تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 3 اولاول 123
نمايش نتايج 21 به 26 از 26

نام تاپيک: اعتماد به نفس فقط برای 1 روز

  1. #21
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    55

    پيش فرض

    دوست عزیز این موارد تو را دقیقا من درک میکنم و میدانم ولی باید بدانی این موارد مربوط به ساختار مغزه نه چیز دیگری، متاسفانه این بیماریها مثل صرع، اسکیزوفرنی و ... نصیب انسان میشه ولی به دلیل نااگاهی خانواده و اطرافیان و .... و نیز مشکلات پزشکی درمان نمیشه به هر حال با توجه به شناخت عینی از این مسایل که دارم بگویم برایت
    1- در ادامه کار تو دچار افسردگی میشوی بعد از افسردگی دچار فکر خودکشی راهی که تو میری و در اینده خواهی رفت خودکشی هست و بعدا زمان زیادی از عمرت را هم صرف درگیری با خودکشی میکنی این چیزی نیست که دست خودت باشد کارکرد طبیعی این نوع رفتار و توان مغزی تو است

    2- زمان زیادی هم احتمالا صرف مفاهیم علت این بیماریت که خدا خواسته، جن زده، شیطان، نفرین و ... خواهی کرد صراحتا بگویم اگر خداباوری همان را داشته باش و فراتر از ان نرو که چرا اینطوری شدم و کمک به مفهوم خدا میتونه بار روانی ات را کم کنه
    راهکارت چیست؟

    تو بیماری و بیماری در این حد نمیتونه به خودش کمک کنه
    تو در نوشتن راحتتری تا گفتن لذا نشانه های بیماری ات را بنویس، قبول کن که بیماریت مربوط به کارکرد مغز است نه نفرین جادو و ....
    در همان نوشته ات به پدر و مادر و بقیه بگو که راه حل مشکلت سخت است ولی با دارودرمانی و رفتاردرمانی انجام میشود و ممکن است تا اخر عمر نیاز به مصرف دارو داشته باشی
    پیش هر پزشکی رفتی اگر نشانه هایت را جدی نگرفت حتما پزشک را عوض کن اگر مشکل مالی داری توصیه میکنم بیایی بیمارستان روانپزشکی روزبه در تهران

    انتظار نداشته باش پزشک مثل یک منجی کمکت کنه خوشبختانه اینترنت داری و میتوانی سرچ کنی برای پزشک بهتر
    این که میگی 25 سالته و دیر شده داری دچار افسردگی میشی در واقع داری واقعیت را میگی ولی این بیماری هم چیزی مثل فلج و ... هست لذا توقعات را از خودت کم کن، اگر تصمیم به زنده ماندن داری باید تلاش کنی خوب شوی
    بنابراین قطعا و قطعا باید دارو درمانی شروع کنی و احتمالا حتی نیاز به تعویض داروها داشته باشی
    با توجه به تجربه ای که دارم جمع بندیم این است
    مسئولیت درمان خودت را به یکی از افراد خانواده بسپر و صریحا مسیولیت انها را یاداور شو
    خودت درمان را ادامه بده
    با مطالعه کتابهای روانشناسی و ... با مشخصه مشکلت اشنا میشوی
    بنابراین من از خانواده ات تعجب میکنم ضمن اینکه چطور الان تونستی بری دکتر؟
    بنابراین امیدوارم درمانت را قطع نکنی
    پزشک مورد شما را خیلی ساده دیده تو یک کیس خاص هستی و حتی به نظرم خانواده ات هم باید بررسی بشن چرا بی توجه بودن بهت
    ضمن این که این بیماریها ارثیه و باید هم در خانواده و هم بچه ها بررسی بشه

  2. 2 کاربر از khoshshaans بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #22
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    55

    پيش فرض

    ضمن این که چون قبلا هم درمان دارویی داشتی و رها کردی و یا اثر نگذاشته و نیز عدم درمان ریشه ای به نظرم باید اقدامات اساسی تری کنی همین مواردی را که نوشتی به دکتر گفتی و اینطور ساده دو تا قرص را نوشت؟ تو نیاز به تشکیل پرونده و پیگیری شدید داری و گرنه این روال شل کن سفت کن را ادامه می دهی
    بنابراین دو کارکرد را باید داشته باشی
    1- در مراجعه به دکتر سوالاتت را طرح کن بنویس یا از همراهت بخواه از دکتر بپرسد
    2- رفتاردرمانی و روانشناسی کنار روانپزشکی لازمه
    3-درمان دارویی و روانشناسیت به هیچ وجه نباید قطع شود
    4- از دکتر بخواه اسم بیماریت را بگوید، تو افسردگی داری ولی ریشه بیماریت فوبیا و ... است
    5- انتظار معجزه نداشته باش
    6- همانطور که یک نفر به او حمله غش و صرع دست میدهد و ناشی از خرابی کارکرد مغز است، بخشهایی از مغز تو هم درست عمل نمیکند نیاز به دارو برای کنترل دارد.
    7- حتما فرومها و مطالب در مورد بیماریت سرچ کن و بخوان
    8- سایت سوشیال فوبیا ایرانیه برو
    9- انتظار معجزه میگم نداشته باش درمانت زمانبر است و چون تو یک محرک منفی بیرونی یعنی عدم تحصیل و تلف شدن عمر داری باید روی جبران و کاهش اثر این محرک منفی کار کنی
    10- از پدرت اگر توان مالی داره بخواه که ترا بیمه خویش فرمای تامین اجتماعی کنه یا یکی از فامیل برات بیمه رد کنه که هم سابقه کار بشه هم دفترچه داشته باشی هم بعدا امکان بازنشستگی
    11- برادر و خواهر مسئول تو نیستند و نباید انتظار داشته باشی زندگیشان را به خاطر تو رها کنند و حتی باید با این وضع ببینی که ممکنه ولت کننند
    12- موارد بسیار خوبی در اینترنت هست و نیز کتابهای روانشناسی که میتوانی سفارش بدهی ولی بهت توصیه میکنم فعلا درگیر موارد مانند قانون راز و مثبت اندیشی و .... نشی درمان دارویی و درمان روانشناسی لازمه
    13- حتی میتوانی یک روانشناس تازه فارغ التحصیل را از اینترنت یا مراکز پیدا کنی که بیاد خون ه و باهات کار کنه
    14- فعلا مسایل عشقی و جنسی و را فراموش کن و اگر خودارض... میکنی کاملا طبیعیه و اصلا خجالت نکش همه انسانها انجام میدهند فقط با ان هم برای خودت بار روانی ایجاد نکن و به خزعبلاتی نظیر مشکلات .. فکر نکن

    ضمنا دکترت خیلی مسیله را ساده گرفته حتما عوضش کن، واسه دکتر روانشناست نوشته برای اموزش ریلکسیشن معرفی میشود؟ همین؟!! تو مشکلاتت چندین جنبه داره مغزی که توسط دارو درمان و یا کنترل میشه
    روانی که توسط رفتار درمانی توسط روانشناس مجرب و خبره کنترل میشه، مثلا یکی از راههای درمان ترس یا وسواس روبرو کردن طرف با مورد ترس و وسواس هست تا مغز شرطی شده از ترس ازاد بشه،
    به هر حال توصیه میکنم از برادرت یا کس دیگر بخواهی که مسئولیت درمانت را قبول کنه
    با توجه به هزینه درمان و اگر بیمه نیستی بیمه سلامت بگیر که رایگانه
    و نیز به مراکز دولتی برای تشکیل پرونده و پیگیری درمان مراجعه کن
    واسه بیماریت میتونی معافی پزشکی بگیری اگر پرونده داشته باشی هر چند رفتن به سربازی و گرفتن معافی معمولی بهتره برای اینده
    ضمن این که الان دیگر دوره این که یک مدرک مهندسی بگیری و پولدار بشی گذشته و شاید برای دیپلم و زیر دیپلم کار بیشتر باشه و از این نظر شاید برای جبران بهتر باشه فکر کن مهندس بودی و این بیماری را داشتی هم بار مهندسی روت بود هم عدم پیدا کردن کار هم کلی مشکل دیگه بدترت میکرد

    باز هم میگم این که بعضی وقتها میری بیرون و میتونی و این که قبلا هم دکتر و دارو رفتی ولی ول کردی نشون میده نیاز به یک بازنگری و تنظیم مجدد وسخت داری، از اینترنت مطلب و دکتر سرچ کن ضمنا این که درمانت را باید طولانی و مداوم ادامه بدی
    Last edited by khoshshaans; 18-10-2014 at 13:21.

  4. 2 کاربر از khoshshaans بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #23
    کاربر فعال پرسش و پاسخ پزشكی laxer's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2011
    محل سكونت
    Th
    پست ها
    808

    پيش فرض

    پزشک مورد شما را خیلی ساده دیده تو یک کیس خاص هستی و حتی به نظرم خانواده ات هم باید بررسی بشن چرا بی توجه بودن بهت
    ضمن این که این بیماریها ارثیه و باید هم در خانواده و هم بچه ها بررسی بشه
    همون طور که عرض کردم دوره اول دوره تست هست و پاسخ بدن به دارو برای دکتر مشخص میشه.
    ( هرچند جای خیلی از دارو ها در این نسخه کمه( بنزودیازپین ها , بتابلوکر ها , بوسپیریون و....))
    تشکیل پرونده برای بیماری های روحی 100% واجبه.
    این پرونده معمولا" شامل نوع بیماری , حالات روانی , دارو های تجویزی و مصرفی و حالات روحی بعد از هر بار تعویض دارو است.
    روانپزشکی که برای بیماراش تشکیل پرونده نده از نظر من بی مسئولیتی کرده.

    در مورد خاص بدون کیس هم با شما موافقم.

    در همان نوشته ات به پدر و مادر و بقیه بگو که راه حل مشکلت سخت است ولی با دارودرمانی و رفتاردرمانی انجام میشود و ممکن است تا اخر عمر نیاز به مصرف دارو داشته باشی
    پیش هر پزشکی رفتی اگر نشانه هایت را جدی نگرفت حتما پزشک را عوض کن اگر مشکل مالی داری توصیه میکنم بیایی بیمارستان روانپزشکی روزبه در تهران
    یکی از مشکلاتی که خانواده برای بیمار ایجاد میکنن و مانع پیشرفت درمان میشن اجازه ندادن به ادامه مصرف داروست.
    خانواده حاضرن همینطوری بمونی ولی دارو مصرف نکنی!

    توصیه به بیمار اینکه شخصا و بدون همراه با پزشک حرف زنه.
    یه سری حرفا هست که نمیشه جلو خانواده گفت و یا خانواده دخالت میکنن پس حتما" بدون همراه وارد اتاق پزشک شو.
    کل نشان هات رو کامل بدون کوچکترین سانسور برای دکتر بیان کن , پیش دکتر بر شدت مشکلت تاکید کن جوری که طرف بدونه زندگیت مختل شده و با یه ضد سایکوز و یه SSRI به جایی نمیرسی و نیاز به دارو های قوی تر با دوز بیشتری هست.

  6. 4 کاربر از laxer بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #24
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    55

    پيش فرض

    دقیقا لاکسر گرامی یا ایشون مشکلاتش را مثل انچه اینجا نوشته به دکتر نگفته به خاطر شرم یا حضور فرد خانواده یا این که دکتره شنیده و اینطور ساده گرفته
    توصیه من باز به ایشون اینه
    اگر رویت نمیشود حتی به دکتر بگویی همین مطالب را بنویس
    در نوشته ات از دکتر اسامی بیماری تشخیصیت و نیز برنامه درمانی را بخواه بنویسه
    تشخیص خیلی مهمه ولی در هر صورت من این پزشکت را مناسب نمیدانم و توصیه میکنم سریع پزشکی و یا کلینیکی که برایت پرونده و برنامه بده انتخاب کن
    من فقط روزبه را میشناسم که البته اونجا هم دولتیه و معایب خودش را داره ولی هزینه اش مهمه
    شما لاکسر گرامی جایی یا کلینیکی نمیشناسید 10 سال زندگی این فرد نابود شده ان هم در این زمان و در عصر اینترنت و اگاهی

  8. این کاربر از khoshshaans بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #25
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Jun 2012
    پست ها
    309

    پيش فرض

    شما لاکسر گرامی جایی یا کلینیکی نمیشناسید 10 سال زندگی این فرد نابود شده ان هم در این زمان و در عصر اینترنت و اگاهی
    جمله تون تحریک آمیز نیست ؟
    هرگز به کسی گوشزد نکنید که زندگیش تباه شده ، خیلی از انسان ها زندگی شون تباه شده . به جاش میشه جمله های بهتر و با روحیه گفت .

    به هر حال آقا سعید اینجا همدم زیاده اگه خواستی صحبت کنی و تخلیه روانی بشی جاش همین جاس . کسی هم شما رو نمیشناسه و راحت هستی

  10. این کاربر از pc-game بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #26
    کاربر فعال انجمن علوم انسانی PLAΨMID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    1,883

    پيش فرض

    این پست ها نتنها کمک کننده نیستن بلکه تحریک بیشتر بیمار رو در پی دارند.
    بیماری ها و مشکات روانی کمتر از مشکلات جسمی نیستند پس این حرف که کجات سوخته یا چته یا به مردم بدهکاری کاملا" بی معنی اند.
    کسانی که همچین وضعیت هایی رو تجربه نکردند نمیتونند قضاوت کنند.
    فکر می کنم منظور من رو اشتباه برداشت کردید .
    راستش من خودم چند سال پیش دچار " اضطراب اجتماعی" شدید همراه با افسردگی شدم . 7 ماه روان درمانی هیچ فایده ای نداشت و خود یارو هم تقریبا میدونست که فایده نداره ولی انگار بدش میومد به روانپزشک ارجاع بده . راستش خودمم از دارو بدم میومد . می ترسیدم برای این جور مسائل دارو بخورم . . . . زندگیم دقیقا به نکبت کشیده شده بود !!
    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    یه روز توی کلینیک یه تابلویی دیدم با این مضمون : " . . . Do drugs kill ? . . . Ask the survivors " یکمی به مفهوم جمله فکر کردم .
    معطلش نکردم و سریعا به روانپزشک مراجعه کردم . با دارو درمانی در عرض 2 هفته علائم بهبودی و تغییر روحیه ام رو حس کردم و طی 1 ماه کاملا بهبود پیدا کردم . البته دارو ها رو 2 سال ادامه دادم .
    اون جمله ای هم که گفتم ، سوالی بود که روانشناس بهم گفت از خودم بپرسم ( وقتی در موقعیت خجالت قرار میگرفتم) .
    بهم گفت وقتی از مردم خجالت میکشی از خودت بپرس مگه بهشون بدهی ای چیزی داری یا کار بدی کرده ای که باید خجالت بکشی ؟ اتفاقا توی موقعیت هایی که پیش میومد این رو به خودم می گفتم و خیلی بهم کمک می کرد که درک کنم دلیلی برای خجالت کشیدن وجود نداره !!!
    یکی از مشکلاتی که خانواده برای بیمار ایجاد میکنن و مانع پیشرفت درمان میشن اجازه ندادن به ادامه مصرف داروست.
    خانواده حاضرن همینطوری بمونی ولی دارو مصرف نکنی!
    دقیقا . . . . این مسائل رو نمیشه با هر خانواده ای در میان گذاشت . بعضی از خانواده ها ظرفیت پذیرش این موضوعات رو ندارند .
    چند سال بدون اطلاع خانواده ام پیش دکتر میرفتم . اگه میفهمیدن واسم دردسر درست می کردند .
    مهم مشکلم بود که حل شد .
    Last edited by PLAΨMID; 19-10-2014 at 18:56.

  12. 2 کاربر از PLAΨMID بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 3 از 3 اولاول 123

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •