آره منم یادمه![]()
آره منم یادمه![]()
اره. درست یادم نیست ولی فکر کنم یکبار هم نامریی شده بود رفته بود اتاق جیکوب از نزدیک ببینتش. اگر شادو بروکر شی خیلی بیشتر متوجه علاقش میشی. واسه جیکوب شعر نوشته![]()
آره بابا ، اونجا که میرفت توی خاطراتشون میخواستم بزنم فکشو بیارم پایین .
اگه با هیچکس توی ME2 حرکت(!) نمیزدید ، موقعی که میخواستن برن توی سفینه ی ریپر ها ، قبلش شپرد کلی عکس ِ اشلی رو عشقولانه نگاه میکرد و صحنه ی درام به نمایش در میومد . این صحنه رو که دیدم از کرده ی ( نکرده) ی خود راضی بودم . البته من قبل ِ رومنس سِیو میکردم ، بعدش لود میکردم که اشلی گول بخوره![]()
از تالیا هم نگذشتم . چه آدمی هستم من :|
الان با یک سیو شپرد زن رفتم ، دیدم با thane رمنس داشته رفتم باهاش بهم بزنم تا garrus رو هم امتحان کنم
شپرد گفت : « من نمیتونم کسی قراره بمیره رو دوست داشته باشم »
بعدش یک صحبت غمناک باهم کردن ، منم ناراحت شدم اومدم بیرون
عشق thane خیلی قشنگ بود![]()
اصن کاره خوبی نکردی...بیچاره دلش شیکست!![]()
اوه اوه . من حاضرم کسی رو که قراره بمیره رو دوست داشته باشم ولی یک سوسک هبسترم نباشه
مردش طاقتشو داری برو گرانت رو امتحان کن![]()
گرانت خیلی با معرفته...![]()
ترکیبه یارامون خیلی عالی طراحی شده ...هرمدل توشون هس...
دوستان اگه امکانش هست یکی داستان شماره یک و دو رو خیلی خلاصه توضیح بده
متاسفانه شماره یک به دستم نرسید و فقط شماره دو بازی کردم
تنها چیزی هم از شماره اول فهمیدم این بوده که شپرد citadel رو نجات داده ولی از دست چه کسانی نمی دونم
از شماره دو زیاد چیزی یادم نیست
تو این شماره چه اتفاقی افتاده که به زمین حمله شده ؟ شنیدم که تو یکی از dlc ها توضیح داده شده که اون هم بازی نکردم اگه میشه یه توضیح کامل بدید![]()
Mass Effect Universe ، همه چيز در مورد مس افكت 1 و 2 :
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
بازی از جایی شروع میشه (اگر بیو گرافی شپرد رو به صورت پیش فرض بزاری) که ما یک سرباز alliance هستیم.شپرد پدر و مادرش رو از دست داده و در یک ماموریتی که بهش محول کرده بودند کل تیمش به غیر از خودش میمیرند(البته بعد ها در نسخه ۲ متوجه میشیم ۱ نفر دیگه هم زنده مونده) حالا با پشتیبانی کاپیتان اندرسون دوباره فرصت خدمت در اون ارگان به شپرد داده میشه و اولین ماموریتش شهریه که محل سکونت انسان هاست و در این شهر سنگی تاریخی قرار داره که از یک قوم باستانی باقی مونده که سالها از نظر علمی از نژاد های فعلی جلو تر بودند ولی بعدها مشخص نشده که چه بلایی به سرشون اومده. شپرد ماموریت داره تا اون سنگ رو هم برای تحقیقات انسان ها بدست بیاره اون سیاره مورد هجوم نژاد گت ها( ربات های باهوشی که توسط کواریون ها ساخته شدند ولی بعد ها از لحاظ نرم افزاری اینقدر پیشرفت کردند که آزادی خواه شدند و دیگه برده نبودند) .. وقتی که کاپیتان اندرسون داره شرح حال ماموریت رو برای ما میده و فیلم های اون سیاره رو میبینیم با صفینه ای غول اسا مواجه میشیم که تا بحال نظیرشو ندیدیم.
بهرحال میریم وارد سیاره میشیم و مقداری میجنگیم که متوجه میشیم یکی از ماموران ویژه الاینس ها داره به این ارگان خیانت میکنه. در این سیاره ناگهان با یک مامور دیگه الاینس اشنا میشیم به نام اشلی که بعد ها به گروه میپونده. بعد از در رفتن اون مامور ویژه اشلی به سراغ اون سنگ میره ولی سنگ اشلی رو در تسخیر خودش در میاره که شپرد برای نجاتش تلاش میکنه و خودش گرفتار میشه و ناگهان تصاویری میبینه که چیزی ازش میتوجه نمیشه.
داستان از اینجا شروع میشه شما ادعای خیانت اون مامور ویژه رو میکنید. و ارگان هم با اینکه حرف شما رو قبول نداره شپرد رو به عنوان اولین انسانی که مامور ویژه شده انتخاب میکنه تا جلوی این خیانتو بگیرید.
در راه متوجه میشید که یک نژا دیگه ای که معلوم نیست از کجا اومدند قصد از بین بردن این کهکشان رو دارند. این قوم هر چند هزار سال یکبار هر قومی رو که خیلی از نظر علمی و سایر موارد پیشرفت میکنه رو از بین میبره و برده خودش میکنه. همون بلایی که سر قوم باستانی پروتیون ها اومد. در تمامی اون سنگ های باستانی شپرد اخرین پیام این گروه رو میبینه که نشون دهنده تخریب شدن و مردن این نژاد توسط ریپر ها (قومی که همه چیزو تخریب میکنه) است.
ریپرها تمامی تکنولوژی اولیه فضا رو در اختیار موجودات گذاشتن و خودشون سیتادل رو ساختند تا راه ورود اونها از قسمت تاریک کهکشان به کهکشان باشه. خوب ما در اخر بازی جلوی یکی از فرستادگان ریپر ها رو که برای تحقیق اومده بود رو میگیریم و میکشیمش.
در نسخه دو ۳ سال پس از اتفاقات نسخه ۱ ناگهان صفینه ای به ما حمله میکنه و بیشتر افراد صفینه میمیرند به همراه خود شپرد. که توسط یک گروه اسنانی که از نظر الاینس ها گروه بدی هستند شپرد دوباره زنده میشه تا جلو حمله ریپر ها رو بگیره و اینبار فرمانده ما ایلوسیو من که رییس گروه سبروس هست میشه. ریپر ها از اتفاقات نسخه قبل از شپرد کینه دارند و میخوان به زمین که برترین نژاد فعلیه کهکشانه حمله کنند و انسانها رو برده خوشون کنند. تو این بین اینبار از پروتیون ها که سالها پیش بردشون شده بودند استفاده میکنند تا این مهم رو براشون انجام بدن. ولی بازهم شپرد در اخر بازی جلوشون رو میگیره و ریپر بزرگی که شبیه انسان بود و توسط ریپرها ساخته شده بود(که با محلولی از انسان ها کار میکرد) رو از بین میبره. ریپر ها عصبانی میشن تصمیم میگیردند ایندفعه خوشون حمله کنند. در نسخه ۳ ریپر ها به تمامی کهکشان مخصوصا زمین حمله میکنند.و شپرد و یارانش باید جلوی ریپر ها رو بگیرند. در اخرین dlc هم ما جلوی ورود ریپر ها رو فقط از یک دریچه( یک دستگاهی هست تو بازی اسمش یادم نیست توسط خود ریپر ها سخته شده و در فضا هست که وقتی صفینه نزدیکش میشه صفینه رو با سرعت بالا به طرف دریچه بعدی که صفینه انتخاب کرده کجاست پرتاب میکنه. ایطوری راحت میشه بین منظومه ها تردد کرد و انسان ها اول اینو کشف کردند به صورت ناگهان که یهو دریچه رو به فضا و موجودات فضایی بروشون باز شد و فهمیدن دنیا اون چیزی که فکر میکردند نیست و انسان ها تنها موجودات کهکشان نیستند.) ما جلوی ورود ریپر ها رو از یک دریچه فقط میگیریم و برای انجام این کار مجبور میشیم یک نژاد کامل رو از بین ببریم و سیارشونو نابود کنیم نژادی که کلا منفور هم هستند. در نسخه ۳ ما در زمین و در دادگاه نظامی به سر میبریم که ناگهان ریپر ها حمله میکنند و اتفاقات شروع میشه.
عذر که طولانی شد. این فقط داستان اصلیه بازی داستان های فرعی شخصیت ها و نژادها بماند![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)