خب کلا داریم به توافق نظر تقریبا کامل می رسیم غیر از یک نکته
هر عملی، هر رفتاری و هر تفکری از انسان رو میشه بطور روانی خلاصه کرد به مفهوم Well-being اون شخص. چرا این مسئله باید اصل باشه؟ چون چیزی است که همه انسان ها به دنبالش هستن و حتی در DNA تمام موجودات زنده نوشته شده. هر عملی که ما انجام میدیم برای افزایش Well-being خودمون و نزدیکانمون هست. شما اگه این رو بتونین برای Bad-being بگید اون زمان جای بحث داریم ولی مشخصا نمیشه گفت.
از اونجایی که منابع دنیا محدود است ما ناچاریم یک سیستم طراحی کنیم که بر اساسش محدودیت هایی برای افراد ایجاد کنیم تا بیشترین درصد افراد بتونن به حد قابل قبولی از Well-being خودشون برسن، و این بحث فلسفه اخلاق است، که بر اساسش بطور نسبی میگیم "دزدی بد است" ولی مثلا "خیریه خوب است".
مسئله اینجاست که ما
هر طوری که می خوام به اخلاقیات فکر کنیم در نهایت به مسئله Well-being می رسیم. Well-being اینجا فرضی نیست که ما از توی هوا آورده باشیم، بطور روانی
مهمترین و حتی تنها مسئله انسان در طول تاریخ Well-being خودش و نزدیکانش بوده. کلا چرا بحثی به اسم اخلاقیات وجود داره؟ چون ما می خوایم اعمال مختلف رو با هم مقایسه کنیم تا بدونیم کدوم بهتر از اون یکی است، و چرا؟ چون می خوایم کارهای بهتر رو انجام بدیم و کارهای بدتر رو انجام ندیم، چرا؟ چون می دونیم کارهای بهتر تاثیرات مثبت می گذارند و کارهای بدتر تاثیرات منفی، چرا؟ چون تاثیرات مثبت کمک می کنند به بقای بهتر موجودات زنده (مثلا مراقبت از زمین) و همینطور سلامت جسمی و روانی موجودات زنده (مفهوم Well-being) یعنی باز هم می رسیم به همون فرضیات اولیه:
زنده ماندن بهتر از کشته شدن است.
زجر نکشیدن بهتر از زجر کشیدن است.
سلامتی بهتر از بیماری است.
شما با همین فرضیات بسیار ساده (فرضیاتی که
همه درباره خودشون و نزدیکانشون قبول دارند و اصلا نظام زنده ماندن موجودات زنده بر این اساسه) و همراه با مشاهدات علمی می تونید یک سیستم بسیار کامل و اساسی اخلاقی بسازید و نیازی به هیچ چیز دیگه در این بین نیست. اگه بخوایم این فرض ها رو عوض کنیم به نظر من بحث ما اصلا اخلاقیات نیست، مثلا اگه بگیم "کشتن بهتر از زنده ماندن است / زجر کشیدن بهتر از زجر نکشیدن است / بیماری بهتر از سلامتی است" ، داریم به یک نظام جدید فکر می کنیم که شاید بشه اسمشو سادیسم یا مازوخسیم یا یه چیز در اون مایه ها گذاشت (و قطعا بهترین راه برای طراحی چنین نظامی باز هم مشاهدات علمی است).
اتفاقا من فکر می کنم بطور کلی در بحث Moral Philosophy جهان بعد فلسفی قضیه حداقل در شرایط فعلی حل و فصل شده است و شاید صدها سال هست هیچ پیشرفتی درش نداشتیم ولی در عوض ما به هیچ وجه از دانسته های علمی فعلیمون در این بحث ها استفاده نمی کنیم و این چیزی است که افرادی مثل سم هریس دارن تشویق می کنن به این سمت بریم.