مرسی بزودی نظر سنجی ویرایش میشه.
مرسی بزودی نظر سنجی ویرایش میشه.
نمی تونم همه انسان ها بد هستند اما همه ی انسان ها عادی هستند و برای خوب بودن باید کار انجام داد .
محتوای مخفی: جواب نقل قول<---------
انسان نمیتونه تا آخر عمرش جز یک گروه خاص ( دسته یک یا دسته دو یا حتی دسته سه و چهار) باشه چون رویه هر انسانی ثانیه به ثانیه تغییر میکنه! (حالا به هر دلیلی ( عقلی یا احساسی))
معلمی که بعنوان مثال ذکر کردید ممکنه برای یک دوره چند ساله نمرش از 0 و به 20 منتهی شه ولی بعد از مدتی حتی برایی تنوع هم شده تغییر رویه میده. ( احساسی)
اگرم تغییر رویه نداد ممکنه بعدا" پی ببره که اگر از 20 به 0 نمره بده کارش (از نظر عقلی) هم برای خود و هم برای دانش آموزان آسون تر خواهد بود و تغییر رویه میده.
کل این پست دلیلی بود بر تغییر انتخاب , تصمیم و عقل و احساس ما.
اگر همین نظرسنجی رو 2 ماه دیگه حواب بدید ممکنه گزینه مخالف گزینه فعلی رو انتخاب کنید!
Last edited by laxer; 31-03-2014 at 10:37.
در رابطه با معلم باید گفت مدت زمان یا تنوع مهم نیست. مهم اینه کدوم روش درست تره. از نظر من هر معلمی به دانش آموز سخت بگیره بهتره و معلمی ابتدا نمره ه ی دانش آموز رو صفر بگیره تا باعث پیشرفت اون بشه از روش بهتری داره استفاده میکنه.
در رابطه با گریه کردن هم یه اصطلاح جالب ایرانی هست به اسم « اشک تمساح » . افراد احساسی وقتی با کسی قهر میکنند دلشون به رحم میاد و سری میرن و معذرت خواهی میکنن اما افراد منطقی معیار های زیادی برای بخشیدن یک نفر دارن که اشک تمساح جزو اون معیار ها نیست.
سلام .
اگر میخواین ضربه خوردنتون از انسانهای بد به حداقل برسه باید از جمله ی دوم تبعیت کنین .
البته با این شرط که به همه شک کنین که ممکنه بد باشند اما تا ثابت نشده که بد هست باهاش مثل یک مجرم برخورد نکنید ( اتهام , تهمت و مجازات ممنوع ) .
مثال :
اگه خواستین پول بدین به کسی حتماً ازش رسید بگیرین .
اگر مجبور شدین کلید خانه یا مغازه یا انبار رو به کسی بدین , بعدش قفلها رو عوض کنین .
این جوک مطلب زیادی در خودش داره :
فاضی به دزد گفت خجالت نمیکشی سر این همه آدم رو که بهت اطمینان داشتند کلاه گذاشتی ؟
دزد گفت خب چکار کنم قربان ؟ آخه سر آدمهائی که بهم اطمینان ندارند رو که نمیشه کلاه گذاشت .
Last edited by MOHAMMAD_ASEMOONI; 02-04-2014 at 23:20. دليل: تصحیح
به همین دلیله که انسان های خوشبین قشر آسیب پذیر جامعه هستند.
آدما وقتی دنیا میان معصومند و پاک و به مرور زمان ناخالصی پیدا میکنن -------------------> پس میشه گفت همه ادما در ابتدا خوبند کم کم خلافش ثابت میشه![]()
سلام .
شکی نیست که وقتی به دنیا میان پروندشون پاکه اما خودشون نه پاکند نه معصوم .
منظور از پاک و معصوم اینه که در وجدشون پلیدی و شر وجود نداره .
هیچ انسانی پاک و معصوم به دنیا نمیاد اما پرونده ی پندار و گفتار و کردارش در ابتدا پاک هست .
هیچ انسانی نیست که بُعدِ شَر در وجودش نباشه .
اما کودک تا وقتی قدرت نداره نمیتونه کار شر انجام بده .
رفته رفته قدرتش زیاد میشه و بُعدِ شر نمایان میشه .
بچه هائی هستند که در 3-4 سالگی با کینه و حسادت و طمع به بچه های دیگه نگاه میکنند و بهشون حمله میکنند برای گرفتن اسباب بازیهای اونها یا جلوگیری از ورودشون به حریم خصوصیشون ( دست نزدن به وسائلشون و اسباب بازیهاشون ) .
بچه هائی هستند که در 7-8 سالگی پدر یا مادر خودشون رو کشتند از روی خشم .
پسرهای 14-15 ساله که قصد تجاوز به خواهر و مادر خودشون رو داشتند یا مرتکب به این جرم هم شدند و جرم و جنایتهای دیگه مرتکب شدند .
برای همین برای کودکان ( افرادِ زیر 18 سال ) هم زندان وجود داره .
اینجاست که نقش بسیار مهم پدر و مادر , سرپرست , مدرسه و جامعه نمایان میشه تا به انسان یاد بده که بُعدِ شر رو در خودش کنترل کنه تا سرکشی و عصیان و طغیان نکنه .
6 بیماریِ فوق العاده خطرناک در وجودِ انسان هست که اگر کنترل نشه نابودیِ انسان حتمی هست حتی اگر زیباترین , خوش اندام ترین , ثروتمندترین , باهوش ترین , نیرومندترین , و توانمندترین و بانفوذترین و مشهورترین انسان باشه و بالاترین پست و مقام و مدرک تحصیلی رو داشته باشه .
1- طمع و زیاده طلبی
2- شهوتِ افسارگسیخته و غیر قابل کنترل
3- غرور و تکبر بیجا
4- خساست و بُخل
5- کینه و خشم سرکش و غیر قابل کنترل
6- حسادت ( آرزو داشتنِ از بین رفتنِ نعمتهایِ دیگران )
این شش بیماری به جانِ هر که افتاد ور افتاد
خوشبختی ( آرامش دائمی روان ) رو ازش میگیره .
هیـــــــچ راهی برای کنترلِ این شش خصلتِ ویرانگر وجود نداره جز کسب معنویاتِ قوی تا اینها رو تحت کنترل دربیاره .
معنویات هم به دست نمیاد جز با تلاش و زحمت و داشتن 2 شرط مهم و لازم :
1- عقلِ سالم
2- دلِ نرمِ حق پذیر
اینها فقط بخش کوچکی از یک سری قوانین ثابت و نغییر ناپذیر هست که همه چیز رو در جهان هستی از جمله زندگی و فعالیتهایِ انسان رو تحت کنترل داره و هیچ فعالیتی در جهانِ هستی خارج از چهارچوبِ این قوانین ثابت و تغییر ناپذیر امکان پذیر نیست که نیست که نیست که نیست .....
Last edited by MOHAMMAD_ASEMOONI; 07-04-2014 at 21:54.
ممنون ، خب مراد هم همین بوده یعنی انسانی که به دنیا میاد در ابتدا معصومه یعنی بی گناست و این مسلمه و قاعدتا پروندش هم پاکه ... اما اینکه خواست خدا بر این بوده که معصوم افریده بشه و معصوم بمانه دیگه خود خدا میدانه هرچند در معصوم بودن اولیه فرقی بین این دو حالت شاید نباشه ...
اما اینکه گفتین :شاید نیاز به موشکافی بیشتری داشته باشه !هیچ انسانی نیست که بُعدِ شَر در وجودش نباشه .
اما کودک تا وقتی قدرت نداره نمیتونه کار شر انجام بده .
رفته رفته قدرتش زیاد میشه و بُعدِ شر نمایان میشه .
یعنی مثلا بعد شر رو ارث برده؟ و با بزرگتر شدن نمایان میشه؟ پس مفهوم اختیار چی میشه؟ مگر انسان مختار نیست؟ انسان در معرض تعلم و تجربه قرار نمیگیره؟ آیا محیط بی تاثیر نیست؟ نوع تعلیم و تربیت و سطح رفاه و نوع محیط اجتماعی در ساخت شخصیتی افراد و شکل گیری افکار و طرز تفکر دخیل نیست؟ قرار نیست کودکی یک فرد معتاد مثلا معتاد بشه یا یک دزد و قاتل و ... بی شمار مثال نقض موجوده ...
قاعدتا این جمله شما خیلی درسته و اون کلام بلایی رو میپوشونه :بقیه فرمایشات هم کاملا متیته...اینجاست که نقش بسیار مهم پدر و مادر , سرپرست , مدرسه و جامعه نمایان میشه تا به انسان یاد بده که بُعدِ شر رو در خودش کنترل کنه تا سرکشی و عصیان و طغیان نکنه
سلام
منظورتون از این جملات متوجه نمیشم؟
یعنی چی پروندشون پاکه اما پاک و معصوم نیستند؟
منظورتون اینه در بدو تولد هم پاک نیستن؟؟یعنی در بدو تولد گناه کارن؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)