاً فیزیک صورت و اندام تو بسیار به کار آثار کمدی موقعیت میآید. البته اگر درست مورد استفاده قرار گیرد.
بله، در سریال «ساختمان پزشکان» هم قرار نبود چیزی جز این باشد، البته قرار بود طنز باشد، اما نه در تمام لحظات؛ اگر چه تعاریف طنز بخصوص طنز موقعیت در طول این سالها سلیقهای بود و هرکس نظری داشته، ولی ما برعکس برخی کارهای طنز که به هر قیمتی تماشاگرانشان را قلقلک میدهند و میخندانند اصلاً تصمیم نداشتیم این اتفاق بیفتد. من در خیلی از صحنهها کاری نکردم که تماشاگر بخندد، در واقع در بیشتر لحظات این کار درگیر موقعیت بودم و به هیچ وجه درگیر خودم نبودم.
لینک منبع:
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
سلام
امیر قادری هم توصیه کرده بود به دیدن این سریال تو کافه سینما.
سلام دوستان
این هم 2 کلیپ از صحنه های منتخب قسمت های پیشین تقدیم به دوستان گلم
حجم : 30 مگابایت
لینک مستقیم : http://lb.rapidpars.com/1894841/2368/13/Shabash.rar
لینک کمکی : http://www.mediafire.com/?2ovtiafgz78pbsp
--------------------------
حجم : 30 مگابایت
لینک مستقیم : http://lb.rapidpars.com/1894844/2368/13/Teshne.rar
لینک کمکی : http://www.mediafire.com/?k4x5pz3mb58lw64
موفق باشید
خب متن یادداشتش رو هم میذاشتی دیگه
کافه سینما - امیر قادری: ساختمان پزشکان، سریال طنز شبانه تازه شبکه 3، ساخته سروش صحت، پس از چند فصل بی سلیقگی و تکرار الگوهای امتحان پس داده قدیمی، یک فرصت دیگر برای بینندگان تلویزیون و مسئولان و برنامه سازاناش است. قسمتهایی از چارخونه، سریال طنز قبلی صحت را دیده بودم و راستاش امیدی به این یکی نداشتم. اما ساختمان پزشکان یک الگوی طنز آمیز تازه ارائه میدهد که نمونهاش را تا به حال خیلی کم دیدهایم.
مجموعههای طنز از رمق افتاده این سالهای تلویزیون، از دو مسیر مشخص مجموعههای موفق قبلی مهران مدیری و رضا عطاران پیروی میکردند. به خوبی اصل نبودند؛ اما الگوهای همیشگی، همانها بود که بود. اما ساختمان پزشکان که سرپرستی نویسندگاناش را پیمان قاسمخانی به عهده دارد؛ شبیه تجربههای قبلی قاسمخانی هم نیست. میشود رد پای نمایشنامههای نیل سایمن و مجموعههای کمدی پلاتویی روز تلویزیونهای دنیا را در آن دید و در عین حال یک جور تیپ سازی اجتماعی، مدل داستانهای طنز عزیز نسین هم در آن وجود دارد. اما نکته اصلی این است که کل مجموعه در تلاش برای ساخت یک مجموعه تلویزیونی تازه، به شکلی هماهنگ با این الگو سازگار هستند. و کارگردان که لحن و ریتم کلی چنین آثاری را در اجرای داستانها، به خوبی از کار درآورده است. این جا تاکید روی دیالوگهاست و طنزی که مرز میان واقعیت و فانتزی را خیلی خوب رعایت میکند. به این اضافه کنید سلیقه صحت برای تاکید درست روی ری اکشنها و واکنشها. و بازی خوب بازیگران به خصوص شقایق دهقان، بیژن بنفشهخواه و امید روحانی. جسارت سازندگان برای قرار دادن یک چهره جدید، یعنی بهنام تشکر در نقش اصلی داستان هم حسابی جواب داده است؛ شخصیت جک لمونوار فلکزدهای که میخواهد برای خودش کسی باشد؛ اما زورش نمیرسد.
خوشحالم که تلاش صحت و گروهاش جواب داده است. نگرانام عبارت «یک جور کمدی روشنفکرانه برای طبقه متوسط» را به کار ببرم. چون هر وقت از این تعبیرها استفاده کردهاند، خواستهاند بیمزگی و سرمای یک محصول طنزآمیز را بپوشانند. اما این یکی خندهدار هم هست و از آن مهمتر، همان طور که ابتدای این یادداشت هم گفتم، در حال تلاش برای خلق یک نوع تازه کمدی برای تلویزیون کشورمان. باشد که پخته شود. که دنبالهروانی با سلیقه و آگاه پیدا کند.
تهران امروز
ســـلام
این قسمــت هم عالی بود ! هر روز بهتـر از دیــروز : دی
البته این قسمت طنز یکنواختی داشت ... منظورم اینه که طنز از اوایل قسمت تا اواخرش ادامه داشت و مثه بعضی قسمت ها فقط چند جای کار خنده دار نبود ....
اگر کل این قسمت رو به 3 بازه زمانی تقسیم کنیم ، سوپر استار بازه اول شیرزاد ، بازه دوم نازنین و بازه سوم فرید بود .
تیکه های خاصی هم نداشت ... یکی جریان قناری خیلی جالب شده بود ... یکم بزرگتر ... شتر مرغ هم جزو پرنده هاست و ...
اونجاش باحال بود که خانوم شیرزاد سرش رو از لای در کرده بود تو و گفت : اههههه تو تلویزیون راتون ندادن میخواین برین رادیو ؟ هه هه هه !
و باز هم طبق معمول تاکید دارم بر بازی زیبای نازنین : )
و باز هم افسوس از اول تیتراژ جدید : (
ممنون
درسته نازنین واقعا باحال بازی میکنهو باز هم طبق معمول تاکید دارم بر بازی زیبای نازنین : )
و باز هم افسوس از اول تیتراژ جدید : (
ممنون![]()
منم دقیقا هر وقت اول تیتراژ رو میشنوم حالم گرفته میشه ... شعر به این قشنگی رو برداشتن گند زدن توش
امشبم قشنگ بود ولی من نکته ی خاصی رو توش ندیدم. بیشتر جنبه ی طنز داشت.
یه جاش خیلی واسم باحال بود.
اونجا که مبایل مرجان زنگ میزد و مثلا میخواستن جلو ناصر بگن واسه نازنینه.
نازنین گفت یکی هست که نمیخوام جوابشو بدم.
بعد نیما گفت نفهمیدم گفتی کیه که حاضر نیستی جوابشو بدی![]()
این قسمتش فوق العاده بود مخصوصا اون موقعی که لباسای ناصرو خریده بودن
ناصر:اینی که می بینی لباس شبمهاون لباس راحتیه اون یکی خیلی راحتیه اون یکی دیگه
نیما:خواهشا دیگه ادامه نده
شقایقم که هی داره می ترکونه
شکلک خنده ی خانم شیرزاد >>![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)