تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 30 از 212 اولاول ... 202627282930313233344080130 ... آخرآخر
نمايش نتايج 291 به 300 از 2117

نام تاپيک: داستان های كوتاه

  1. #291
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    شخصي از تنگدستي شكايت به يكي از بزرگان كرد
    گفت : از دنيا مالي ندارم گفت :فقيرم و بي نوا كاش سرمايه اي داشتم.
    بزرگ گفت :آيا حاضري چشم نداشته باشي و 10 هزار دينار داشته باشي ؟
    گفت :نه
    بزرگ بار ديگر گفت :آيا حاضري كه دست و پا و گوش نداشته باشي و چندين 10 هزار دينار به تو بدهند
    مرد گفت:نه نه
    مرد بزرگ گفت : تو داراي سرمايه هاي بزرگ هستي كه حاضر نيستي آن را به هزاران ديناربفروشي پس شكر خداي را به جا بياور به خاطر اين سرمايه هاي عظيم كه به تو داده اند

  2. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #292
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تني چند خواستند شراب خانه مردي يهودي را ويران سازند. به مغازه او هجوم برده و مرد را كشان كشان با خود بردند. از قضا به شيخ هادي برخوردند.

    گفتند اين مرد به مقدسات مذهبي توهين مي كند مي خواهيم مجازاتش كنيم.شيخ در آن غوغا به يكي از شاگردانش گفت: مهر نمازت را طوري در جيب يهودي بگذار كه ديگران نفهمند و او نيز اين كار را كرد.

    شيخ گفت: حالا معلوم مي كنم كه او مسلمان است يا كافر؟ به يكي از حاضران گفت؛ دست در جيبش كن. او مهر نمازي يافت. شيخ به سردسته آنها گفت:جد بزرگوارت به كافران مي فرمود قو لوا ...الاالله تفلحوا، پيامبر اسلام گروه گروه كافران را تنها با گفتن يك جمله مسلمان مي كرد. تو مي خواهي بر خلاف جدت دستار ببندي اين مرد مي گويد من مسلمانم مهر نماز هم درجيبش است. همه سرافكنده برگشتند. اما يهودي سرگردان كه پي به واقعيت ماجرا برده بود، از حسن سلوك شيخ چنان متحول شد كه مسلمان شد و كلمه شهادتين بر زبان جاري ساخت.

  4. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #293
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    روزي عطار در دكان خود مشغول به معامله بود كه درويشي به آنجا رسيد و چند بار با گفتن جمله چيزي براي خدا بدهيد از عطار كمك خواست ولي او به درويش چيزي نداد. درويش به او گفت: اي خواجه تو چگونه مي خواهي از دنيا بروي؟ عطار گفت: همانگونه كه تو از دنيا مي روي. درويش گفت: تو مانند من مي تواني بميري؟ عطار گفت: بله، درويش كاسه چوبي خود را زير سر نهاد و با گفتن كلمه الله از دنيا برفت. عطار چون اين را ديد شديداً متغير شد و از دكان خارج شد و راه زندگي خود را براي هميشه تغيير داد

  6. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #294
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    اندر احوال حلاج نقل است كه شب اول كه او در حبس كردند،بيامدند. او را در زندان نديدند.جمله زندان را بگشتند، كس را نديدند.شب دوم نه او را ديدند و نه زندان.هرچند زندان را طلب كردند نديدند.شب سوم او رادر زندان ديدند. گفتند:شب اول كجابودي؟و شب دوم زندان و تو كجابوديت؟ اكنون هر دو پديد آمديت. اين چه واقعه است؟
    گفت:شب اول من به حضرت بودم – از آن نبودم _ و شب دوم حضرت اينجا بود _ از آن هر دو غايب بوديم _ شب سوم باز فرستادند مرا براي حفظ شريعت . بياييدو كار خود كنيد.

  8. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #295
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    طلا...
    با مادرم به ویترین طلافروشی خیره شده بودیم. ویترین مغازه پر بود از طلا و جواهرات قشنگ و جورواجور. مادرم با لبخند نگاهم کرد و وارد مغازه شد. اما من خیره به طلاها پشت ویترین ماندم. انتخاب کردن کار سختی بود. همه طرحها و مدلها چشمگیر و زیبا بودند اما...
    گردنبند مادرم که تازه وارد ویترین شده بود،از همه زیباتر بود...

  10. این کاربر از Boye_Gan2m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #296
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض


    همهمهء زندانیان و صدای دمپایی های زوار در رفته شان بر سنگفرش زندان در هم پیچیده بود.چشمان فرهاد از شادی پر از اشک بود.
    - رضا با توام!چت شده؟نکنه ناراحتی بهت عفو خورده!؟هی مرد با توام!
    دو قطره اشک از لای ته ریش جوگندمی مرد عبور کرد و روی نامه چکید.آرام گفت:«زندگیم داغون شد.»و بعد نامه را جلوی رفیقش گرفت:
    «رضا سلام!بی مقدمه بگم، من دیگه نمی تونم به این وضع ادامه بدم.ما تا ابد از زیر قرضهای تو در نمیایم.ما از هم جدا شدیم،طلاق غیابی.این واسه هردومون بهتره و واسه بچه مون.
    شیرین»

  12. این کاربر از Boye_Gan2m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #297
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    بیست سال قبل بود.استکان چای رو گذاشتم جلوش.نمی دونستم چطوری بهش بگم.سه سال بود ازدواج کرده بودیم.اما هر وقت از بچه دار شدن حرف میزدم ترش میکرد.دل تو دلم نبود.وقتی چای سرد سرد شد مثل یخ ،بدون قند سر کشید.همه کارهاش سرد بود ،حتی چای خوردنش.می خواستم بعد از شام بهش بگم اما بیرون رفت.فکر کردم زود برمی گرده.ولی ازش خبری نشد.به هیچ کس چیزی نگفتم.می گفتم برمی گرده ،اما امشب عروسی پسرمونه و اون هنوز برنگشته...

  14. این کاربر از Boye_Gan2m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #298
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    مادر بزرگ بی قرار بود.آن شب آخرین شبی بود که او در کنار ما سپری میکرد.فردا قرار بود پدر،او را به خانه سالمندان ببرد.مادر دیگر نمیخواست او در کنار ما باشد.مادربزرگ حرفی نزد فقط به چهره تک تک ما نگاه کرد.او میخواست پیش ما بماند.ساعت از نیمه شب گذشته بود که مادربزرگ به اتاقش رفت.فردا صبح، هرچه صدایش کردیم از خواب بیدار نشد.او همیشه کنار ماست...

  16. این کاربر از Boye_Gan2m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #299
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض


  18. #300
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •