تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 30 از 35 اولاول ... 20262728293031323334 ... آخرآخر
نمايش نتايج 291 به 300 از 344

نام تاپيک: شل سیلوراستاین

  1. #291
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض باید یادم بمونه

    این چیز ها رو برای خوردن باید یادم بمونه
    در روز شکرگزاری اون بوقلمونه
    پودینگ موقع کریسمس
    روز عید پاک ... چندتا تخم مرغ و همین و بس
    جوجه روز یه شنبه
    ماهی در روز جمعه
    ته مونده ها دوشنبه
    اکه هه ...عجب خنگی ام ها
    رفتم و همش رو خوردم یه جا .


  2. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #292
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    25 دقيقه مهلت
    براي اين كه دوستت بدارم
    25 دقيقه مهلت
    براي اين كه دوستم بداري
    25 دقيقه مهلت براي عشق
    زمان كوتاهي است ...
    با اين همه
    من 25 دقيقه از عمرم را كنار مي گذارم
    تا به تو فكر كنم
    تو هم اگر فر صت داري
    25 دقيقه
    فقط 25 دقيقه به من فكر كن !...
    بيا 25 دقيقه از عمرمان را براي همديگر پس انداز كنيم ...

  4. #293
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض جویی


    جویی جویی یه سنگ برداشت
    زد خورشید رو انداخت
    ویژژ! خورشید با چه شدتی
    سرازیر شد پایین مدتی
    تالاپ تالاپ ورجهید
    تا پشت خونه ی جویی رسید
    بعد اومد یواش یواش
    تا رسید دم شست پاش
    دنیا تاریک تاریک شد
    نه دیگه گیاهی رویید
    نه دیگه هیچ بادی وزید
    نه دیگه خروس آواز خواند
    شب همین جور باقی موند
    شب
    همیشه ی خدا شب
    همه اش واسه ی خاطر
    یه تکه سنگ جویی .

  5. #294
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض این تو تاریکه

    من دارم این شعرها رو از توی شکم شیر می نویسم
    در حالیکه این تو یه خرده تاریکه
    واسه همین ببخشید که دست خطم خوانا نیست و بد خطم
    امروز بعد از ظهر دم قفس شیر
    بدبختی خیلی بهش نزدیک شدم بی تدبیر
    حالا دارم این چیز ها رو
    از توی شکم شیر می نویسم در حالیکه
    این تو یه خورده تاریکه ...




  6. #295
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض نباید ها رو گوش کن

    بچه جون نباید ها رو گوش کن
    نکن ها رو گوش کن
    مبادا ها رو گوش کن
    ممکن نیست ها و ابدا ها رو گوش کن
    به هیچ وجه ها رو گ
    گوش کن
    بعدش هم به من گوش کن
    بعدش هم به من گوش کن ببین چی میگم
    بچه جون هر چیزی ممکنه رخ بده
    همه چیز می تونه پیش بیاد .





  7. #296
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض حواسپرت


    مامان گفت اگه سرم رو خوب نچسبونم شاید ناغافل گمش کنم
    به نظرم امروز درست نچسبونده بودم چون وقتی با بچه ها مشغول بازی بودم
    افتاد و هی قل خورد و رفت
    حالا هم نیستش رفت که رفت .
    نمی تونم با نگاهم با دنبالش بگردم
    چون چشمام روی اونه
    نمی تونم هم صداش کنم
    چون دهنم روی اونه
    حتی نمی تونم راجع بهش فکر کنم
    چون حتی مخم توی همونه
    پس بهتره بشینم به گمونم
    روی همین تخته سنگ چند لحظه ای بمونم
    تا خستگی در کنم .. چه می دونم !!!!

  8. #297
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض چاشنی آسمون

    یه تیکه از آسمون کنده شد و از توی درز پشت بوم
    افتاد درست توی آش من
    تالاپ!
    می خوای راستش رو بگم برات؟
    من معمولا از آش عدس بدم میاد
    اما به هر حال می دونم که این رو تا آخر می خورم
    چون خوشمزه س خوشمزه
    فقط چون از توی سقف افتاده یکم طعم گچ می ده
    اما خیلی خوشمزه س خدا جونم
    می تونم قد یه دریا از این آش بخورم
    یه ذره چاشنی آسمون
    چه طعمی عوض می کنه خدا جون .

  9. #298
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض دارم یه فهرست می نویسم

    دارم یه فهرست می نویسم از چیزهایی که
    باید محض ادب و نزاکت
    من به زبون بیارم
    محض خوب ... مهربونی ... فهمیدگی
    متانت و شایستگی
    سلام
    می بخشید قربان
    حال سرکار چه طوره؟
    عفو بفرمایید بنده رو
    لطف حضرت عالی مزید
    ممکنه خواهش کنم از شما
    سپاسگذارم آقا
    حالا اگه تو هم بلدی یه چیزهایی که من فراموش کردم یه جورایی
    لطفا بزار دم کوزه آب شو بخور رفوزه !

  10. این کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #299
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض باهوش

    بابام یه پونصد تومنی بهم داد
    لابد چون خیلی باهوشم بهم داد
    من هم اون رو با دوتا دویست تومنی عوض کردم....بیخیال
    چون دوتا بیشتر از یه دونست به هر حال
    دوتا دویست تومنی رو برداشتم و بردم
    دادم به لو و باهاش تاخت زدم
    به جاش سه تا صد تومنی گرفتم به گمونم
    یه کم بعدش بیتس پیر که چشماش نمی بینه
    اومد و چون اصولا نمی تونه ببینه
    بهم چهارتا پنجاهی داده و سه تا صدی رو گرفته
    چهارتا بیشتر از سه تاس .... چه قدر یارو خرفته!
    منم چهارتا پنجاهی رو بردم پیش دوستم
    البته بعد از اینکه مغازه ی دونه فروشی اش رو جستم
    اون خنگ خدا هم پنج تا بیست تومنی داد به جاشون
    پنج تا بیشتر از چهارتاست دیگه ...جونمی جون!
    بعد رفتم و نشون شون دادم به بابام
    ولی یکهو صورتش سرخ شد بابام
    چشماش رو بست و سرش رو تکون داد هر طرفی
    از من بهش اینقدر غرور دست داد که نزد حرفی

  12. #300
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض دوتا قوطی

    دوتا قوطی به هم برخوردند
    یکیشون به اون یکی گفت:
    تو قوطی ای
    من هم قوطی
    پس واسه چی دادشم نشی نالوطی؟
    جداره هامون نازکه
    داریم مچاله می شیم
    نباید نازکتر بشیم .
    آره ... این جوری این دوتا قوطی دست به دست هم دادند .
    رفتند خونه شام بخورند

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •