با اثر دائمی-با اثر موقت
با اثر دائمی-با اثر موقت
یعنی اگه شخصی که افسردگی داره نوع دایمی رو مصرف کنه(البته تحت نظر پزشک)برای همیشه افسردگیش از بین میره؟
دوست عزیز اون فرد خودش نمیتونه انتخاب کنه چی مصرف کنه.
شما گویا خیلی مثبت به MAOها نگاه میکنید اما اینطور نیست.
من که تو پرانتز نوشتم تحت نظر پزشک و بعد از دادن حق ویزیت دکتر
کلا مثبت یا منفی گرایی نکردم درباره این دارو فقط سوال کردم
عزیز بنده هم چنین چیزی نگفتم،انتخاب دارو رو به عهده پزشک بگزارید چون همین کنجکاویتان باعث تردید پزشک در ارائه دارو میشه.
صرفا با ویزیت پزشک و دادن علائم خاص نمیتوانید داروی مورد نظرتان رو دریافت کنید،خصوصا روانپزشکان.یعنی یک درصد هم امکان نداره شخصی بتونه روانپزشکی رو اغفال یا فریب بده،
وقتی به روانپزشک مراجعه بشه , پزشک بیشتر بر گفته های خود فرد تکیه میکنه یا بر آزمون هایی که بین حرف ها از بیمار میگیره؟یعنی یک درصد هم امکان نداره شخصی بتونه روانپزشکی رو اغفال یا فریب بده،
من روانپزشک زیاد رفتم...یه قانونی دارن که اگه بخوان میتونن راحت شما رو بفرستن تیمارستان..
یعنی اینجوری فکر نکنید که برید روانپزشک بهش بگید این دارو رو بده بخورم اونم سریع بنویسه بگه بفرما ...بای بای...
روانپزشک هر سری که بهش مراجعه میکنی میپرسه چه خبر...با داروهات تحت کنترلی یا نه و معمولا اگر بهشون بگی تو اینترنت یا فلان کتاب یا سایت مرجع نوشته این دارو خوبه...یا ناراحت میشند یا میخندند....خلاصش اینه که به حرف شما نخسه نمیدند..
چون با روزی 100 نفر آدم اظطرابی استرسی وسواسی فوبیایی افسرده... افسرده در گذشته مونده ..افسرده در فکر آینده ..و هزاران نوع آدم سروکار دارند ...اون خندشون واسه همینه که به حرف شما دارو نمینویسند...
روانپزشکها آدم های مهربونی هستند
من با خیلیاشون برخورد داشتم اکثرا خوب بودن
درسته...من فکر کنم سوئ تفاهم شده....من منظورم این نبود که آدمهای بدی هستند...اتفاقا روانپزشکا حداقل اونهایی که من پیششون تا حالا مراجعه کردم...خیلی آدم رو درک میکنند...یعنی وقتی بهش میگی از آسانسور میترسم یا فکرمیکنم گاز منفجر میشه یا فکر میکنم بابام میمیره....قشنگ دردت رو میدونه چیه..برات یه دارو مناسب مینویسه که هم اون وسواس فکریت از بین بره و هم به زندگی عادی و عاری از فکر اضافه برگردی...
ببین من یه بیماری داشتم...دقیقا این بود..مثلا پیاله با چاقو و میوه پرتغال برام میاوردند...بعد ا زچاقو میترسیدم ..میگفتم نکنه بزنم بکشم بابام رو...بعد روانپزشک برای این بیماری اومد 2 نوع قرص رو ترکیب کرد گفتش هم افسردگی و وسواس فکری شدید داری همش به همه چی فک مکینی و هم اظطراب داری ..یعنی من با گریه رفتم روانپزشکی..
الان که 4 ماه شده حالم کلا داره خوب مبشه ...خیلی وضعم وخیم بود...هر رو زگریه یمیکردم..هر روز میترسیدم بابام رو بکشم ..بعدش آخه من یه خلافی کرده بودم رو مغزم فشار آورده بود اینجوری شده بودم..
کلا مواد شیمایی مغزم بهم ریخته بود...
ببین وقتی مواد شیمایی مغزت بهم بریزه..یا گریه میکنی یا مثلا تو خیابون راه میری فک رمیکنی الان این ساختمون فرو میریزه...اصلا حالت خیلی بد میشه...خلاصش کنم ...روانپزشکا 30 سال درس خوندن به حرف من و شما دارو نمینویسن خیلی تجربه دارن
و مثلا اینکه روزی 10-15 تا مریض معاینه میکنن که همه مشکل روانی دارن..و روانپزشکا خیلی آدمهای مهربون و خوبی هستند و دوست دارن سریعتر مشکل ما حل بشه...و خوشحا لمیشن حا لما خحوب بشه...
و اون جا که گفتم میفرسته تیمارستان...به من گفتش تو اگر داروت رو نخوری مجبور میشم برات بستری بنویسم...حتی به بابام هم گفت...پسرتون اگر داروش رو نخوری حالش به شدت بد میشه...باید بستری بشه..
خلاصش اینه که روانپزشکا آدمهای خوبی هستند..
بیایین خلاف نکنیم ..قرصهای روانگردان و.. که روی مغز اثر میگذارند نخوریم تا همیشه سالم و سلامت باشیم..![]()
سلام
اگه فردی مراجعه کنه و فرضا بگه من افسرده ام ،این برای پزشک اصلا کافی نیست و حتما سوالات تخصصی میکنه،تناقض و خودبیمار پنداری و هیستریک کاملا مشهود خواهد بود-اصل تشخیص در روانپزشکی مصاحبه است اما ازمایشها و تست های هم وجود داره-حتی تصویر نگاری های مغزی.
البته شکایات فرد حتما در راس بررسی ها قرار میگره-فرد ممکنه فقط از افسردگی شکایت کنه اما اختلالات و حتی عامل مهمتری ممکنه تشخیص داده بشه.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)