درست می فرمایید.شاید باید از کلمه ی ممکن استفاده می کردم.درهر حال منظور از «بزرگترین مقدار خود» ، مقداری است که بیش تر از آن ممکن نباشد . طبیعتا برای رسم ضلع اول محدودیتی نداریم اما برای رسم اضلاع دیگر قاعدتا عدم استقلال ، محدودیتی ایجاد می کند . این محدودیت در جواب کلی مساله تاثیر گذار نیست و صرفا بزرگترین مقدار ممکن مد نظر است.
ما باید محور های مختصات را طوری قرار دهیم که بزرگترین ضلع قابل رسم درون مثلث T1 ، دقیقا همان ضلعی باشد که بیشترین مختصه ی اول را دارد. یعنی اگر مبدا مختصات را طوری انتخاب کردیم که بزرگترین پاره خط درون مثلث ، دارای بزرگترین مختصه ی اول نبود ، فورا مبدا را روی یکی از دو راس دیگر تنظیم می کنیم تا بالاخره این شرط برقرار شود.به صورت خیلی ساده تر محور x ها را منطبق بر بزرگترین ضلع می گیریم ولی چون به کار بردن وسیله ی اندازه گیری شاید قابلیت استدلال نداشته باشد از عبارت «منطبق بر بزرگترین ضلع» پرهیز کردم.
به این اشکال توجه کنید :



اما برای رسم ضلع دوم ، محدودیت این است که این ضلع حتما باید از یکی از دو سر ضلعی که در مرحله ی 1 رسم کردیم ، رسم شود. توجه کنید که مجموع دو ضلع دوم و سوم زمانی حد اکثر می شود که دقیقا چسبیده به اضلاع مثلث T1 باشند.(بنا به قضیه ی *)
قضیه ی *
شرط : اگر نقطه ی K درون مثلث ABC باشد.
حکم : BK+KC<AB+AC
موارد استفاده :
با استفاده از این قضیه می توان اثبات کرد:
الف : که مجموع دو ضلع مثلث T2 درصورتی بیشینه است که بی نهایت به دو ضلع مثلث T1 نزدیک باشد.
ب : در هر صورت مجموع دو ضلع مثلث درونی کوچک تر از مجموع دو ضلع مثلث بیرونی است.
توضیحات : چنین قضیه ای در هندسه به چشم من نخورده است.برای همین ممکن است این قضیه قبلا مطرح و یا حتی اثبات شده باشد.در هر حال من در این مساله نیازمند طرح این قضیه بودم.اگر جایی مطرح شده یا اثبات دیگری یا مشابه دارد ، این اثبات را هم به آن ها اضافه کنید اگر که نه ، گویا باید به نام من شود (!)
شکل :

متن اثبات قضیه :
ازنقطه ی A خطی عمود بر ضلع BC رسم می کنیم . نقطه ی D را طوری انتخاب می کنیم که اولا D روی AH قرار گیرد و ثانیا :
رابطه ی 1 :
توجه داریم که :
لذا خواهیم داشت :
به طور مشابه می توان اثبات کرد :
با جمع زدن طرفین دو نامساوی بالا داریم :
با توجه به شرط (رابطه ی 1) و چایگذاری در سمت راست عبارت خط قبل حکم ثابت می شود :
همانطور که دیدیم در این قضیه ، ضلع اول هر دو مثلث را منطبق گرفتیم . بنابراین اگر حکم برای حالت انطباق درست باشد ، برای حالتی که ضلع مثلث درونی فاصله ای ناچیز از بیرونی دارد نیز صادق خواهد بود و مجموع سه ضلع T2 حتی کوچکتر از مقدار به دست آمده در قضیه خواهد شد. (قیاس اولویت)
ضمنا استفاده از قضیه ی فیثاغورس فقط در حالت خاصّ وجود زوایه ی قائمه قابل استدلال است و مطرح کردن این قضیه در این مساله در حالت کلی چندان منطقی به نظر نمی رسد.
پ.ن : اثبات قضیه ی بالا با استفاده از قضایای دیگر هم امکان پذیر است مثل «ضلع رو به رو به زاویه ی بزرگتر ، بزرگتر از ضلع رو به رو به زاویه ی کوچکتر است» منتهی اثبات کوچکتر یا بزرگتر بودن زاویه ، کار را دشوار می کند
ممنون از توجه شما